اصلاح و بازپروری مجرم یا مجازات اعدام؟ (شبهه ها و پاسخ ها)

کیهان . ۱۴۰۳/۷/۳۰،‏ ۱۹:۵۶


اهداف يا هدف عمده از مجازات چيست؟ آيا هدف، تحقق عدالت كيفرى است يا بازدارندگى مجرم از ارتكاب مجدد جرم يا بازدارندگى عمومى يا آرامش افكار و عواطف جريحه‌‌دار شده عمومى و يا...؟ سزار بكاريا می‌گويد: مجازات به دلیل ارتکاب عمل مجرمانه نيست، بلكه هدف از اعمال مجازات، بازداشتن مجرم از ارتكاب دوباره جرم در آينده است. اهم انگيزه حكومت از وضع و اعمال مجازات بايد اصلاح بزهكار و آماده كردن او براى ورود مجدد به عرصه زندگى اجتماعى باشد؛ لیکن مجازات اعدام اين هدف را دنبال نمی‌کند؛ زيرا با حذف بزهكار از جامعه و سلب حيات او، راه هرگونه اصلاح را می‌بندد و امكان بازپرورى را از بين می‌برد.(1)
امروزه نظريه «مجرم بالفطره» يا «مادرزاد» لومبروزو فاقد جايگاهى در ميان جرم‌‌شناسان است و از منظر جرم‌‌شناسى مجرم مادرزاد و غيرقابل اصلاح وجود ندارد و بزهكاران در برابر بزه ارتكابى مسؤوليت مطلق ندارند. ازاین‌رو، بايد با شناسايى زمينه‌ها و عوامل ارتكاب بزه، با آنها به مبارزه برخاست و مجازات‌ها را به سمتى سوق داد كه به اصلاح بزهكار بينجامد. از منظر مكتب دفاع اجتماعى جدید، پذيرش مجازات اعدام به معناى ناامیدی از اصلاح‌‌پذيرى بزهكار است.(2) بر اين اساس، اعدام نمی‌تواند در رديف مجازات‌هاى جدید جايگاهى داشته باشد.
اینکه بزهكار فردى بيمار است و بايد درصدد درمان و اصلاح او برآمد و هيچ‌فردى، مادرزاد مجرم نيست؛ سخنى است سنجیده و درست؛ ليكن آيا همه كسانى كه مرتکب جرم می‌شوند و حيات، امنيت و آسايش همنوعان خود را سلب مى‌‌کنند، بيمار هستند؟ آيا کسانی كه تجاوز به اساسى‌‌ترين و محترم‌‌ترين حقوق انسانى را حرفه و شغل خود قرار داده‌اند، بيمارند؟ آيا کسانی كه براى برآوردن اميال بى‌‌حد‌وحصر خود، هيچ حريمى را محترم نمی‌شمارند، بيمار و آيا تمامى اينها قابل اصلاح و درمانند؟ با افراد بزهكار خطرناكى كه اصلاح نمى‌‌پذيرند و فطرت پاك مادرزادى خود را به انواع جرایم خطرناك آلوده كرده‌اند؛ چه بايد كرد؟ آيا امنيت و آسايش اكثر افراد جامعه را بايد برای زياده‌‌خواهى و هوسبازى محدود اشخاص بزهكار خطرناك فدا کرد؟ به نظر مى‌‌رسد به منظور حمايت از حقوق اساسى، امنيت و آسايش جامعه، چاره‌ای نیست جز پذيرفتن مجازات اعدام براى برخى از جرایم پرخطر و بزرگ!(3) حتی خود بکاریا که از نخستین منادیان حذف مجازات اعدام است، در دو مورد: جرم سیاسی و هرج و مرج اجتماعی، مجازات اعدام را تجویز می‌کند.(4)
«شخصى كه دو يا سه‌ بار مجازات ارتكاب جرم را متحمل شده است و در عين‌حال باز هم مرتكب آن جرم می‌شود، مجرم خطرناك است؛ يعنى مجازات‌هاى مقرر درباره او بى‌‌اثر است؛ آنچنان‌که وى چنين مجازات‌هايى را نسبت به خود عادى پنداشته و بدون توجه به آنها به ارتكاب جرم دست مى‌‌زند.»(5) چنان‌که در روايتى از امام رضا(ع) آمده است: «ان علة القتل بعد اقامهًْ الحد فى الثالثهًْ على الزانى و الزانيهًْ لاستخفافهما و قلهًْ مبالاتهما بالضرب»؛(6) فلسفه مجازات قتل بعد از اينکه سه بار حد [مجازات تازيانه] بر مرد و زن زنا كار اجرا شد؛ بى‌‌توجهى و بى‌‌مبالاتى آنها به مجازات تازيانه است.»
* علی محمدی‌جورکویه
______________________________
۱. ر.ک: غسّان رباح، عقوبة الاعدام حلّ‌ام مشکلة؟، صص 38 و 363؛ عدنان الدورى، علم العقاب و معاملة المذنبين، ص 177؛ نظير فرج مينا، الموجز فى علمى الاجرام و العقاب، ص 167.
2. ر.ک: عبّود السراج، علم الاجرام وعلم العقاب، صص 419 و 420 و على عبدالقادر القهوجى و فتوح عبدالله الشاذلى، علم الاجرام و العقاب، ص 367.
3. ر.ک: غسّان رباح، عقوبة الاعدام حلّ‌ام مشکلة؟، ص 29؛ مصطفى العوجى، دروس فى العلم الجنائى، ج 2، ص 639.
4. ر.ک: سزار بکاریا، رساله جرايم و مجازات‌ها، صص 79 ـ 77.
5. محمد ابراهيم شمس ناترى، بررسى تطبيقى مجازات اعدام، ص 203.
6. محمد بن الحسن الحر العاملى، وسائل الشیعه، ج 28، صص 20 و 19 (ابواب مقدمات حدود، باب 5، ح 3).
مطالعه خبر در منبع

نظرات کاربران
    برای ارسال نظر، لطفا وارد شوید.