«صهیونیسم» و افسانههایی که یکی پس از دیگری فرو میریزند
کیهان . ۱۴۰۳/۸/۳۰، ۲۱:۳۶
اشاره:
بارها از برخی رسانهها درباره «قدرت بالای ارتش اسرائیل» شنیدهایم. یک ارتش شکستناپذیر و همواره پیروز که حاکم بر سرزمینهای مقدس است و کسی توان مقابله با آن را ندارد! اما از افسانههای صهیونیستی تا میدانهای نبرد بهخصوص پس از پیروزی انقلاب اسلامی، فاصله بسیار است. در جنگهای اجاری، افسانههای سیاسی، نظامی و اطلاعاتی اسرائیل در معرض آزمایش جدی قرار گرفتند. در این گزارش به بحث و بررسی پیرامون 3 افسانه معروف رژیم صهیونیستی میپردازیم؛ مواردی که سالیان سال در رأس تبلیغات رژیم بودند و توسط غولهای رسانهای بارها در صدر اخبار قرار میگرفتند. اما نتیجه و سرنوشت این افسانهها چه شد؟
***
افسانه مرکاوا
رژیم صهیونیستی از همان بدو اشغال فلسطین، درگیر تقابلات نظامی شد. کشورهای غربی تامینکننده تسلیحات نظامی این رژیم بودهاند و برای صهیونیستها نیز مهمترین سلاح در نیروی زمینی، تانک بود. آنها خود را با دریافت برترین تانکهای انگلیسی، فرانسوی و آمریکایی مجهز کرده بودند. اما به تجربه به این نتیجه رسیدند که تانکهای وارداتی طبق نیازهای نظامی آن کشورها تولید میشوند و ارتش رژیم نیاز به تانکهایی مختص خود است. اینگونه پروژه تولید تانک را شروع کردند. تانکهایی که نامش را از کتب مقدس، مرکاوا گذاشتند. تانکی که قرار بود «ارابه پروردگار» باشد و از جانب خداوند محافظت شود.
ارتقای پیدرپی به دلیل شکستهای پیدرپی
با تکمیل «مرکاوا» هجوم به وسیله آن آغاز شد. اما دیری نپایید که نیروهای مقاومت با آرپیجی و مواد منفجره راهی برای گذر از سپر دفاعی آن پیدا کردند. بدین سبب فرماندهان صهیونیست تصمیم به ارتقا آن گرفتند و اسم مدل جدید را هم «مرکاوای2» گذاشتند. اما در عین ناباوری آنها، مرکاوای2 نیز پس از مدت کوتاهی، توسط مقاومت لبنان و با موشکهای کورنت منهدم شد. صهیونیستها باز به فکر ارتقا افتادند. ارتقای تانکها عموما در دو قسمت انجام میگرفت: یکی افزایش سپر امنیتی برای دفاع در برابر موشکهای مقاومت و دیگری افزایش سرعت تانک ضمن تطابق با شرایط محیطی میدان. اما مرکاوای2 نیز با ارتقای متقابل موشکهای ضدتانک مقاومت ناکام ماند و اسطوره صهیونیستها مجدداً زمین خورد.
مرکاوای 3 و 4
در ادامه اما مرکاوا شماره 3 و 4 با امکانات بالاتر ساخته و از سالهای بعد از 2004 مورد بهرهبرداری قرار گرفتند. جهت تقویت قوه دفاعی در نسخههای جدید از زره ماژولار قابل جابهجایی استفاده شد. علاوهبر این یک زره اضافی به شکل V در قسمت زیرین تانک استفاده شد تا مقاومت این قسمت در برابر انفجار افزایش یابد. همچنین سامانه حفاظت فعال تروفی نیز از ابتدای تولید بر تانک افزوده شد. هدف آن افزایش حفاظت در برابر موشکهای هدایتشونده ضدتانک بود. این سامانه در چهار طرف قرار گرفته و پوشش ۳۶۰درجه را برای تامین امنیت تانک فراهم میکرد. از این طریق توانستند راکتهای ضدتانک مانند کورنت که از سلاحهای کلیدی حزبالله بود را توسط سامانه تروفی قبل از رسیدن منهدم کنند. اینبار انگار صهیونیستها به ماشین جنگی موردنظر خود رسیده بودند. موشکهای مقاومت تاثیر چندانی بر آن نداشتند. مرکاوای4 توانسته بود ضدموشک باشد. پس از این موفقیتها هیاهوی صهیونیستها بلند شد. اما پس از مدتی، مقاومت باز معجزه کرد و موشک کورنت را طوری ارتقا داد که میتوانست از سامانه تروفی عبور کرده و تانک مرکاوای4 را نیز منهدم کند. اتفاقا اینبار موشک بر روی هدف قفل میشد و با حرکت تانک، موشک نیز توان تغییر زاویه حرکت داشت تا بتواند تانک مرکاوا را دنبال کند و احتمال اصابت موشک بیشتر هم شده بود. اسرائیل در جنگ 33روزه 57 تا 80 دستگاه مرکاوا را از دست داد. مقاومت توانسته بود همه نوع مرکاوا را شکست دهد و ثابت کند این تانک ارابه پروردگار نیست و از جانب خداوند محافظت نشده است. نکته دیگر بحث هزینه و فایده بود چرا که به نقل از سرتیپ بازنشسته ارتش لبنان، ولید سکریه: موشکی نیممیلیون دلاری، تانکی با قیمت 10 الی 15میلیون دلاری را از بین میبرد.
نبردی جدید برای مرکاوا
سالها از جنگ 33روزه میگذرد و همچنان در جامعه صهیونیستی این سؤال مطرح است که چه بر سر مرکاوای4 آمد؟ با آغاز یک نبرد زمینی دیگر، در سرزمینهای اشغالی بار دیگر داستان مرکاوا نقل رسانهها شد. اینبار مرکاوا ارتقا یافته در طول این سالها، میبایست ابتدا به مصاف حماس در نوار غزه میرفت، حریفی که به مراتب از حزبالله میتوانست سادهتر باشد. تانکهای مرکاوا از مرزهای بزرگترین زندان روباز جهان یعنی غزه عبور کردند به امید نابودی کامل حماس و آزادسازی گروگانها آنهم در کوتاهترین زمان.
سقوطی که همچنان
اما باز آنچه که در میدان نبرد رخ داد با آنچه که پیشبینی میکردند تفاوت بسیاری داشت. اینبار ارتش رژیم از پس نیروهای شاخههای نظامی حماس و جهاد اسلامی برنیامد. مجاهدین فلسطینی نوار غزه با راکتهای یاسین105 به تقابل با مرکاوا پرداختند. درواقع آنها این راکتهای ابعاد کوچک را بر شانه میگذاشتند و چریکی از مکانی نامعین خود را مقابل تانکها قرار میدادند و به سمت آنها شلیک میکردند. اسرائیل در ادامه و در تجاوز زمینی به لبنان نیز دوباره از مرکاوا استفاده کرد اما همانطور که حدس زده میشد، حزبالله حریفی سختتر برای رژیم اشغالگر بوده و مرکاواها در همان ابتدای ورود به مناطق لبنان مورد هدف قرار گرفتند و از کار افتادند.
دیوار هوشمند امنیتی؛ از ایده تا واقعیت
رژیم صهیونیستی در ژوئن 2007 بود که تصمیم به محاصره غزه گرفت. اقدامی که سازمان ملل هم نتوانست در برابرش بایستد. با محاصره نوار غزه، زندگی میلیونها نفر به شدت مختل شد و عملاً این سرزمین را به بزرگترین زندان روباز دنیا تبدیل کرد. مقاومت فلسطین اما برای رفع نیازهای اولیه و ورود اقلام لازم دست به حفر تونلهای زیرزمینی و عبور از محاصره زد. در سال 2016 رژیم صهیونیستی برای تشدید هرچه بیشتر محاصره، اقدام به ایجاد یک دیوار امنیتی 65 کیلومتری در دور تا دور نوار غزه کرد و طی 4سال ساخت آن را به اتمام رساند. این پروژه صرفاً یک دیوارکشی ساده نبود بلکه ویژگیهای کمنظیر و چهبسا بینظیری داشت.
جنس این دیوار از فولاد است و برای آنکه زیر این دیوارها تونلی حفر نشود، دهها متر در زیرزمین دیوار ادامه دارد. برای تقویت ویژگیهای این دیوار، در زیرزمین سنسورهایی تعبیه شده است تا عملیات حفر تونل را تشخیص دهد و اگر مقاومت اقدام به حفر تونل کند بلافاصله گزارش دهد. بخش بالای زمین شامل یک حصار 6متری است که برجهای نگهبانی در پشت آن ایجاد شدهاند. همچنین، این دیوار شامل یک حائل دریایی، سیستمهای راداری، دوربینها و اتاقهای نظارت و نگهبانی نیز میشود.
در ساخت این بنا ۱۲۰۰ کارگر، ۲۲۰هزار تن بتون و ۱۴۰هزار تن آهن و فولاد بهکار گرفته شده است. باید اشاره کرد که هر کیلومتر ساخت دیوار فلزی به پول رژیم صهیونیستی 1/5 میلیون شکل هزینه میبُرد در حالی که هزینه ساخت این دیوار به گفته مقامات رژیم هرکیلومتر 40میلیون شکل بوده است. پس از اتمام ساخت دیوار،
«بنی گانتس»، وزیر دفاع رژیم این حائل را «دیواری آهنین» خواند و گفت: «این حائل، حماس را برای نفوذ در خاک اسرائيل ناتوان میسازد.»
سپر اسرائیلی تنها محدود به دیوار آهنین نمیشود
به جز دیوار آهنین یک حصار آهنین نیز در سمت زمینهای نوار غزه وجود دارد و حتی میان این دو، یک دیوار شنی که تپه مرتفع از خاک است، وجود دارد. همچنین یک محدوده ممنوعه نیز تعریف کرده بودند که از حصار آهنین تا 100متر به سمت نوار غزه حضور هر انسانی در این محدوده با مرگ برابری میکرد و نیروهای رژیم او را مورد هدف قرار میدادند. حتی یک محدوده دیگر 300متری نیز تعریف کرده بودند که تنها برخی از کشاورزان حق حضور در آن جهت رسیدگی به مزارع را داشتند و حضور دیگران ممنوع بود.
کمک از گوگل، آمازون و هوش مصنوعی
صهیونیستها همچنان از سپر مقابله با مقاومت راضی نشدند و در سال 2021 وزارت دارایی رژیم یک قرارداد 1/2 میلیارد دلاری تحت عنوان «Nimbus، نیمبس» مربوط به یک سیستم رایانش ابری با شرکتهای گوگل و آمازون بست که از این دو غول قدرتمند تکنولوژی و فناوری به صورت مشترک زیرساخت محاسباتی ابری و هوش مصنوعی دریافت کند. رژیم صهیونیستی در قالب این قرارداد به امکان قابلیت تشخیص چهره، دستهبندی خودکار تصاویر، ردیابی هدف و حتی تحلیل احساسات دست پیدا کرد. یعنی آنها میتوانستند محتوای حسی و عاطفی یک عکس، گفتار و نوشتار را ارزیابی کنند که هدف آن کنترل تکتک فلسطینیها بود. آنها همچنین بر روی نظارت از طریق شبکه تلفنهای هوشمند و دوربینهای تشخیص چهره نیز کار کرده بودند. جدا از تمامی ابزارها و شیوهها، پرواز 24ساعته پهپادهای جاسوسی و نظارت از طریق ماهوارههای متمرکز بر نوار غزه نیز ایجاد شد تا محاصره نظامی، اطلاعاتی، امنیتی و تکنولوژیک کاملاً تکمیل شده باشد.
طوفانی که همه دیوارها را فرو ریخت
روز 7 اکتبر 2023 میلادی، خبری شگرف دنیا را تکان داد. گروههای مقاومت فلسطینی طی عملیاتی که «طوفانالاقصی» نامیدند، از تمامی سپرهای تدافعی اسرائیل عبور کرده و وارد مناطق صهیونیستنشین شدند و تعدادی زیادی از صهیونیستها را به هلاکت رسانده یا اسیر کردند. خبری که با انتشارش، در کسری از زمان تمام هیاهوی دیوار آهنین و تمامی تکنولوژیهای بهکار رفته در آن به سخره گرفته شد. گویی که هیچ مانعی برای عملیات وجود نداشته است. سپری که قرار بود حتی با فکرِ «جنگ با اسرائیل» مقابله کند، ناگهان فروپاشید.
پدافندهای چندلایه
در جنگ 33روزه، حزبالله لبنان توانست قریب به 4000 راکت به سمت مناطق شمالی فلسطین اشغالی و بهخصوص حیفا پرتاب کند. پس از این نبرد صهیونیستها به کمک آمریکا اقدام به ایجاد یک سیستم پدافند هوائی به نام «گنبد آهنین» کردند که تا سال 2011 میلادی به بهرهبرداری رسید. اما این پایان ماجرا نبود. بلکه رژیم طی سالیان اخیر با صرف هزینه گزاف لایههای دفاعی دیگری به گنبد آهنین اضافه کرد و...
به گزارش خبرگزاری CNN که خود را سازمان دفاع موشکی اسرائیل (IMDO) معرفی کرده است؛ اسرائیل مجموعهای از سامانهها را برای جلوگیری از حملات از هرچیزی از موشکهای بالستیک با مسیری که آنها را از جو خارج میکند گرفته تا موشکهای کروز و راکتهای کمپرواز را بهکار میگیرد. گنبد آهنین لایه پایینی دفاع موشکی اسرائیل است. برد گنبد آهنین از 4 تا 70 کیلومتر گزارش شده است. پله بعدی نردبان دفاع موشکی فلاخن داوود
(David’s Sling) است که در برابر تهدیدات برد کوتاه و میانبرد محافظت میکند. بر اساس پروژه تهدید موشکی در CSIS، فلاخن داوود، پروژه مشترک سیستم دفاع پیشرفته رافائل اسرائیل و غول دفاعی آمریکا ریتون است که اهداف را تا 186 مایلی (300 کیلومتری) هدف قرار میدهد. لایه بعد سیستمهای پیکان2 (Arrow) و پیکان ۳ هستند که به طور مشترک با ایالاتمتحده توسعه یافتهاند. براساس گزارش CSIS، از کلاهکهای تکهتکه استفاده میکند تا موشکهای بالستیک ورودی را در مرحله پایانی، در حین شیرجه به سمت اهداف خود، در اتمسفر فوقانی منهدم کند. پیکان2 که ارتقای دفاع موشکی پاتریوت آمریکا میدانند بردی معادل 56 مایل
(90 کیلومتر) و حداکثر ارتفاع 32 مایلی (52 کیلومتر) دارد. در همین حال، پیکان3 از فناوری رهگیری موشکهای بالستیک ورودی در فضا، قبل از ورود مجدد به جو در مسیر خود به سمت اهداف استفاده میکند. برد موشکی این سیستم تا 2400 کیلومتر میرسد.
معجزهای که ایران کرد
درواقع سیستم پدافند هوائی پیکان، موشک بالستیک را قبل از ورود به جو خنثی میکند. ارتفاع موشکی این سیستم تا 100کیلومتر میرسد در حالی که سیستم گنبدآهنین و فلاخن داوود به ترتیب ارتفاع 10 و 15 کیلومتری دارند. نکته قابل تامل این است که چنین سیستمهای دوربردی نمیتواند مخصوص تهدیدات حزبالله و حماس باشد. بنابراین اصل ساختارهای این پدافندها در جهت مقابله با موشکهای قدرتمند ایرانی ایجاد شدهاند.
با وجود این هزینههای سنگین و ایجاد 3لایه دفاع موشکی، اما در عملیات وعده صادق1، هیمنه این سامانهها شکست. استفاده ایران از پهپادهایی که 7 الی 9 ساعت زمان برای رسیدن به سرزمینهای اشغالی لازم دارند و مهلتی کافی برای آمادهسازی و عدم غافلگیری برای صهیونیستها را محسوب میشد اما پایان عملیات وعده صادق1 آنی نبود که خوشایند رژیم باشد. علیرغم سانسورهای متعدد رسانهای اما به مرور تصاویر اصابت موشکهای ایرانی در فضای مجازی منتشر شدند. در ادامه و 6 ماه بعد و عملیات وعده صادق2، شکستی عظیمتر بر پیکره سامانه پدافند هوائی اسرائیل وارد شد. اگر تسلیحات مورد استفاده در وعده صادق1 پهپاد و موشکهای کروز و بالستیک بود اما در وعده صادق2 از موشکهای بالستیک و هایپرسونیک استفاده شد تا با حداکثر سرعت و قدرت خود را از ایران به فلسطین اشغالی برسانند. اینبار حجم اصابتها و تصاویر آنها به حدی وسیع بود که امکان سانسور را به مافیای رسانهای صهیونیستها نداد. حتی ایلان ماسک نیز تصویری از این عملیات را در حساب شخصی خود در ایکس منتشر کرد.
سامانه تاد
پس از عملیات وعده صادق2، تلآویو از آمریکا درخواست سامانه پدافند هوائی تاد کرد. برد این سامانه 200 کیلومتر است و ارتفاع موشک بسیار زیاد 150 کیلومتری دارد. استقرار سامانه تاد اثباتی بر شکست سهمگین سه سامانه گنبد آهنین، فلاخن داوود و پیکان است که مقامات صهیونیست مجبور به اعتراف آن شدند. هرچند که شکست سامانه تاد را نیز در وعده صادق3 میتوان پیشبینی کرد.
آغازی بر یک پایان
مرکاوا، دیوار امنیتی و سیستم دفاع موشکی تنها از گوشهای از افسانههای ساختگی صهیونیستها بودند که فرو ریختند.
افسانه بزرگتر اما خود «اسرائیل» است؛ رژیمی جعلی که به یمن بوقهای رسانهای طی سالها از خود اسطورهای شکستناپذیر ساخته بود و اکنون بدون حمایت آمریکا حتی یک روز هم نمیتواند دوام بیاورد. «اسرائیل» نیز به زودی فرو خواهد
ریخت همانطور که هیمنه پوشالیاش این روزها
فرو ریخته است.