در کتاب «شیرخدا علی(ع)» به روایت مرسوم از زندگی ایشان اکتفا نشده و با بیان ادله تاریخی، به کارشکنیهای منافقان، مشرکان و یهود در مبارزه با پیامبر اکرم(ص) و مخالفت با ولایت حضرت علی(ع) نیز پرداخته شده است.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، ادبیات دینی کودک و نوجوان در دهههای پس از پیروزی انقلاب همواره به عنوان یکی از حوزههای پر کار در حوزه نشر مطرح بوده است. همهساله عناوین مختلفی در موضوعات گوناگون آیینی و دینی برای این دسته از مخاطبان منتشر میشود. سیر صعودی انتشار آثار در این حوزه لزوماً رونق کیفی را به همراه نداشته است. به عنوان نمونه، عمده کارشناسان بر این باورند که در یک دهه گذشته علیرغم تلاشهای صورت گرفته، کمتر اثر درخشانی است که بتواند متفاوت با آثار گذشته، روایتی جدید از مسائل و موضوعات مختلف دینی ارائه کند.
از سوی دیگر، توجه خانوادهها به این دسته از آثار سبب شده تا برخی از ناشران دست به انتشار آثاری ضعیف در این حوزه بزنند. عدم سندیت برخی مسائل مطرح شده در کتابها در کنار بیتوجهی به خلاقیت و زبان هنرمندانه، از دیگر خلأهای مطرح شده در کتابهایی است که در یک دهه گذشته مجال عرضه در بازار نشر را یافتهاند. در این میان، هستند آثاری که تلاش دارند با در نظر گرفتن منابع معتبر، روایتی متقن از زندگی اهل بیت(ع) ارائه دهند.
علی شعیبی از جمله این نویسندگان است. او که تاکنون آثار متعددی برای گروه سنی نوجوان در حوزه ادبیات دینی نوشته، در کتاب «شیرخدا علی» که از سوی نشر معارف به چاپ رسیده، تلاش کرده است با بازبینی مهمترین و متقنترین آثار در حوزه زندگی امیرالمؤمنین، روایتی نو از زندگی ایشان برای گروه سنی نوجوان ارائه دهد.
کتاب «شیرخدا علی» در واقع یک زندگینامه از حضرت است که روایت خود را از دوران پیش از تولد امام علی(ع) آغاز میکند. نویسنده در این بخش، کتاب خود را با وعده تولد امیرالمؤمنین به مادر بزرگوار ایشان، فاطمه بنت اسد(س)، آغاز میکند. شعیبی در ادامه به همزمانی حیات مبارک امام علی(ع) با نبی خدا(ص) اشاره میکند و به بیان برخی فضائل ایشان میپردازد. حیات مبارک امام علی(ع) پس از رحلت پیامبر(ص)، بخشهای دیگر کتاب را تشکیل میدهد. نویسنده در این بخش با تمرکز بر خانهنشینی حضرت، به چرایی پذیرش حکومت از طرف مردم اشاره میکند، در ادامه گریزی به دوران حاکمیت ایشان میزند و در نهایت شهادت امام(ع) را روایت میکند. کتاب از شش فصل به این ترتیب تشکیل شده است: تولد و کودکی، از بعثت تا هجرت، از هجرت تا شهادت پیامبر(ص)، 25 سال خسارت،خلافت امام علی(ع) و مقتل امیرالمومنین.
کتاب «شیرخدا؛ علی(ع)» به لحاظ ساختاری مشابه آثار گذشته در همین رابطه است. اما تفاوت اصلی کتاب با بسیاری از آثار پیشین، توجه نویسنده به بهرهگیری از مهمترین منابع تاریخی و روایی در زمینه زندگی امیرالمؤمنین(ع) و تاریخ صدر اسلام است. در واقع اهتمام نویسنده، این فرصت را به مخاطب نوجوان خود میدهد که از میان صدها روایت درست و نادرست، متنی صحیح از زندگی مردی را در دست داشته باشد که اسطوره عدالت، شجاعت و مظلومیت بود.
شعیبی برای نگارش کتاب خود به کتب تاریخی و روایی معتبر شیعه و اهل سنت مراجعه کرده است که در آن بخشی از تاریخ زندگی پر برکت امیرالمومنین(ع) و گوشهای از فضائل ایشان را نقل کردهاند. کار بعدی نویسنده، ارائه این روایتها با زبانی ساده و روان برای نوجوانان است؛ در این کتاب به روایت مرسومی که از زندگی امیرالمومنین بیان میشود، اکتفا نشده و با بیان ادلهای تاریخی به کارشکنیهای منافقان، مشرکان و یهود در مبارزه با پیامبر اکرم(ص) و مخالفت با ولایت حضرت علی(ع) نیز پرداخته شده است. این امر، دومین ویژگی متمایز کتاب شیعبی با آثار مشابه است. او تلاش دارد صرفاً یک روایت تاریخی از زندگی یکی از مهمترین و تأثیرگذارترین مردان تاریخ صدر اسلام ارائه ندهد، بلکه در کنار این امر، فرصتی برای تأمل در حوادث تاریخی را برای مخاطب خود ایجاد کند.
چرا کتاب «شیرخدا، علی(ع)» برای نوجوانان خواندنی است؟
ما شیعیان قبل از باز کردن زبان و یاد گرفتن نام پدر و مادر با نام علی(ع) آشنا میشویم؛ در کارها و زندگی از او مدد میگیریم و حضرت را واسطه و وسیله تقرب خود به خدا میدانیم، عشق به اهل بیت(ع) روز به روز در دل ما شعلهورتر میشود. اما متاسفانه در این بین یک پازل گمشده وجود دارد؛ جامعه ما در شناخت و معرفت اهل بیت دچار ضعف است؛ به طوری که گاهی در اثبات این ارادت به خود و دیگران میلنگد و نمیتواند این فرهنگ عظیم را به خوبی به نسل بعد منتقل کند؛ این مشکل باعث ایجاد ذهنیت نادرست و محدود کردن اهل بیت و دین اسلام به مسائل عبادی میشود و آنها را از هدف اصلی که تشکیل حکومت الهی و زندگی سیاسی بنابر سیره حضرت محمد(ص) و امام علی(ع) است باز میدارد.
خروجی این طرز تفکر به شعارهایی چون جدایی دین از سیاست؛ نه غزه، نه لبنان و ... میرسد. شناخت تاریخ زندگی امام علی(ع) و آشنایی با فضائل و دوران حکومت او و شناخت دشمنانش میتواند در امور زیر راهگشا باشد:
در کتاب حاضر سعی شده نوجوانان به صورت جامع و نه نسبی، با امیرالمؤمنین و جایگاه ایشان آشنا شوند؛ در این کتاب علاوه با مهربانی و لبخند، از رشادت و خشم برای خدا و جنگ نیز قلم زده شده است. جامعیت کتاب، زبان ساده و روان، نبض سریع روایت، بیان حوادث و اتفاقات جذاب تاریخی، وفادارای به روایات، روایتهای کوتاه و اصطلاحاً ساندویچی، رعایت ترتیب زمانی از تولد تا شهادت و بیان ماجراهای مختلف بر اساس سال صدور، توجه به نقش یهود در انحرافات تاریخ اسلام، شناساندن دشمنان مخفی به مخاطبان، آشنایی با یاران امیرالمومنین از طبقات مختلف، آشنایی با دشمنان خاص امیرالمؤمنین و جنایات آنها و آشنایی با نظریات پژوهشگران در رابطه با اختلافات تاریخی به طوری که به جذابیت اثر آسیب نزند از جمله ویژگیهای کتاب «شیرخدا، علی(ع)» است.
در ادامه میتوانید بخشهایی از حیات مبارک امیرالمؤمنین، علی(ع) را به قلم شعیبی بخوانید:
خواب عجیب دختر اسد
فاطمه بنت اسد تا شب به سخنان آن کاهن فکر میکرد؛ او در خواب رؤیای عجیبی را مشاهده کرد. او میگوید: «در خواب دیدم کوههای شام به حرکت درآمده و در حالی که پوششی آهنی روی آنها بود و از درونشان صدای وحشتناکی برمی خاست پیش می آمدند. کوههای مکه نیز به حرکت درآمده و به استقبال آنها رفتند و با همان صدای وحشتناک جوابشان را دادند؛ آن کوهها مانند شترِ رم کرده در هیجان بودند.
کوه ابوقبیس (کوهی در غرب مکه) نیز مانند اسب به حرکت درآمده و چیزهایی از راست و چپ آن میافتاد و مردم آنها را جمع می کردند.من نیز همراه مردم چیزهایی از زمین برداشتم و دیدم آن چیزها چهار شمشیر و یک کلاه خود آهنین طلاکوب شده است؛ همین که وارد مکه شدم یکی از آن شمشیرها در آب افتاد و به قعر آن فرو رفت و سپس به سوی آسمان بالا رفت؛ شمشیر دوم نیز مستقیم به آسمان رفت؛ سومی به زمین افتاد و شکست و چهارمی از غلاف بیرون کشیده و در دستم قرار گرفت و من درحال چرخاندن آن بودم که ناگاهان آن شمشیر به بچه شیری تبدیل شد و پس از لحظاتی به شیر بزرگ و قدرتمندی مبدل گردید و از دست من خارج شد و به سوی کوهها حرکت کرد؛ مردم از آن شیر فرار می کردند که ناگهان محمد(ص ) آمد و دست در گردن او انداخت و مانند آهوی مهربانی با او همراه شد».
خدا با صدای علی سخن گفت!
جبرئیل پیامبر را در هفت آسمان چرخاند؛ حضرت در هر آسمان با فرشتگان الهی و پیامبران قبل از خود دیدار کرد تا آنکه در آسمان هفتم به جایی رسید که جبرئیل به پیامبر گفت: «من اجازۀ ورود به این مکان را ندارم و اگر به بهاندازۀ سر انگشتی نزدیکتر شوم بال و پرم خواهد سوخت» محمد(ص) وارد دریایی از نور و تاریکی شد و سپس صدایی شنید؛ خداوند خود با محمد سخن می گفت. پیامبر شنید که صدای علی می آید؛ پس از خداوند پرسید:«پروردگارا! تو با من سخن میگویی یا علی؟!» خداوند فرمود: «ای احمد؛ من به لایههای قلبت نگاه کردم و در آن محبوبتر از علی برای تو نیافتم؛ به همین دلیل با صدای علی با تو سخن می گویم تا دلت آرام شود».
افتخار خدا
در آن شب که علی در بستر پیامبر خوابید؛ خداوند به دو فرشته بزرگ خود «میکائیل» و «جبرئیل» فرمود: «من شما را برادر یکدیگر قرار دادم؛ عمر یکی از شما از دیگری طولانیتر است؛ کدام یک از شما حاضر است مرگ را زودتر بپذیرد و زندگیاش را فدای دیگری کند؟»
هیچکدام از آن دو فرشته داوطلب نشدند؛ خداوند به آنها فرمود: «به زمین بروید و ببینید که علی(ع) چگونه مرگ را خریده و جان خود را فدای پیامبر کرده است؟!»
آن دو فرشته به زمین آمدند و در کنار بستر علی(ع) قرار گرفتند؛ میکائیل در کنار پا و جبرئیل در کنار سرش ایستاد و خطاب به علی(ع) گفتند: «آفرین! آفرین برتو، چهکسی مثل توست ای پسر ابوطالب؛ خداوند به وجود تو در میان فرشتگان مباهات(افتخار) میکند» سپس آیه 207 سوره بقره نازل شد.
مرگ سرخ
جنگ بدر در روز یکشنبه 12 ماه رمضان سال دوم هجرت آغاز شد؛ دو گروه پنج روز بعد(هفدهم ماه رمضان) در کنار چاههای بدر(در 130 کیلومتری مدینه) رو در روی یکدیگر قرار گرفتند. جنگ از سوی مشرکان شروع شد؛ آنها در مرحله اول پهلوانان خود را روانه میدان کردند؛ سه پهلوان بزرگ قریش «عتبه»، «شیبه» و «ولید» هرسه از بنی امیه و پهلوانان سپاه اسلام نیز «حمزه» «علی(ع)» و «عبیده» بودند؛ علی(ع) ولید را با یک ضربه شمشیر کشت؛ سپس به کمک حمزه رفت و در کشتن شیبه به او کمک کرد؛ عتبه پای عبیده را مجروح کرده بود؛ علی به سرعت به کمک عبیده رفت و عتبه را نیز به جهنم فرستاد.
بعد از نبرد تن به تن، جنگ دو سپاه شروع شد. خداوند فرشتگان را برای کمک به سوی مسلمانان فرستاد؛ کافران تعداد مسلمانان را زیاد می دیدند؛ ترس عجیبی در دل مشرکان افتاده بود.
در این جنگ 70 نفر از مشرکان(از جمله ابوجهل، ولید بن عتبه، حنظلة بن ابوسفیان و شیبه و...) کشته و 70 نفر دیگر اسیر شدند؛ علی بن ابی طالب بیش از نیمی از آنها،یعنی 36 نفر را به تنهایی روانه جهنم کرد. به همین دلیل کفار قریش به علی لقب «مرگ سرخ» دادند.
مشرکان مکه به خصوص بنیامیه کینه سختی از علی به دل گرفتند.