به مناسبت روز جهانی فلسفه
الهیات اسلامی (کلام) اساساً سنت دوم فلسفی جهان اسلام است که از جهاتی با مکتب الهیات لاتین زبان قرون وسطی قابل مقایسه است و بسیار کمتر تحت تأثیر میراث یونانی قرار دارد و می توان آن را نوآوری مسلمانان دانست.
به گزارش خبر فوری، امروز 21 نوامبر، روز جهانی فلسفه است. فلسفه یکی از نخستین دانش های بشری است که تاثیری وافر بر شکل گیری «عقلانیت» در جوامع انسانی داشته است. ایران از جمله کشورهایی است که صاحب یک «میراث فلسفی» است و سابقه ای زیاد در پرورش فیلسوفان و متفکران داشته و مهد تولد اندیشه ورزان بسیار زیادی بوده است.
آنچه با عنوان «میراث فلسفی» از آن یاد می کنیم، عمدتا مربوط به سنتی است که با عنوان «فلسفه اسلامی» شناخته می شود. این فلسفه از زمان تاسیس «بیت الحکمه» در قرن 2 هجری شکل گرفته و در کمتر از 100 سال، سراسر عالم اسلام را در اختیار گرفت. بسیاری از فیلسوفان این سنت در ایران متولد شده و پرورش یافتند. به همین دلیل، می توان ایران را یکی از مهدهای اصلی پرورش فلسفه اسلامی دانست.
به مناسبت روز جهانی فلسفه گفتگویی کوتاه داشتیم با «پیتر آدامسون»، فیلسوف مشهور آمریکایی که تحقیقات فراوانی در زمینه فلسفه اسلامی داشته است. آدامسون یکی از شناخته شده ترین چهره های متخصص فلسفه قدیم در جهان است که طرفداران زیادی داشته و در ایران نیز بسیار شناخته شده است. آثار زیادی از آدامسون به فارسی ترجمه شده است. «پیشاسقراطیان»، «فلسفه در جهان اسلام»، «کندی، متفکر بزرگ سده های میانه» و ... از جمله مشهورترین آثار آدامسون است که به فارسی ترجمه شده اند.
****
خبر فوری: همانطور که می دانید، امروز "روز جهانی فلسفه" است و ما قصد داریم مقاله ای در این زمینه منتشر کنیم. می دانم که شما در زمینه فلسفه قرون وسطی (اسلامی، یهودی و مسیحی) و فلسفه در دوره هلنیستیک (یونانی مآب) تحقیقات زیادی انجام داده اید. من چند سوال از شما دارم که ممنون می شوم پاسخ دهید:
نخستین پرسش من مربوط به «اصالت» فلسفه اسلامی است. می دانیم که فلسفه اسلامی پس از ترجمه آثار فلسفی یونان و یونانی مآب از یونانی و سریانی به عربی شکل گرفته است. بر این اساس، برخی معتقدند که فلسفه اسلامی در مباحث اصلی خود «اصیل» نیست و تنها در برخی جزئیات خلاقیت دارد. آیا با این نظریه موافقید؟ اگر فکر می کنید که فلسفه اسلامی اصالت دارد، به نظر شما این اصالت در چیست؟ فلسفه اسلامی دقیقاً چه می گوید که فلسفه های قبلی نگفتند؟
پیتر آدامسون: از اینکه در مورد این مساله به من مراجعه کردید متشکرم. اولین سوال شما یک بحث طولانی می طلبد. بیشتر تحقیقات من به این مساله پرداخته است. اما به اختصار می توانم مطالبی را عرض کنم. درست است که پذیرش فلسفه یونان برای سنت فلسفی عربی - اسلامی حیاتی است، اما بیهوده است اگر بگوییم که این امر، فلسفه را در جهان اسلام غیراصیل کرده است. برای شروع با واضح ترین مثال شروع می کنم. ابن سینا یکی از درخشان ترین فیلسوفان تاریخ جهانی فلسفه است و تغییراتی وسیع در سنت ارسطویی ایجاد کرده و در این زمینه نوآوری داشته است. ایده های او در مورد منطق، روش، متافیزیک، نفس و غیره بسیار جدید است و این نوآوری ها باعث شد تا او به جای ارسطو به عنوان متفکر اصلی فلسفه اسلامی، شناخته شود. دو نمونه خوب از ابداعات فلسفی و آزمایش های فکری او مربوط به «انسان معلق در فضا» و دلایل اثبات وجود خدا هستند.
نکته دیگری که باید اضافه کرد این است که الهیات اسلامی (کلام) اساساً سنت دوم فلسفی جهان اسلام است که از جهاتی با مکتب الهیات لاتین زبان قرون وسطی قابل مقایسه است و بسیار کمتر تحت تأثیر میراث یونانی قرار دارد و می توان آن را نوآوری مسلمانان دانست.
خبر فوری: فلسفه در جهان اسلام چه تغییراتی داشته است؟ چگونه شرق عالم اسلام و غرب آن با هم ارتباط داشته اند؟ فیلسوفان مشهور اسلامی از چه زمانی شناخته شدند؟ برای مثال، ابن سینا و آثارش از چه زمانی در جهان اسلام شناخته شد؟ منظورم غرب جهان اسلام و بخصوص اندلس است. آیا ابن سینا در زمان حیاتش در اندلس شهرت داشت؟ چند سال بعد از مرگش در غرب جهان اسلام شهرت پیدا می کند؟ چه کسی او را مشهور کرده و کتاب هایش را برای فیلسوفان اسپانیایی و آفریقایی به غرب برده است؟
پیتر آدامسون: سوال جالبی است. من فکر می کنم اولین مدرکِ واقعا قوی در این مورد مربوط به قرن دوازدهم میلادی (یعنی حدود 100 سال پس از مرگ ابن سینا) در رساله «حی بن یقظان» است. در مقدمه این اثر به تفصیل درباره ابن سینا و غزالی بحث می شود. در همان دوره، ابن رشد هم در تفاسیر و آثار تالیفی اش به ابن سینا پاسخ انتقادی می دهد. بنابراین، نخستین باری که نام ابن سینا در غرب جهان اسلامی شنیده می شود، قرن 12 میلادی است و قبل از آن در هیچ اثری نام او دیده نمی شود.
خبر فوری: به نظر شما مهجورترین و کمتر شناخته شده ترین فیلسوف اسلامی کیست؟ منظورم این است که کدام فیلسوف عربی یا اسلامی متفاوت است و کارهای عمیقی انجام داده اما در آکادمی و دانشگاه ها تحقیق کمی روی آن صورت گرفته است؟
پیتر آدامسون: من «فخرالدین رازی» را که در آغاز قرن سیزدهم پس از میلاد درگذشت، به عنوان متفکری از جهان اسلام که به شدت مهجور مانده، انتخاب و معرفی می کنم. او یک متکلم و فیلسوف برجسته است. او اکنون هم مورد توجه بسیاری از دانشمندان قرار گرفته است، اما در خارج از محافل تخصصی چندان شناخته شده نیست. درباره او در کتاب مهم «وارثان ابن سینا» که در مورد تغییرات فلسفی پس از ابن سینا نوشته شده و در مونیخ به چاپ رسیده است، بحث زیادی شده است. این کتاب سه جلد است و با دسترسی آزاد منتشر شده تا مردم بتوانند به راحتی درباره ابن سینا و فخر رازی و ... تحقیق کرده و به افکار آنها پی ببرند.