مرتضی حیدری آل کثیر در رونمایی مجموعهشعر «در رکاب صبح» سروده فاطمه عارفنژاد گفت: خانم عارفنژاد یکی از رویشهای مهم شعر انقلاب اسلامی است.
خبرگزاری مهر، گروه فرهنگ و ادب _ جواد شیخ الاسلامی: مراسم رونمایی از مجموعه شعر «در رکاب صبح» غزلهای فاطمه عارفنژاد درباره فلسطین، حزبالله و جبهه مقاومت در حوزه هنری برگزار شد.
در این مراسم که با حضور علیمحمد مؤدب، علی داودی، میلاد عرفانپور، مرتضی حیدری آل کثیر، محمدامین اکبری و جمعی از شاعران و علاقهمندان به شعر و ادبیات مقاومت در سالن طاهره صفارزاده حوزه هنری برگزار شد، شاعران درباره اهمیت «در رکاب صبح» صحبت کردند و از این کتاب رونمایی شد.
در آغاز این مراسم میلاد عرفانپور شاعر و مدیر دفتر آفرینشهای ادبی حوزه هنری، با خوشامد به شاعران و حاضران در جلسه، گفت: کتاب «در رکاب صبح» یکی از عزیزترین کتابهای جریان شعر انقلاب و کتابی سراسر امید و روشنی و مقاومت است. شعرهای این کتاب با جوشش جان شاعر در سال پر تلاطمی که پشت سر گذاشتیم سروده شدهاند و ما در یک سال اخیر نو به نو شاهد جوشش شعرهای خانم عارفنژاد بودیم و با هر حادثه و اتفاقی در جبهه مقاومت، خواننده شعرهای جدید ایشان بودیم.
عرفانپور چاپ این کتاب را به نشر شهرستان ادب، خانم عارفنژاد، خانواده این شاعر و همچنین شاعرانی که به شعر انقلاب اسلامی علاقه دارند تبریک گفت و افزود: باید یک تشکر هم از آقای علیمحمد مؤدب داشته باشیم که از برکت حضور ایشان در مؤسسه شهرستان ادب، استعدادهای خوبی چون خانم عارفنژاد به جامعه ادبی معرفی شدند. ما این بخت را داشتیم که خانم عارفنژاد هم عضو دوره آموزشی آفتابگردانها بودند و هم هر دو کتاب ایشان در انتشارات شهرستان ادب منتشر شده است.
عصاره شعرهای کتاب در عنوان «در رکاب صبح» منعکس شده است
مرتضی حیدری آل کثیر شاعر و عضو انجمن شاعران مقاومت، در بخش اول صحبتهایش در این جلسه درباره کتاب در رکاب صبح، گفت: من همیشه سعی میکنم در بررسی کتابها به عنوان کتاب هم توجه کنم. به عنوان کسی که در جریان تغییر چندباره عنوان این کتاب بودم، الان که کتاب را میبینم و آن را با عمق بیشتری میخوانم، به نظرم بهترین اسم میتوانست همین اسم باشد. چون شاعر ما سرشار از امیدواری است.،سرشار از طلوع است و در رکاب صبح بودن عصارهای است از مفهوم و مضمونی که ما در این کتاب میبینیم. در رکاب صبح بودن پیام ویژه این کتاب است و چقدر خوب است که عنوان این کتاب هم همین شد.
آل کثیر با قرائت آیهای از قرآن کریم در وصف شعر و شاعر مقاومت، گفت: چون همه اندیشه، ماهیت و عمق شعر مقاومت برگرفته از آموزههای قرآنی است، خوب است که توجهی به این آیه داشته باشیم. به نظر من حتی اگر شاعر مقاومت شاعری مسیحی باشد، وقتی که در دایره شاعران مقاومت قرار میگیرد، ناخودآگاه ادبیاتش با مفافیم قرآنی همپوشانی دارد. قرآن در میفرماید «الشعراء یتبعهم الغاوون» تا میرسد به این قسمت که «ان الذین آمنوا و عملوا الصالحات و ذکروا الله کثیرا و انتصروا». قرآن برای شاعر متعهد و اهل مقاومت چند شرط قائل میشود. شرط اول ایمان به خدا و عمل صالح و ایمان به کتاب و رسول است که عمدهترین مظهر آن دفاع از دین و همه ارزشهای دینی و نکوهش ظلم و حفظ عزت و نفی هرگونه ظلم و استبداد است. در ادامه آیه میگوید «و انتصروا من بعد ما ظلموا». به نظر من این گزاره تعبیری است از شعر مقاومت. یعنی انتصار و قرار گرفتن در جبهه حق، میتواند تعبیری از شعر مقاومت باشد.
عارفنژاد یکی از رویشهای مهم شعر انقلاب است
حیدری آل کثیر «شعر روز» یا «شعر امروز» را دوگانهای در شعر مقاومت معرفی کرد و درباره ویژگیهای مجموعهغزل در رکاب صبح گفت: شعری که در کوران حوادث سروده میشود به مثابه یک مرکب چموشی است که وقتی شاعر سوار بر آن میشود، باید آن را رام کند وگرنه این مرکب او را زمین خواهد زد و به دنبال خودش خواهد کشید. به نظر من شاعر این کتاب با اینکه سن پایینی دارد و ما هنوز شاهد اولین شکوفههای شعر او هستیم، خیلی خوب توانسته این مرکب را رام کند و من در خوانش عمیقتر این کتاب به خیلی از شگفتیها و محاسن کتاب پی بردم. به همین دلیل معتقدم خانم عارفنژاد قطعاً یکی از رویشهای مهم شعر انقلاب اسلامی است.
او شعریت را در تمام شعرهای کتاب در رکاب صبح یکی از ویژگیهای مهم این مجموعهشعر دانست و ادامه داد: شاعر ما حتی وقتی که دارد نظم میگوید، یعنی مجبور است به خاطر حادثه یا قالبی که انتخاب کرده نظمسرایی کند، باز ما شاهد شعریت اثر هستیم. اما سوالی که میخواهم مطرح کنم و یک تلنگری به خودمان بزنم این است که آیا این شعرها در قامت اتفاقات بزرگی که در میدان میافتد، در قامت بزرگ هفت اکتبر، در قامت بزرگ پیروزیهای اخیر حزبالله، اهمیت و بزرگی شهادت فرماندهانی که در یک ماه اینهمه فرمانده از دست دادیم، هست؟ آیا این شعر در حد این واقعهها هست یا نه؟ یعنی از دل این شعرها محمود درویشی بیرون آمده؟ آیا بیرون خواهد آمد؟ این سوالی است که پیش روی ماست که من فکر میکنم خیر، اما یک جوانههایی، یک تبلوری دیده میشود که امیدبخش است.
وی فاطمه عارفنژاد را استعدادی ویژه در ابتدای مسیر شاعریاش معرفی کرد و افزود: کسی که در این سن و سال چنین شعرهایی میگوید، تازه در حال آموختن مهارت اندیشیدن است. فکر میکنم این جوانهها باید به زودی به یک نگاه وسیعتر منجر بشود. نگاهی که مصرف داخلی نداشته باشد و شعر شاعر حرکت بکند و سرتاسر کشورهای جبهه مقاومت را پوشش بدهد و خودش را ماندگار کند.
شعرهای در رکاب صبح هم شعریت دارند، هم عمق میبخشند
این شاعر و مترجم به ترجمهپذیر بودن شعرهای «در رکاب صبح» اشاره کرد و گفت: با اینکه اکثر مضامین خیلی از شعرهای مقاومت هنگام ترجمه تحلیل میرود و شعر نحیف و ضعیف میشود، شعرهای خانم عارفنژاد ویژگیها و مضامینی دارد که در صورت ترجمه شدن هم تز و تازه و خواندی هستند.
شاعر «سرفه خونین تفنگی در باد» درباره ویژگیهای زبانی شعرهای عارفنژاد بیان کرد: عارفنژاد زبان سالمی دارد و با زبانآوری مضامین خودش را بیان میکند. درواقع دایره واژگانی و زبان شاعر ما با دایره اندیشهاش همپوشانی دارد. بعضی وقتها ما شاعرانی داریم که خیلی تصویرگرا هستند و با تصویر حرکت میکنند، ولی این تصور منتج به اندیشه نمیشود. صرفاً یک کشفی است که در ساحت شعریت قابل بررسی است اما وقتی آن شعر، شعر مقاومت است، ما در کنار تصویر نیازمند حرف خوب و عمیق و جدی هم هستیم. ما دنبال ابیاتی هستیم که هم تهییج کند، هم عمق ببخشد.
آل کثیر ادامه داد: برای اینکه شاعرمان را هم در محک این آیه قرآنی قرار بدهیم و هم ویژگیهای زبانیاش را بررسی کنیم، دوست دارم یکی از شعرهای خانم عارفنژاد را با هم بخوانیم. شعری که راجع به جمعه نصر سروده شده بود. باکی از این ندارم که میخواهم این شعر را با یکی از شعرهای معروف استاد حسین منزوی مقایسه کنم. ما یک «منِ جمعی» در سرایش شعر داریم که در این دو تا شعر از حسین منزوی و خانم عارفنژاد وجود دارد. حسین منزوی میگوید:
از زمزمه دلتنگیم از همهمه بیزاریم
نه طاقت خاموشی نه تاب سخن داریم
شاعر زمانه خودش را خیلی صادقانه بیان میکند و اتفاقات و شکستها و حسرتهای زمانه خودش را اینگونه تصویر میکند:
دوران شکوه باغ از خاطرمان رفته است
امروز که صف در صف خشکیده و بیباریم
دردا که هدر داریم آن ذات گرامی
تیغیم و نمیبرّیم، ابریم و نمیباریم
شاعر یادآور میشود که چه گذشته خوبی داشتیم ولی در حال حاضر همه آن داشتهها از دست رفته است. و در نهایت میگوید:
من راه تو را بسته، تو راه مرا بسته
امید رهایی نیست، وقتی همه دیواریم.
حالا بیایم همین نگاه و همین ضمیر جمع را در شعر خانم عارفنژاد بررسی کنیم:
فرزند زمانیم نه دیریم نه زودیم
از روز ازل معتکف معرکه بودیم
وقتی شاعر به مقام پیشگویی یا روایت وعدههای الهی میرسد
وی افزود: شروع شعر را ببینید. این بیان و این گزاره قشنگ، از صحبت ولی امر مسلمین برداشته شده است که فرمودند «ما نه تعلل میکنیم، نه دچار شتابزدگی میشویم». شعر شاعر هم بیان این جمله است، هم بیان این جمله نیست. شعر رها میشود و راه خودش را پیدا میکند و سالها در ذهن و زبان اهل ادب و مقاومت مینشیند. شعری که در لحظه سروده میشود ولی شاعر این مرکب چموش را مهار کرده است. ضمن اینکه ترکیب «معتکف معرکه» فوقالعاده است. میدانید که معرکه میدان است، بیرون است. استفاده هوشمندانه از اعتکاف در این مصرع خیلی خوب درآمده است. از آن گذشته از روز ازل معتکف معرکه بودن، بسیار زیبا است. بدون این که شاعر بخواهد به زور شعر مقاومت بگوید، مثل ما که در شعر دفاع مقدس مدام کلماتی از جنس تفنگ و فشنگ و توپ و… میآوریم، این کارها را نکرده است. انگشت گذاشته روی واژههایی که عمق و اندیشه و ماهیت و اراده جریان مقاومت را بیان میکند.
گرد خفقان از افق دید گرفتیم
زنگار غم از چهره آئینه زودیم
ای عشق ببین! صفحه پر از جوهر خون شد
هربار برائت غزلی تازه سرودیم
باری تو هم از غربت ما بگذر و بگذار
تاریخ بگوید که چه کردیم و چه بودیم
صاحب کتاب «از نگفتنها» با اشاره به شعری از محمود درویش، پیشگویی کردن را از دیگر ویژگیهای شعر عارفنژاد دانست و گفت: گاهی ما این شاعر امیدوار را در مقام یک پیشگو میبینیم. مثل شعری که بعد از شهادت یحیی سنوار از محمود درویش منتشر شد و شما هم حتماً آن را شنیدهاید. شعر به گونهای است که میتوان گفت شاعر خیلی زیبا نحوه شهادت یکی از سرداران مقاومت را پیشگویی کرده است. میگوید «محاصرهات را محاصره کن / راه گریزی نیست / بازویت افتاد / آن را بردار و دشمنت را بزن / راه گریزی نیست.». که ما را یاد آن عصایی میاندازد که یحیی سنوار به سمت پهپاد اسرائیلی پرتاب کرد. یا انگار این قطعه از شعر را برای بازوی زخمی سنوار نوشته است «من در نزدیکیات افتادم / مرا بردار و دشمنت را با من بزن». محمود درویش این شعر را ۳۵ سال پیش گفته است. یا پیشگویی که زندهیاد قیصر امینپور در این غزل بسیار برجسته که من در چند جلسه اخیری که داشتم، بارها دربارهاش حرف زدهام:
در انتهای کوچه شب زیر پنجره
قومی نشسته خیره به تصویر پنجره
این سوی شیشه شیون باران و خشم باد
در پشت شیشه بغض گلوگیر پنجره
اصرار پشت پنجره گفتوگو بس است
دستی برآوریم به تغییر پنجره
تا آنکه طرح پنجرهای نو درافکنیم
دیوار ماند و حسرت تصویر پنجره
هیچ حرفی از رژیم صهیونیستی نیست. این شعر زنده است. با خیلی از موضوعات امروزی هم همپوشانی دارد و دیواری که در هفت اکتبر خراب شد، اینجا حضور دارد. با اینکه فکر کنم شعر بیشتر از سی تا سی و پنج سال پیش سروده شده است.
ما خواب دیدهایم که دیوار شیشهای است
اینک رسیدهایم به تعبیر پنجره
۵ غزل جدید به کتاب در رکاب صبح اضافه خواهد شد
در بخش بعدی این مراسم، محمدامین اکبری شاعر و مدیر دفتر دفتر نشر شهرستان ادب درباره کتاب در رکاب صبح گفت: من چاپ این کتاب را به ادبیات معاصر تبریک عرض میکنم. ما معمولاً وقتی میخواهیم درباره کتابی صحبت کنیم سعی میکنیم دنبال ایراد بگردیم و شعرها را نقد کنیم. ولی به نظر من مجموعهغزل در رکاب صبح آنقدر خوب است و آنقدر غزل خوب دارد و آنقدر نکات مثبت دارد که انگار صحبت کردن درباره ویژگیهای خوب آن اغراقآمیز میشود.
اکبری با بیان اینکه نسخهای که امروز رونمایی میشود نسخه نهایی کتاب نیست و حداقل پنج غزل دیگر به این کتاب اضافه خواهد شد، گفت: خانم عارفنژاد نو به نو درباره اتفاقات و حوادث جبهه مقاومت شعر میگوید و بعد از اینکه مجوز این کتاب در اداره ارشاد نهایی شد، ایشان چند غزل دیگر هم نوشتند که حیف است در این کتاب نباشد. به همین دلیل نسخه نهایی کتاب تا دو سه هفته دیگر با اضافه شدن غزلهای جدید منتشر خواهد شد. از ویژگیهای این کتاب این است که ما با خواند شعرهای آن میتوانیم ببینیم که در یک سال گذشته بر شاعر این شعرها چه گذشته است. چه حالاتی را طی کرده، کجا گریه کرده، کجا افتخار کرده. و کجا در دلش امید زنده شده و خواسته این امید را در شعرش منعکس کند.
مدیر دفتر نشر شهرستان ادب مجموعه در رکاب صبح را در ادبیات فارسی یک مجموعه شعر خوب و ماندگار دانست و گفت: اگر بخواهیم با نگاه سختگیرانه نگاه کنیم، شاید تنها ۵ تا شعر را بتوانیم کنار بگذاریم. اگرچه همه شعرها در یک اندازه خوب هستند و کاملاً مشخص است که شاعر به آنچه که گفته ایمان دارد. یعنی شعرها ساختگی و سفارشی نیست.
اکبری با بیان اینکه «شعرهای این مجموعه برآمده از سنت ادبی ما، یعنی تغزل است»، ادامه داد: کاملاً مشخص است که این شعرها را یک فارسیزبان گفته و از دل یک سنت ادبی برآمده است. یعنی آن سنت تغزل را حفظ کرده است. شعرها در این کتاب فقط در قالب غزل نیستند، بلکه یک تغزل شاعرانه هستند. همانطوری که خودشان میگویند:
تو غزلها را حماسی خواندی و رفتی به میدان
تو لباس رزم پوشاندی به شعر عاشقانه
اگر بگوییم شعر محمود درویش فرم و ساختار منحصر به فرد و متشخصی دارد، شعرهای این دفتر هم کاملاً متشخص است و برآمده از دل تغزل کهن و نوی شعر فارسی است.
عارفنژاد تاریخ مهمی از روزگار ما را تبدیل به اثر ادبی کرده است
کارشناس بعدی که درباره کتاب در رکاب صبح صحبت کرد، شاعر و مدیرعامل مؤسسه شهرستان ادب علیمحمد مؤدب بود. مؤدب با ابراز خوشحالی از اینکه در تولد این کتاب نقش داشته است، درباره این کتاب گفت: در روزهای سخت این نبردهای شگفت در سال گذشته، خیلی از روزها نه فقط من بلکه خیلی از دوستانی که اهل نوشتن بودند، جز بهت و سکوت نمیتوانستند کاری بکنند. واقعاً آدم حیرت میکرد از میزان جنایتها و خیلی وقتها همه ما مبهوت بودیم و مانده بودیم از نوشتن و گفتن. در دل این وقایع دختر عزیزمان خانم عارفنژاد این توفیق را داشت که زبان شاعران ما باشد و توانست این شعرهای درخشان را بنویسد.
مؤدب با اشاره به سن کم فاطمه عارفنژاد، ادامه داد: به نظر نمیشود به شعر خیلی تقویمی نگاه کرد و سن و سال شاعر را به میان آورد. چون گاهی وقتها حوادث روزگار یک جایی به شاعر میرسد و با شعر دیدار میکند. ممکن است شاعری در سن کم لحظات ماندگاری از تاریخ معاصر را و تاریخ زندگی خودش را تبدیل به شعر کند. این کاری است که خانم عارفنژاد در این شعرها کردند و تاریخ مهمی از روزگار ما را تبدیل به اثر ادبی کردند.
مؤدب با یادآوری سلمان هراتی و سالروز درگذشت او، افزود: این روزها آبان است و چند روز دیگر سالگرد سلمان هراتی است. شاعری که در جوانی از دستش دادیم ولی بخشی از درخشانترین نمونههای شعر چند دهه خیر را نوشت و رفت. به نظر من خانم عارفنژاد به شعر رسیده است. موسیقی نرم و دلنشین شعر ایشان خیلی به منطق گفتوگوی امروز نزدیک است؛ به موسیقی که ما امروز در گفتار روزمره و زندگی به کار میبریم. در عین حال با همین موسیقی لحظات درخشان شاعرانهای را میآفریند که نوشتنش سهل ولی ممتنع است. ما باید قدردان باشیم و خدا را شکر کنیم که از نعمت وجود چنین شاعری برخوردار هستیم. فاطمه عارفنژاد دختر عزیز ماست و امروز دیگر ستاره شعر جوان ایران است.
وی عاطفه ناب و پر از صدق عارفنژاد در این شعرها را ویژگی مناسب برای ترجمه دانست و گفت: خیلی از شعرهای این کتاب چون با عاطفه ناب گره خورده و شعر پر از صدق عاطفی است، در ترجمه هم جوهر خودش را از دست نخواهد داد. ما دعا میکنیم همچنان شاهد درخشش طبع خانم عارفنژاد باشیم. خدا بر روزیهای معنوی ایشان بیفزاید و ایشان را برای شعر ما حفظ کند.
دلم را بشکنی با تکههایش ساز میسازم...
بخش بعدی این مراسم شعرخوانی تعدادی از شاعران حاضر در مراسم رونمایی از «در رکاب صبح» بود و شاعران جوان شعرهایشان را برای حاضران قرائت کردند. «فاطمه نجمی» شعری با این مطلع درباره گستاخی اسرائیل در حمله به ایران خواند:
ایران سرای رستم و گردآفریدهاست
این سرزمین که مهد تمام امیدهاست
خانم الهام صفالو شاعری بعدی بود که غزلی برای جبهه مقاومت خواند:
از پنجره از سقف از دیوار میجوشد
از مدرسه از کوچه و بازار میجوشد
خون دل غزه ز قلب زخمی تهران
تا مرگ صهیون محو استکبار میجوشد
خانم حوائجی شعری برای شهید یحیی سنوار خواند:
دنیا چقدر از تو عقب مانده
دنیا چقدر مرده و حاشا تو
در روزگار سایه که تاریک است
با اقتدا به نور که نزدیک است
در امتداد غزه که باریک است
شب را رساندهای به تقلا تو…
فائزه امجدیان از قم شاعر بعدی بود که غزلی را برای مقاومت مردم غزه و لبنان قرائت کرد:
من از غمهای خود بال و پر پرواز میسازم
دلم را بشکنی با تکههایش ساز میسازم
اگر دستی بچیند ساقهام را، باز میرویم
اگر پایی بکوبد خانهام را، باز میسازم
برای داستان خویش پایانی نمیبینم
اگر ویران شوم هربار از آغاز میسازم
درخت باغچه دلتنگ گنجشکان نمیماند
که از فردا حیاط خانه را دلباز میسازم
تمام خانه را آجر به آجر شعر میخوانم
تمام خانه را این بار با آواز میسازم
بیا با منجنیقات شعلهباران کند جهانم را
گلستان میشوم در آتشت، اعجاز میسازم
منم ققنوس در افسانهها، با تب نمیسوزم
منم صبحی سراسر روشنا، با شب نمیسازم…
عاطفه جوشقانیان از قم شعری درباره پویش ایران همدل خواند که بنا بر دستور رهبری به مسلمانان برای کمک به مردم لبنان راه افتاده است:
از گردنم وا میکنم رنگین کمان را
شاید مرمت کرد زخم آسمان را
ماه و ستاره این طلای گوشواره
وا میکنم از گوشهایم کهکشان را
بر چشم مادر سکه سکه برق شادی است
آورده همراه خودش ذوقی عیان را
زنجیر عقد خواهرم زیباست، دریاست
از گردنش برداشت باری بیکران را
ما پشت سنگرها جلوداریم هربار
تاریخ را دیدی؟ بخوان رزم زنان را
لالایی گهوارهها شعری حماسی است
هرشب تکان دادیم تقدیر جهان را
شاید همین یک روز دستم را بگیرد
وا میکنم از دست خود شوقی گران را…
این شعرها در تاریخ خواهد ماند
کارشناس بعد علی داودی شاعر و مدیر دفتر شعر مرکز آفرینشهای ادبی حوزه هنری بود که درباره شعرهای این مجموعهغزل گفت: این کتاب، کتابی است که به عنوان یک سند از جمله اسنادی که جامعه ادبی ما با انسانها زندگی کرده و به مقاومت آنها بی توجه نبوده و در خواب نبوده، در تاریخ ثبت خواهد شد. به نظرم بزرگترین تکلیف یک شاعر این است که نسبت به جهان پیرامون خودش بی تفاوت نباشد و خانم عارفنژاد به بهترین شکل این کار را کرده است.
داودی با بیان اینکه خوشحال است که از جامعه ادبی ما چنین کتابی درباره مقاومت بیرون آمده است، از منظومهای گفت که خودش در یک سال اخیر سروده است: خود من یک منظومهای درباره اتفاقات اخیر در جبهه مقاومت نوشته بودم که وقتی دیدم این کتاب منتشر شده، از انتشار آن منصرف شدم. خجالت زدهام که میبینم در روزگار ما چه شاعران خوبی تلاش کردند و من چقدر به سهم خودم کوتاهی کردهام. به خانم عارفنژاد تبریک عرض میکنم و معتقدم این لحظات میگذرد و این شعرها در تاریخ خواهد ماند. آن اخبار دیگر میگذرد ولی فردای تاریخ به این شعرها رجوع خواهد شد. همچنان که بعد از دههها به شعر مرحوم قیصر رجوع میکنیم. آن شعرها هم یکی از اسناد ماست که جامعه آن روز را در آن شعرها نگاه میکنیم. مطمئنم فردا هم به این شعرها نگاه خواهد شد و درباره آن حرف خواهند زد.
این شعرها کارنامه ادبی سال گذشته من است
فاطمه عارفنژاد شاعر مجموعهغزل «در رکاب صبح» آخرین سخنرانی بود که صحبت کرد. عارفنژاد با تشکر از همه کسانی که در چاپ این کتاب یاری کردند و با قدردانی از دکتر محمدحسین نجفی که در انتخاب و اصلاح نهایی شعرهای این کتاب او را همراهی کرده، درباره در رکاب صبح گفت: میتوانم بگویم در رکاب صبح کارنامه شعری یک سال گذشته من است. اگر به پارسال و روز هفت اکتبر برگردیم، قطعاً گمان نمیکردم یک سال بعد یک مجموعه کامل شعر فلسطین داشته باشم. چاپ این کتاب توفیق بود و امیدوارم مقبول بیفتد.
پایانبخش این مراسم، رونمایی از کتاب «در رکاب صبح» بود که توسط میلاد عرفانپور، علیمحمد مؤدب، علی داودی، مرتضی حیدری آل کثیر و شاعران حاضر در جلسه صورت گرفت.
مجموعه شعر «در رکاب صبح» شامل ۴۵ غزل از فاطمه عارفنژاد شاعر جوان است که توسط انتشارات شهرستان ادب منتشر شده است. این شعرها به فراخوار اتفاقاتی که یک سال گذشته در جبهه مقاومت رقم خوردهاند، سروده شده است و هرکدام راوی حوادثی است که از هفت اکتبر سال گذشته تا امروز شاهد بودهایم.