پِله‌ جنس لطیف درگذشت/ دختر متعصب پرسپولیسی که به مانگا گل زد

دیدار نیوز . ۱۴۰۳/۸/۸،‏ ۱۸:۲۷


متاسفانه باخبر شدیم خانم عفت محمدی بازیکن اولین تیم ملی فوتبال بانوان ایران دارفانی را وداع گفته است. به همین مناسبت، گفتگوی دیدارنیوز با شادروان عفت محمدی که در تاریخ 27 فروردین سال 1400 منتشر شده است را بازنشر می نماییم. آرامش ابدی را برای شادروان محمدی آرزو می کنیم.

دیدارنیوز ـ آزاده محمدیان: عفت محمدی از بازیکنان اولین تیم ملی فوتبال بانوان ایران از خاطراتش می‌گوید. از روزی که تیم فوتبال بانوان پرسپولیس تشکیل شد و همینطور محدودیت‌هایی که فوتبال زنان با آن روبه‌رو بوده و هست.

«ما در انجمن بانوان بازی می‌کردیم. من در ابتدا دونده بودم. اما به فوتبال هم علاقه داشتم. تا اینکه آقای "عزیز اصلی"، دروازه‌بان تیم ملی و پرسپولیس، تصمیم به تشکیل تیم گرفتند. ما رفتیم و تست دادیم. ایشان هم گفتند که شما می‌توانید در فوتبال هم موفق باشید؛ و به این ترتیب، تمرینات ما با آقای "عزیز اصلی" شروع شد.»

این‌ها بخشی از صحبت‌های "عفت محمدی"، پیشکسوت فوتبال زنان و از بازیکنان اولین تیم ملی فوتبال بانوان ایران و هم‌چنین اولین تیم فوتبال بانوان پرسپولیس است.

خانم محمدی، از اعضای "انجمن دوشیزگان و بانوان"، در اواخر دهه‌ ۴۰ شمسی بودند. این انجمن که توسط "پری اباصلتی"، "ایرج مستعان" و "هوشنگ میرهاشم"، در بازه‌ زمانی ۴۰-۳۹ شمسی در تهران تأسیس شده‌بود، کانونی برای آماده‌سازی زنان جهت شرکت در فعالیت‌های گوناگون اجتماعی، ورزشی، فرهنگی و ... بود. 

در این انجمن، کلاس‌های متنوعی برگزار می‌شد؛ از جمله، کلاس‌های گوناگون ورزشی که منجر به تشکیل تیم‌های ورزشیِ این انجمن در رشته‌های متعددی گردید. در همین انجمن بود که اولین تیم ملی فوتبال زنان ایران تشکیل شد.

"عفت محمدی" درباره‌ روند شکل‌گیری اولین تیم فوتبال پرسپولیس زنان و اولین تیم ملی فوتبال زنان ایران می‌گوید: «مدتی پس از شروع تمرینات ما با آقای "عزیز اصلی"، ایشان که از ناحیه‌ کتف آسیب دیده بودند، برای درمان راهی خارج از کشور شدند و پیش از رفتن، تیم ما را به "آلِن راجِرز" ـ که آن موقع، سرمربی تیم پرسپولیس آقایان بود ـ سپردند؛ و به این ترتیب، تیم فوتبال پرسپولیس زنان، شروع به کار کرد. با سرمربی‌گری "آلِن راجِرز" و حضور "علی پروین" به عنوان مربی. آن موقع، ما چهار پنج تیم بیشتر نبودیم. ما (پرسپولیس) بودیم و تاج و عقاب و پاس و دیهیم. حدود سال ۵۲ بود که اولین تیم ملی فوتبال زنان ایران، از بین بازیکنان همین تیم‌ها، انتخاب و تشکیل شد.»

عفت محمدی از زندگی شخصی خود نیز در آن دوران چنین می‌گوید: «من، آن زمان که فوتبال را شروع کردم، حدودا ۱۶-۱۵ ساله بودم. عموهایم خیلی مخالف فوتبال بازی کردن من بودند. اما مادرم موافق بود و حمایتم می‌کرد. پس از گذشت چند سال از تشکیل تیم پرسپولیس بانوان، ازدواج کردم و صاحب فرزند شدم. همسرم با فوتبال بازی کردن من مخالف بود. از طرفی دیگر، به سال‌های انقلاب نیز نزدیک می‌شدیم. من ۳-۲۲ ساله بودم که انقلاب شد و در پی آن نیز، تیم‌هایمان به انحلال کشیده شد. این پایان دوران بازیگری من در فوتبال بود.»

از خانم محمدی، در خصوص شرایط فوتبال زنان و تبعیض‌ها می‌پرسم؛ ایشان در این رابطه و در راستای قیاس شرایط زمان بازیگری خود با شرایط کنونی حاکم بر فوتبال، چنین می‌گویند: «از همان زمانی که من بازی می‌کردم تا الان، تبعیض‌ها علیه زنان، به اشکال گوناگون وجود داشته‌اند. برای مثال؛ آن زمان، نه تنها هیچ پول و حقوقی به ما بازیکنان زن فوتبال نمی‌دادند، بلکه این خود ما بودیم که برای بقای تیم و ادامه‌ زندگی فوتبالی‌مان، هزینه می‌کردیم. همان موقع هم هیچ اردویی برای ما برگزار نمی‌کردند. همین‌طور که الان هم حق دختران، پایمال می‌شود و نادیده گرفته می‌شوند؛ دستمزد‌های نابرابر با فوتبال مردان، نشان‌ندادن و پخش‌نکردن بازی‌های دختران از صداوسیما و خیلی موارد دیگر. حقیقت این است که این تبعیض‌ها از قدیم بوده‌است تا به الان. متأسفانه هیچگاه به زنان، بها نداده‌اند و همیشه آن‌ها را سرکوب کرده‌اند.»

در ادامه‌ گفتگو پیرامون این تبعیض‌ها، اندکی در خصوص "ممنوعیت ورود زنان به ورزشگاه‌ها" نیز صحبت کردیم؛ «من بعد از انقلاب، فقط ۲ بار به استادیوم رفتم. یک بار، همان اوایل برای یک مراسم دعوت شده‌بودم. ـ افتتاحیه یا موردی دیگر. درست خاطرم نیست. ـ یک بار هم، همان بازی پرسپولیس ـ کاشیما در فینال آسیا.

واقعا چرا باید چنین قانونی حاکم باشد؟ مگر همان باری که اجازه‌ ورود به آزادی را به زنان دادند، چه اتفاقی افتاد؟ زنان به زیبایی تیمشان را تشویق کردند و مردان تماشاچی هم با احترام با آن‌ها رفتار کردند و خاطرم هست که شعار «خواهر خوش آمدی» و این‌ها هم می‌گفتند. اما هرچه‌قدر هم این چیز‌ها را بگوییم، آن بالایی‌ها گوش نمی‌دهند. این همه سال، مردم چه‌قدر اعتراض کرده‌اند! چه کسی گوش می‌دهد؟»

از خانم محمدی پرسیدم که آیا پس از احیای مجدد تیم‌ها در دهه‌ی ۷۰ و پس از آن، به فکر مربی‌گری و ادامه‌ فوتبال در آن قالب نبوده‌اند؟

«من چهار دختر دارم و دو پسر. از وقتی که همسرم فوت کرد (سال ۸۱)، به نوعی برای فرزندانم هم پدر بوده‌ام هم مادر. در آن زمان سعی می‌کردم که بیشتر کنار آن‌ها باشم و دیگر نمی‌توانستم خودم را درگیر فوتبال کنم. با این حال، با فرزندانم از همان کودکی، تمرینات ورزشی و تمرین فوتبال می‌کردم. از بین آن‌ها، این دخترم "نارمیلا" بود که علاقه‌ زیادی به تمریناتمان و فوتبال و ورزش نشان می‌داد. دخترم "نارمیلا فتحی" در حال حاضر در لیگ برتر فوتسال و تیم "رهیاب گستر تهران" بازی می‌کند. "نارمیلا" تا الان چند پیشنهاد بازی از کشور‌های خارجی مانند آلمان را هم رد کرده‌است تا در کنار ما (خانواده) بماند.»

«شاید اگر من هم برای مربی‌گری اقدام می‌کردم و در کلاس‌های آن شرکت می‌کردم، می‌توانستم بهترین نتایج را نیز بگیرم. اما در آن زمان، تصمیم گرفتم کنار فرزندانم باشم. الان هم که دیگر باید زمین را در اختیار جوان‌تر‌ها بگذاریم. مربی‌های جوانی که بسیار هم حرفه‌ای و درخشان هستند.»

عفت محمدی بسیار دلنشین از گذشته‌ها سخن می‌گفت و در میان صحبت‌هایش، خاطرات و اتفاقات به یاد ماندنی و جالبی را مرور و بازگو می‌کرد؛

«سال ۵۱ بود که تیم "ناسیونال اروگوئه"، برای انجام چند بازی دوستانه، به تهران آمده‌بود و ما (تیم فوتبال زنان پرسپولیس) نیز برای دیدار با آن‌ها، به هتل هیلتون دعوت شده‌بودیم. آن زمان، دروازه‌بان ناسیونال، "مانگا" گلر مطرح برزیلی بود. در جریان آن دیدار و در یک بازی دوستانه، بین ما و "مانگا"، من و "هنگامه افشار" (کاپیتان وقت تیم پرسپولیس زنان)، با هم یک ـ دو کردیم و من دروازه‌ "مانگا" را باز کردم. در جریان این صحنه، انگشت دست "مانگا" پیچ خورد و آسیب دید و به همین خاطر هم بازی ناسیونال و ایران، یک روز به تعویق افتاد. خاطرم هست که بعد از همین اتفاق، روزنامه‌ای تیتر زده‌بود: «دختران ایران به "مانگا" گل زدند. شاید "مانگا" عاشق چشم و ابروی دختران ایران شد و حواسش پرت شد و گل خورد!»

خانم محمدی همچنین از زمانی گفت که "پِله"، اسطوره‌ برزیلی فوتبال جهان، به ایران سفر کرده‌بود؛ «در همان سال ۵۱، "پِله" هم به تهران آمد. من هم به "پِله" علاقه‌ خاصی داشتم. شماره پیراهنم مانند او ۱۰ بود و من هم مثل او در خط حمله بازی می‌کردم. در جریان همین سفر، "پِله" دیداری با تیم ما (تیم فوتبال دختران پرسپولیس) داشت. او بعد از تماشای بازی و تمرینات ما، گفت اگر شما پسر بودید، من حتما با شما قرارداد می‌بستم!»

در پایان، این پیشکسوت پرسپولیس، از روزی گفت که تیتر روزنامه‌ها و مجله‌ها شده‌بود؛ «من حساسیت و تعصب خاصی در خصوص لباس داشتم. لباس‌هایی که باید می‌پوشیدیم، شلوارک‌های کوتاهی داشت. یک بار گفتم من این شلوارک را نمی‌پوشم و شلوارک بلندتری می‌پوشم. "تیمسار خسروانی" ـ که آن موقع، رئیس سازمان تربیت بدنی بود ـ با تغییر لباس من مخالفت کردند و گفتند که در صورت تغییر لباس نمی‌توانم وارد زمین بشوم. اما آقای "عزیز اصلی" اصرار کردند که با حضورم موافقت کنند و گفتند که بازیکن اصلی تیمشان هستم. در نهایت، من با شلوارکی بلندتر وارد زمین شدم و بازی کردم. پس از بازی، خبرنگار‌ها می‌آمدند و مصاحبه می‌کردند و از من می‌پرسیدند که چرا و به چه علت؟ من هم می‌گفتم: "من تعصبی هستم."

پس از آن، مجله‌ "جوانان" یا "دنیای ورزش" ـ درست خاطرم نیست ـ تیتر زده‌ بود:

این دختر تعصبی می‌گوید: "من پِله‌ی جنس لطیف هستم! "

هم‌کلامی با "عفت محمدی"، از پیشگامان فوتبال زنان ایران، بسیار لذت‌بخش و افتخارآمیز بود. حسی توأم با تأسفی همیشگی. تأسف بابت سختی‌هایی که زنان، از دیرباز تا کنون در مسیرشان متحمل شده‌اند تا اندکی از زیر سایه‌ تبعیض‌های گوناگون بیرون بیایند. تا شاید بتوانند تنها بخشی از دریای استعدادشان را به نمایش گذاشته و در تاریخ ثبت نمایند.  

مطالعه خبر در منبع

نظرات کاربران
    برای ارسال نظر، لطفا وارد شوید.