اقتصاد ۲۴- اروپا تقابل یکسویهای را علیه تهران در دستور کار قرار داده است. هدف از این کار چیست؟ و چرا بهگونهای بیسابقه میخواهد همان نقشی را در برابر تهران ایفا کند که دولت نخست «دونالد ترامپ» با خروج از برجام به اجرا گذاشت؟ آیا به راستی سیاست اروپا نسبت به تهران دچار دگردیسی شده است؟ یا اقدامی تاکتیکی برای وادار ساختن تهران به قبول خواستهایی است که سبب شود از یکسو ایران را از حقوق هستهای خود خلع کرده و انزوای آن را در منطقه و جامعه جهانی رقم بزند؟ از سوی دیگر، بستر لازم را برای هرگونه رقابت یا چالش با دولت آتی ایالات متحده پس از استقرار در بیستم ژانویه پیش رو فراهم کند؟ پاسخ هرچه باشد؛ یک امر روشن است؛ این که اروپا کمر به منازعه سخت با تهران بسته است.
اما آیا تهران بهرغم همه انعطافهایش در برابر رفتار اروپا، دست بسته خواهد بود؟ یا برای هرگونه اتفاق آینده، راهکار مناسب را تدارک دیده است؟
نشست فصلی کنونی شورای حکام آژانس بینالمللی هستهای در ژنو، محک هرگونه اتفاقی است که ممکن است در آینده رخ دهد. تروئیکای اروپایی (فرانسه، آلمان و بریتانیا) پیشنویس قطعنامهای را تهیه کرده که در صورت تصویب، میتواند شورای حکام را در نشست مارس آینده (اسفند ماه) مجاب به ارجاع پرونده هستهای ایران به شورای امنیت سازمان ملل متحد کند. این وضع، یعنی بازگشت به «نقطه صفر» در پیش از توافق هستهای سال ۲۰۱۶ میلادی که زمینه هرگونه اقدام تحریمی گسترده و نظامی را علیه ایران توجیه میکرد.
سیاست تهران در برابر آژانس چیست؟
تهران با دعوت از «رافائل گروسی» مدیرکل آژانس هستهای به تهران و ارائه میزبانی صمیمانه از او برای پاسخ به شبهات آژانس، کوشید نقش سازنده خود را در رفع اختلافات جاری به رخ کشد. براساس گزارش مقامهای ایرانی و اظهارات گروسی در رضایت از نتایج سفر اخیر خود به تهران، چنین تصور میشد که تروئیکای اروپایی از صرافت تهیه پیشنویس قطعنامه خود برای نشست کنونی شورای حکام دست کشیده و به سوغاتی توجه کنند که گروسی با خود از تهران به ژنو (محل برگزاری نشست) آورده است.
گروسی اظهار کرد که در تهران با پیشرفتهایی در اجرای توافق مارس ۲۰۲۳ (اسفند ۱۴۰۱) دست یافته است. این پیشرفتها شامل اجرای تعهدات پادمانی و صلح آمیز بودن برنامه هستهای ایران میشود. مدیر کل آژانس امیدوار بود که گزارش سفر او به تهران، از سرسختی تروئیکای اروپایی برای تدوین قطعنامه تازه آنان کاسته شود. اما به نظر میرسد سه قدرت اروپایی هم گزارش گروسی را نشنیده گرفتهاند و هم اصرار در صدور قطعنامهای دارند که براساس گزارشها، میخواهند سایه اهداف سیاسی را برهرگونه نگاه فنی به توانمندی هستهای ایران بگسترانند.
چرا اروپا به دنبال سیاست خصمانه علیه ایران است؟
در این صورت میتوان چنین نتیجه گرفت که تروئیکای اروپایی برخلاف گذشته، رویکردی ستیزهجویانه را در قبال تهران در دستور کار قرار دادهاند. برای چرایی رویکرد ستیزه جویانه اروپائیان، شش هدف فوری و بلندمدت را میتوان متصور شد:
نخست؛ مهندسی اوضاع براساس نیات اروپا، پیش و پس از استقرار دولت ترامپ.
دوم؛ جلب حمایت مخالفان و رقیبان منطقهای تهران در میان دولتهای عربی که اکنون یکی از طرفهای اصلی روابط تجاری اروپائیان هستند. همچنین تأمین منافع امنیتی اسرائیل در برابر توانمندیهای نظامی-هستهای ایران. این هدف با تلاش برای تضعیف و مهار عضلات سیاسی-اقتصادی و نظامی ایران دنبال میشود.
سوم؛ وادار ساختن تهران به قبول توافقی که تنها میان ایران-ایالات متحده در آینده نباشد که به ترتیبی، موجب کنار گذاشتن اروپا از توافق احتمالی شود. به عقیده اروپائیان، نباید عرصه را برای انحصارطلبی ایالات متحده در منافع توافق احتمالی آینده، خالی گذاشت. اروپائیان همواره در رویکردهای سیاسی-امنیتی خود با دو دغدغه روبهرو بودهاند: امنیت مرزهای اروپا و منافع اقتصادی.
چهارم؛ جلوگیری از دخالت تهران در دسترسی غرب به نفت و گاز منطقه. پنجم؛ تخریب روابط تهران _ مسکو و جدا کردن پرونده اختلافات با تهران از پرونده جنگ اوکراین. کانون اقدامهای ستیزه جویانه اروپا علیه تهران چه در طراحی تحریمهای تازه و چه هدایت تصمیمها در شورای حکام آژانس بینالمللی هستهای در حال حاضر دو سطح را در بر میگیرد: کاهش درآمدها و افزایش هزینهها برای آسیب زدن به اقتصاد ایران.
اگرچه تهران به رغم مواضع خصمانه غرب، همچنان بر تعامل در روابط و کاهش تنشها تأکید دارد، اما به نظر میرسد دستور کار خود را اقدام براساس پاسخ به هر اقدام احتمالی قرار داده و سیاستهایش را در این چارچوب اجرا خواهد کرد. تقابل یکسویه اروپا علیه تهران، آیا خواهد توانست به اهدافش نزدیک شود؟ بازی قمار دو رو دارد؛ برد و باخت. کدامیک نصیب اروپا خواهد شد؟