عضو هیئت علمی دانشگاه علم و فرهنگ گفت:جامعه شناسی وقتی تبدیل به فن شود تداوم اخباری گری است در حالیکه کار جامعه شناسی بسط و گسترش ایده بنیادین کانت و پرسش از شرط امکان است.
به گزارش خبرنگار مهر در آخرین روز از همایش بین المللی کانت و جهان معاصر که صبح امروز (سه شنبه ۲۹ آبان) در مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه برگزار شد، آرش حیدری عضو هیئت علمی دانشگاه علم و فرهنگ در گروه مطالعات فرهنگی در مورد موضوع «کانت و بنیانهای جامعه شناسی» سخنرانی کرد.
وی گفت: سوال اصلی من در سخنرانی امروز این است که چطور لحظه اکنون که من نام آن را لحظه ظهور جامعه شناسی آنلاین میگذارم ببینیم؟ تصویری که از جامعه شناسی امروز وجود دارد نوعی جدل و مناظره بدون معناست که در چنین وضعیتی شاید لازم باشد بگوییم که به یک غزالی احتیاج داریم که مناظره را تحریم کند چون چیزی که وجود دارد حتی مناظره هم نیست نوعی سطحی نگری به موضوعات است.
این استاد دانشگاه افزود: با مصرف مفاهیم جامعه شناختی مقولات فلسفی در این مباحثات کنار رفتند و گوینده با مقولاتی صحبت میکند که نمیداند آن مقولات چه چیزی هستند و شرط امکان آنها چه بوده است؟ ظهور جامعه شناسی نوعی گفتگوی وسیع و عمیق با کانت است و سه حوزه جامعه شناسی یعنی تفکر علمی، اخلاق و زیبایی متناظر به سه حوزه در کانت است.
حیدری ادامه داد: به نظر میرسد چیزی که به عنوان جامعه شناسی در فضای آنلاین وجود دارد نوعی فن افکار عمومی است نه جامعه شناسی و این اتفاق نوعی فروکاست منطق جامعه شناختی است و در بهترین حالت ما تکنسینهای علم جامعه شناسی هستیم. چنین جامعه شناسی ای تداوم اخباری گری است؛ اخباری گری ای که مقولات را مفروض گرفتند و به این جهت بسیاری از مفاهیم مبتذل شده است این درحالیست که جامعه شناسی همواره در تلاش بوده پدیدارها را ذیل شاخه جامعه شناسی ممکن التوضیح کند. به عنوان مثال «خودکشی» تا پیش از دورکیم یک امر روانشناسی بود با پس دورکیم و تأسیس مقوله جامعه، یک مقوله جامعه شناختی شد. بنابراین جامعه شناسی وقتی تبدیل به فن شود تداوم اخباریگری است در حالی که کار جامعه شناسی بسط و گسترش ایده بنیادین کانت و پرسش از شرط امکان است.
این استاد جامعه شناسی بیان کرد: اگر در کار کانت طبیعت وجود اشیا است از حیث تعین وجود این تلقی وجود دارد. طبیعت برای کانت وجود اشیا و امکان تعین یافتن است. چنانچه جامعه هم وجود افراد و رویدادها برحسب تعین آنها و قوانین کلی است؛ تأسیس ابژه ای به نام جامعه که در سطح پدیداری ظاهر میشود. جامعه وجود فی نفسه اشیا و چیزی که دیلتای مطرح میکند نیست بلکه جامعه به مثابه یک کل واجد امر هستی شناختی میشود به همین خاطر در جامعه شناسی نمیتوان فقط تکنسین بود.
حیدری گفت: جامعه یک مقوله و کل است که با یک شهود مقدم بر تجربه درک میشود، یک کل متخلخل؛ جامعه برایند یک نزاع عمومی، اداره افکار عمومی، اداره مناظرات و مباحثات نیست. هیچ ایرادی ندارد که جامعه شناسی یک بخش عمومی هم برای ترویج علم داشته باشد اما اگر قرار باشد کل آن اینطور باشد نمیشود دیگر آن را علم دانست.
وی در ادامه بخشهایی از کتاب «تمهیدات» کانت را خواند و گفت: در یک دورهای روانشناسی هم مثل جامعه شناسی دچار این ابتذال و سطحی نگری شد و حالا نوبت جامعه شناسی است. جامعه شناسی باید پرسشهای اینجا و اکنون را ابژه ای کند که ذیل علم جامعه شناسی قرار بگیرد وگرنه بیشتر مباحث امروز قیل و قال است. این را هم بگویم که من بدبین نیستم و فکر نمیکنم کل جامعه شناسی موجود اینچنین است اتفاقاً در لایه زیرین و کم سروصدای این علم اتفاقات خوبی در حال افتادن است اما نگران بخش رویی این علم هستم.