واقعا عقب نشینی کردیم؟!

جامعه خبری تحلیلی الف . ۱۴۰۳/۸/۸،‏ ۰:۰۱


از فردای سخنان رهبر انقلاب درباره حمله هوایی اسراییل پرسش هایی درباره نوع مواجهه ایران با این حمله مطرح شده است پرسش هایی که حاکی از نوعی انتقاد از عقب نشینی ایران در پاسخ به این حمله علیرغم اظهرات قبلی مسوولان است. در این زمینه حتی برخی اشاره به سخنان رهبر انقلاب درباره «با خاک یکسان کردین تل آویو و حیفا» در صورت سر زدن غلطی از اسراییل، می کنند و طرفه آنکه خط تبلیغی دنبال شده از سوی رسانه ای آن سوی آب هم همین است. 

برای دریافت تصویر بهتر از موضع گیری ایران توجه به این نکات ضروری است:

۱- اولا موضع گیری ایران را در چند روز گذشته باید در امتداد سلسله حملات متقابل در یک ساله گذشته و پس از حمله ۷ اکتبر ارزیابی کرد که ضربه بسیار سخت و جبران ناپذیری بر پیکره رژیم جعلی اسراییل وارد شد. بیراه نیست بگوییم پس از این حمله این رژیم جعلی دایما درحال واکنش بوده است هر چند که به دلیل زخم عمیقی که برداشته دامنه واکنش ها و چنگ و دندان نشان دادن هایش بیشتر بوده و هر از گاهی ضرورت مهارکردن و افسار زدن بر آن وجود داشته که ایران به بهترین شکل آن را انجام داده و تفاوت حمله اخیر این لات کوچه خلوت با ادعاهای بزرگ قبلی حاکی از ترس و تامل او در این زمینه بوده است.

۲- با این حال نه رهبر انقلاب و نه مسوولان دیگر در واکنش به حمله اخیر هیچگاه نگفته اند به آن پاسخ داده نمی شود. آنچه دربیان رهبری در این باره وجود داشت مساله کیفیت پاسخگویی و تلویحا زمان آن بود که طبیعتا با در نظر گرفتن مصالح مختلف و مهم و شرایط پیچیده ای است که باید مسوولان امر که خود رهبر انقلاب هم در راس این مسوولان است درباره آن تصمیم بگیرند و اظهارات دیگران اگر از حد یک نظر فراتر برود و شایبه اعمال فشار برای گرفتن یک تصمیم خاص را پیشی آورد، یقینا مردود و غیر قابل پذیرش است.

۳- چنانکه گفته شد در برخی رسانه های مخالف جمهوری اسلامی و در ذهن برخی از تحلیلگران داخلی موضع گیری اخیر رهبری درباره حمله اخیر اسراییل در تناقض با بیانات قبلی ایشان ارزیابی شده است که اساسا ربط دادن این دو هیچ وجه منطقی ندارد.

اظهارات رهبرانقلاب درباره پاسخ شدید ایران به اسراییل در حد یکسان کردن تل آویو و حیفا با خاک، مربوط به دستکم ۱۰ سال پیش است و ناظر به شرایط و مختصات دیگری است که در آن اسراییل هنوز ضربه کاری طوفان الاقصی را نخورده بود و در مقام انفعال قرار نداشت.  طبیعی است اگر پس از آن سخنرانی و تهدیداتی که رهبر انقلاب به آن اشاره کردند این رژیم در صدد ماجراجویی بر می‌آمد پاسخی سخت و شدید و سریع دریافت می‌کرد چون به شیوه ای فعال و پیش دستانه وارد جنگ شده بود. چنین موقعیتی بسیار متفاوت است با وضعیتی که سردمدارن صهیونیست بارش باران موشک های ایران را بر سر خود حس کرده اند و طعم تلخ آن را چشیده اند و در منظر جهانی نیز یال و کوپالشان ریخته و طبیعتا باید برای حفظ آبرو پاسخی به قدرت نمایی ایران بدهند. 

 ۴- اتفاق اخیر بار دیگر مساله تعادل میدان و دیپلماسی را نشان داد. تعادلی که در خدمت منافع ملی است. همانطور که در برخورد با داعش و حفظ سوریه میدان، راهگشای سیاست بود ممکن است گاهی نیز سیاست بر میدان غلبه کند. وزن کشی این دو عامل در حفظ امنیت ملی کشور نکته بسیار مهمی است که گاهی مورد غفلت قرار می گیرد. فارغ از اختلافات مربوط به مصادیق مردان میدان یا مردان دیپلماسی آنچه اهمیت دارد توجه به بهره بردن از هر دو عامل یاد شده است.

مطالعه خبر در منبع

نظرات کاربران
    برای ارسال نظر، لطفا وارد شوید.