سازش‌گران عرصه سیاست

دیدار نیوز . ۱۴۰۳/۷/۳۰،‏ ۱۶:۴۵


اگر سیاست و سیاست‌ورزی را تلاش و تکاپویی در جهت کسب قدرت سیاسی و یا تاثیرگذاری بر قدرت سیاسی تعریف کنیم، قطعا «ستیز و سازش به‌هنگام» با قدرت حاکم یا عوامل اجتماعی و سیاسی حامی آن، یکی از موثرترین رفتار‌هایی است.

دیدارنیوز_ *حسین نقاشی: اگر سیاست و سیاست‌ورزی را تلاش و تکاپویی در جهت کسب قدرت سیاسی و یا تاثیرگذاری بر قدرت سیاسی تعریف کنیم، قطعا «ستیز و سازش به‌هنگام» با قدرت حاکم یا عوامل اجتماعی و سیاسی حامی آن، یکی از موثرترین رفتار‌هایی است که می‌تواند یک سیاستمدار را به اهداف خودش برساند، یعنی این ستیز و سازش به‌هنگام ابزاری برای به دست آوردن اهداف سیاست است.

با این تعریف و با این ابزار‌ها که به آن اشاره شد، میتوان نیرو‌های سیاسی را بدین ترتیب بازشناخت؛ یک دسته افراد و گروه‌هایی هستند که در سیاست‌ورزی‌شان برای کسب قدرت سیاسی و یا تاثیرگذاری بر آن صرفا رویکردی ستیزه‌جویانه دارند، یعنی ابزار و روش کسب قدرت یا تاثیرگذاری آن‌ها بر قدرت صرفا یا اغلب بر مدار «ستیز» است. این نیرو‌ها را می‌توان در قالب نیرو‌های انقلابی شناسایی کرد. در مقابل آنها، نیرو‌های سیاسی تعریف می‌شوند که ابزارشان برای کسب قدرت سیاسی و یا تاثیرگذاری بر قدرت سیاسی صرفا «سازش» است، یعنی گمان می‌کنند هر چه بیشتر از ستیز فاصله بگیرند، رفتار سیاسی موتری انجام داده‌اند.

شایان ذکر است که وقتی از «ستیز» سخن میگوییم، صورت‌های متفاوتی دارد. از اعمال قهرآمیز و مسلحانه تا کنش‌های خشونت‌پرهیز و مدنی که در غالب دعوت به اعتصاب، تجمع، راهپیمایی و راه اندازی کمپین در فضای مجازی را شامل میشود. قاعدتا نیرو‌های سیاسی دموکراسی‌خواه، رویکرد قهری، خشونت‌امیز و منجر به اعمال مسلحانه و تهاجمی را تجویز نمی‌کنند.

در موضع مقابل افراد و گروهعای سیاسی‌ای هستند که مسیر کسب قدرت سیاسی و یا تاثیرکذاری بر آن را از مسیر «سازش» با بلوک قدرت و عوامل اجتماعی آن تعریف می کنند.

می گویند، چون موازنه قدرت در فضای سیاسی امکان بسیج اجتماعی عینی یا حتی مجازی را نمی‌دهد، تنها راه بیش‌برد سیاست، سازش با ذی‌نفعان و سهیم شدن هرچند حداقلی با آن‌ها در قدرت سیاسی است. شاید که از این راه اهداف و تغییراتی هرچند کوچک به وقوع بپیوندد. نگاهی حداقلی و محافظه‌کارانه به تغییرات سیاسی و مطالبات سیاسی و اقتصادی و اجتماعی که در نقطه مقابل سیاست «ستیز» قرار دارد.

بنظر می‌آید این رویکرد دوم چیزی است که تحت عنوان «وفاق» یا «توافق‌گرایی» مطرح می‌شود. از این رو و با تعریف بالا افرادی که مدعی وفاق و توافق‌گرایی هستند را میتوان در بخش منتقدین محافظه‌کار دسته‌بندی کرد.

گمان می‌کنم چیزی که طی شش ماه اخیر توسط حامیان دولت آقای پزشکیان و توافق‌کرایان روزنه‌گشا در حال تئوریزه شدن است، این است که منتقدینی محافظه‌کار هستند که گمان می‌کنند توازن قوا وجود ندارد و ما طبیعتا باید از طریق سازش و توافق‌گرایی با قدرت مستقر و عوامل اجتماعی آن، بتوانیم میزانی از تغییر رویه‌ها و اصلاحات را محقق کنیم.

اما سیاست و عمل سیاسی یک سوی دیگر هم دارد و آن چیزی که من در تعریف سیاست و سیاست‌ورزی از آن استفاده کردم، یعنی «ستیز و سازش به‌هنگام» را می‌توان رویکرد سوم در نظر گرفت. یعنی در برابر ستیز همیشگی و سازش بی‌قید و شرط، «ستیز و سازش به‌هنگام» را در نظر گرفت.

در واقع زمانی می‌توان اصلاحات بنیادین و موثر را در سطوح مختلف (چه در سطح ساختار‌های سیاسی و دیوانی کشور و چه در سطح قانون‌گذاری و چه در سطح کارگزاران سیاسی) داشت، که به هنگام ستیز خشونت‌پرهیزانه داشته و در جای خود برای کسب منافع حداکثری به نفع اکثریت و جامعه مدنی، سازش کرد.

به طور خلاصه؛ در رویکرد «ستیز و سازش به‌هنگام» آن چیزی که معنا و مفهوم سیاست را در معنای اصلاح‌طلبانه ساختاری و دموکراسی‌خواهانه‌اش معنا می‌بخشد، اشارتی است به رویکرد «فشار از پایین و چانه‌زنی در بالا».در این رویکرد ستیز دائمی انقلابی و سازش دائمی چنانکه اهل وفاق به آن دست می‌یازند، معنا سیاست و سیاست‌ورزی نیست.با این تفاسیر انچه از گفتمان دولت پزشکیان و تولید محتو‌های توافق‌گرایان برمی‌آید، تاکید بر همان سیاست محافظه‌کارانه است.

گمان می کنم که دشواری‌های ساختاری حاکم بر سیاست و سیاست‌گذاری‌های کشور پیچیده‌تر از آن باشد که با چنین رویکردی توفیق تغییر یا حتی بهبود ملموس حاصل شود و بخش بزرگی از ایرانیان که بی‌توجهی به مطالباتشان آنان را به صندوق رای و انتخاب بی‌توجه را برانگیزد و امیدوار کند. /هم‌میهن

*عضو شورای مرکزی حزب اتحاد ملت

مطالعه خبر در منبع

نظرات کاربران
    برای ارسال نظر، لطفا وارد شوید.