به گزارش اقتصادنیوز، موسسه مطالعاتی استیمسون با انتشار گزارشی نوشت، 6 عضو شورای همکاری خلیجفارس امیدوارند که بازگشت دونالد ترامپ، رئیسجمهوری آمریکا به کاخ سفید بتواند صلح را در منطقه محقق کند؛ این گروه از بازیگران در باب برخی از تحولات و چشمانداز مبهم منطقه هراس دارند. با اینهمه سیاستگذاران در عربستان سعودی، امارات متحده عربی و بحرین، به ویژه بازیگرانی که در طول دولت اول ترامپ روابط نزدیکی با ایالات متحده داشتند، بیش از سایر پادشاههایها و بازیگران منطقه در اینباره خوشبین هستند.
پادشاهیها به دنبال توافق بزرگ با ایران
استیمسون در ادامه یادداشت خود آورد، ترامپ در نخستین دوره ریاستش ریاض را بهعنوان مقصد نخست سفرهای منطقهای خود برگزید. او همچنین رابطه نزدیکی با محمد بنسلمان، ولیعهد عربستان سعودی برقرار کرد؛ متغیری که موجب شد تا نقش ترامپ در کمرنگ جلوهدادن رد پای بنسلمان در قتل جمال خاشقجی، روزنامهنگار سعودی در واشنگتن برجسته شود. از همین رو، گروهی بر این باورند که عدم توجه ترامپ به مسائل حقوق بشری -گزارهای که بسیار مورد تاکید باراک اوباما، سلف او قرار داشت- موجب شد تا امید پادشاهایها به ترامپ افزایش یابد. کشورهای حاشیه خلیجفارس، رویکرد معاملهای و شخصی ترامپ در سیاست خارجی را بهواسطه شباهت این رویکرد با سیاستهای پادشاهیهای خلیجفارس در تعاملات خارجی با یکدیگر ارزشمند میدانند. میزان ارتباط نزدیک شخصیتهای بلندپایه عربستان سعودی و سایر کشورهای عربی خلیجفارس با ترامپ و حلقه نزدیک او در طول چهار سال گذشته نیز میتواند نویدبخش توانایی آنها برای معامله بزرگ با دولت دوم ترامپ باشد.
از سوی دیگر، رهبران شورای همکاری خلیجفارس در مورد غیرقابل پیشبینی بودن ترامپ و اینکه آیا سیاستهای او میتواند به بیثباتی بیشتر در خاورمیانه دامن بزند، نگران هستند. بازگشت ترامپ در شرایطی رخ داد که خاورمیانه درگیر بیثباتی است و هنوز مشخص نیست که تیم جدید ترامپ چگونه قادرند برای مهار تنشها زمینهسازی کنند. خلاف وضعیت دوره اول ترامپ، زمانیکه عربستان سعودی و امارات از آمریکا بهواسطه حمایت از محاصره قطر، خروج از توافق هستهای ایران و اعمال "فشار حداکثری" بر تهران لابی کردند، پادشاهیها به دنبال این بودند تا با توسل به اهرمهای دیپلماتیک و مذاکره اختلافاتشان را حل کرده و برای همکاری زمینهسازی کنند. این گزاره منجر به کاهش تنشها در شورای همکاری خلیجفارس و تنشزدایی کلی با ایران شده است. اگر همانطور که برخی پیشبینی کردهاند، ترامپ سیاست «فشار حداکثری 2 » را بر ایران تحمیل کند و بهدنبال مسدودکردن یا به حداقل رساندن صادرات نفت ایران باشد، عربستان و سایر کشورهای حاشیه خلیجفارس نگران تأثیر این موضوع بر منافع خود خواهند بود. آنها پس از خروج ترامپ از برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) در سال 2018، هزینههای بسیاری را متحمل شده و نمیخواهند این بار پس لرزههای رویارویی احتمالی تهران با واشنگتن و تلآویو، دامن آنها را بگیرد.
پادشاهیها و تله عادیسازی
استیمسون در ادامه مدعی است، هنوز مشخص نیست دولت دوم ترامپ، کشورهای شورای همکاری خلیجفارس را تحتفشار قرار خواهد داد تا با برنامه سیاستخارجی تهاجمی ضدایرانی همسو شوند یا خیر. علاوه بر این هنوز روشن نیست که دولتهای عربی خلیجفارس برای مقاومت در برابر چنین فشارهایی چه گزینههایی خواهند داشت. ریاض و ابوظبی این بار بهجای لابی با ترامپ برای منزویکردن قطر و یا تشدید فشار بر ایران، احتمالاً بهدنبال متقاعدکردن دولت جدید واشنگتن برای مهار اسرائیل و پایاندادن به جنگهای گسترده اسرائیل با حماس، حزبالله و ایران هستند و از واشنگتن میخواهند از اهرمهای خود در این باره استفاده کند.
به باور گروهی از ناظران، از منظر این گروه از بازیگران دستیابی به آتشبس پایدار در غزه و لبنان ضروری خواهد بود؛ بالاخص اگر ترامپ به دنبال آن باشد تا دستاوردهای خاورمیانه در دوره نخست ریاستش، بهویژه در ارتباط با توافق ابراهیم و عادیسازی روابط اسرائیل با اعراب را برجستهتر کند. هرچند در این مسیر بعید است ریاض با واشنگتن همصدا شود؛ بالاخص آنکه عربستان عادیسازی رابطه با اسرائیل را به تشکیل کشور فلسطین منوط کرده است؛ گزارهای که کابینه راست افراطی اسرائیل بهشدت با آن مخالفند. علاوه بر این، دولتمردان عرب نگران واکنشهای داخلی و منطقهای به حمایتهای ادعاییشان از اسرائیل هستند. قتلعام 13 ماه گذشته در غزه و گسترش جنگ به لبنان، ممکن است موجب شود تا سایر کشورهای عربی به زمان طولانیتری برای پیوستن به اردوگاه عادیسازی نیاز داشته باشند، حتی اگر این مقوله شرط حفظ یا گسترش روابط اقتصادی و دفاعی این گروه از بازیگران با واشنگتن باشد.
استیمسون در ادامه یادداشت ادعاییاش آورده، وضعیت یمن همچنین تأثیر زیادی بر نحوه ارزیابی کشورهای شورای همکاری خلیجفارس از دوره دوم ریاستجمهوری ترامپ خواهد داشت. زمانی که ترامپ در اوایل سال 2021 کاخ سفید را ترک کرد، جنگ عربستان علیه حوثیها در یمن همچنان ادامه داشت و دولت ترامپ فروش تسلیحات گسترده به ریاض و دیگر پایتختهای عربی را ستونی از سیاست خاورمیانهای خود قرار داد. با این حال، از آوریل 2022 بین عربستان و انصارالله آتشبس برقرار شده است. سعودیها و اکثر کشورهای شورای همکاری خلیجفارس از پیوستن به عملیات دریایی به رهبری ایالات متحده و بریتانیا برای مقابله با هدف قراردادن کشتیهای تجاری حوثیها خودداری کردهاند و بمباران اهداف حوثیها توسط آمریکا و انگلیس را بیثباتکننده میدانند.
ریاض از ایالات متحده میخواهد که از اقداماتی که خطر حملات مجدد حوثیها علیه پادشاهی را افزایش میدهد، اجتناب کند. این کشور بر دستیابی به اهداف بلندپروازانه اقتصادی چشمانداز 2030 خود متمرکز است. با این حال، اگر حملات دریایی حوثیها پس از 20 ژانویه ادامه یابد، ترامپ ممکن است مستقل از این بازیگران تصمیمسازی کند. تمدید کمپین بمباران دولت بایدن در یمن با هدف ایجاد بازدارندگی در برابر از جمله گزینههای پیشروی ترامپ است، شاید هم رئیسجمهوری منتخب حوثیها را در لیست سیاه قرار دهد؛ گزارهای که امکان ارائه کمکهای بشردوستانه را پیچیدهتر خواهد کرد.
در این میان جالب است که ببینیم آیا رهبری امارات میتواند دولت آتی ایالات متحده را متقاعد کند تا روابط خود را با شورای انتقالی جنوبی (STC)، یک گروه جداییطلب تحت حمایت امارات متحده عربی در یمن، به عنوان سنگر ادعایی در برابر حوثیها همصدا کند. هر گونه اقدام دولت ترامپ برای مشروعیتبخشیدن به شورای انتقال جنوب باعث دلسردی عربستان سعودی و عمان خواهد شد که به شدت طرفدار وحدت یمن هستند و در مورد نیات و توانایی این گروه برای اداره یک کشور جدا شده در جنوب نگران هستند.
با توجه به تمایل ترامپ بهدرهم آمیختن تجارت و سیاست همراه با «دولتگرایی تجاری»، برخی ناظران پیشبینی میکنند که تصمیمات او در خاورمیانه نیز در گرو بدهوبستانهای مالی قرار میگیرد. کشورهای شورای همکاری خلیجفارس بدون شک از لابیهای خود در واشنگتن و روابط شخصی با ترامپ، بستگان او و سایر اعضای تیمش برای تأثیرگذاری بر دولت بعدی ایالات متحده استفاده خواهند کرد. در غیاب اصول روشن یا چشماندازی جامع برای خاورمیانه، ترامپ احتمالاً با توسل به شیوههای خاص در باب خاورمیانه تصمیمسازی میکند و سیاستگذاران شورای همکاری خلیجفارس را به چالش کشیده تا تصمیمات او را بهراحتی درک کنند. اگر ترامپ نتواند منافع مورد نظر کشورهای حاشیه خلیجفارس را محقق کند، بازگشت او ممکن است کشورهای عربی را به تنوع بیشتر اتحادها و ایجاد روابط عمیقتر با چین، روسیه و حتی ایران سوق دهد.