بودن یا نبودن ظریف
بهار نیوز . ۱۴۰۳/۹/۳، ۱۲:۲۵
دولت بر سر دورراهی کوتاهآمدن در برابر مخالفان یا استفاده از نیروهای فراقانونی
گروه سیاسی: ایران در آستانه بحرانهای جدید ناشی از قطعنامه اخیر آژانس، بازگشت ترامپ به قدرت و تخاصم اتحادیه اروپا قرار دارد اما سیاست داخلی ایران درگیر ماندن و رفتن محمدجواد ظریف در یک پست غیر اجرایی است.
به گزارش رویداد۲۴، مخالفان دولت با سه هدف کوتاه مدت، میان مدت و بلندمدت، پروژه حذف ظریف را کلید زدهاند و قصد دارند تا پایان راه ادامه دهند. از آنطرف، دولت هم تلاش میکند از طریق مسیرهایی قانونی در مقابل این موضوع بایستد. اهداف جریان مخالف دولت از این هدف گذاریهای سه گانه چیست و چرا دولت تلاش میکند با آن مقابله کند؟
صورت مساله این است که از میانه دهه ۹۰ جریان ضدبرجامی با هدف قرار دادن کسانی که تابعیت کشورهای دیگر را دارند، اما در عین حال ظرفیت کمک به کلانپروژههای ایران را دارند، وارد شد. یکی از این فازها پرونده محیطزیستیها بود که کلید خورد و پروندهای بزرگ را در دولت قبل کلید زد. بعد از آن جریان پایداری در دوره قبل مجلس طرح مخالفت با فعالیت دوتابعیتیها را در مجلس تصویب کرد و سپس به سراغ کسانی رفت که نه فقط خودشان بلکه فرزندانشان هم تابعیت دیگری داشتند. حالا تابعیت قهری فرزندان ظریف که در زمان دانشجویی او به دنیا آمدهاند دلیلی شده برای حذف او از حضور در دولت.
از آن طرف مسعود پزشکیان با خوشحالی خبر میدهد که دولت قرار است برای طرحهای توسعه خلیج فارس، مکران و خزر از مشورت کارشناسان بینالمللی با رتبههای بالا استفاده کند اما حواسش نیست که مخالفان دولتش حتی مشاوران داخلی را هم بر نمیتابند.
با این حال دولت برای حل مشکل تمام کسانی که فرزندانشان تابعیت کشوری دیگر را دارند اما ظرفیت و توان کمک به حل مسائل کشور را دارند؛ لایحهای به مجلس برد. در اولین قدم دولت و مجلس دچار چالش زمانی هستند. از یک سو کمیسیون امنیت ملی مجلس بعد از بررسی موضوع مسئولیت ظریف در معاونت راهبردی، خواهان قرائت گزارش در صحن علنی و ارسال این تخلف به قوه قضائیه است، از سوی دیگر با تصمیمگیری در مورد لایحه ظریف روبهرو هستیم.
از همین رو دولت خواهان فوریت در بررسی لایحه شد. اما مجلس به فوریت این لایحه رای نداد و معتقد بود که باید این لایحه در زمان مقرر خود در هفته آینده بررسی و در مورد آن تصمیمگیری شود. از سوی دیگر روز سهشنبه که قرار بود گزارش کمیسیون امنیت ملی در صحن علنی قرائت شود، مجلس تعطیل شد.
پاجوشها به قالیباف حمله کردند که چرا در این روز مجلس را تعطیل کرد؟ پاسخ هم این بود که اولاً تصمیمگیرنده در خصوص مجلس شخص قالیباف نیست و ثانیا سهشنبههای نظارتی را قالیباف خودش راه اندازی کرده تا مساله نظارت نمایندگان بر دولت برگزار شود. یکی از سایتهای نزدیک قالیباف دراینباره نوشته بود که حمید رسایی با راهانداختن «داد و قال عملاً مجلس را به سخره گرفته» تا «به اهداف سیاسی خود برسد».
سایت نزدیک به قالیباف نوشت: «اینکه رسایی برای این موضوع و کاملاً برخلاف منویات و دستورات رهبر معظم انقلاب، تنش ایجاد کند و اذهان جامعه را بههم بریزد، چه علتی جز نفعبری سیاسی میتواند داشته باشد؟ باید به رسایی و دوستانش گفت که به جای نگرش سیاسی و تنشزایی در مجلس کشور آنهم در این شرایط خاص کشور و منطقه، به فکر اولویتها باشند که با یک هفته تاخیر در قرائت آن گزارش، زمین به آسمان نخواهد آمد.» هدف پاجوش ها قالیباف هم هست
با این حال جریان پاجوشهای مجلس تلاش میکنند انتقامشان از قالیباف را هم با ماجرای حذف ظریف بگیرند. آنها معتقد بودند که قالیباف باید در انتخابات به نفع جلیلی کنار برود. قالیباف اما ماند و آنها این بار مدعی هستند که این قالیباف بود که عامل شکست جریان انقلاب شد. پس از انتخابات هم رایآوردن تمامی کابینه پزشکیان درحالی که حتی رئیسی هم نتوانسته بود همه کابینهاش را به یکباره از مجلس عبور دهد، نقطه قوتی بود بر یک ائتلاف بالادستی میان قالیباف و پزشکیان. آنها این ائتلاف نانوشته را نمیخواهند.
برای پاجوشها قالیباف بدتر و مذمومتر از پزشکیان است، چراکه معتقدند قالیباف در جبهه خودی قرار دارد و نمیتوان به راحتی به او حمله کرد. لذا طرح حذف ظریف و تبدیل کردن موضوع به یک مساله حیثیتی میان مجلس و دولت با سه هدف زیر طراحی شده که بر روابط مجلس و دولت هم تاثیرگذار خواهد بود.
هدف کوتاه مدت: انتقامگیری به خاطر انتخابات ریاست جمهوری از ظریف و همچنین از قالیباف؛
هدف بلند مدت: حذف ظریف از کل سیاست ایران به این معنا که در هیچ مقطعی امکان بازگشت به سیاست در سطح ریاست جمهوری را نداشته باشد؛
هدف میان مدت: برهم زدن رابطه وفاق دولت و مجلس – مشخصاً تخریب رابطه قالیباف و پزشکیان و زمینهسازی برای حذف قالیباف از ریاست مجلس در سال بعد. حملات مشخص این جریان به قالیباف موید این مساله است.
دولت و مجلس برای مواجهه با این اهداف دو راه بیشتر ندارند. یا طیشدن مسیر قانونی و یا برقراری موازنه قوا. ظاهراً دولت اول به سراغ مساله برقراری توازن قوا حرکت کرده است. از همین رو سعی کرده با با نمایندگان مجلس وارد فاز تقابل نشود.
در عین حال معاون پارلمانی دولت در اظهارنظری از رهبری اینطور نقل قول میکند: «رهبر معظم انقلاب شخصا به دکتر پزشکیان فرمودند با اصلاح قانون تابعیت قهری موافق هستم، نظر من را در مجلس شورای اسلامی اعلام کنید تا این قانون مانع استفاده از نیروها در مشاغل مختلف نشود.» این اظهارات در واقع تلاش برای برقراری توازن قدرت با استفاده از نیرویی قویتر و راضیکردن مجلس است.
واقعیت این است که باید بپذیریم مجلس و نمایندگان آن حق قانونگذاری دارند. دولت هم میتواند پیشنهادات لوایح خود را به مجلس ارائه کند. مجلس این حق را دارد که این لوایح را بپذیرد یا با آن مخالفت کند. اینکه نیت و هدف مخالفان ظریف -به واسطه سابقهای که از آنها داریم- چه چیزی است، موضوع دیگری است. اما صورت وقایع اینگونه است که دولت نباید به خاطر تصویب نظر خودش از مقامات بالاتر استفاده کرده تا نمایندگان را مجاب کند.
البته نمایندگانی که تمایلی به دانستن نظرات مقامات عالی دارند میتوانند با استمزاج نظر آنها را دریافته و براساس تکلیف خود عمل کنند. اما مساله واضح و علنی این است که نمایندگان از سوی ملت نمایندگی دریافت میکنند تا نظر آنها را اعمال کنند. این واضح است که نمایندگانی که کمر به حذف ظریف بستند، با رای حداقلی مردم به مجلس رفتند اما در عین حال واقعیت دیگر این است که مردمی که به آنها رأی دادند دقیقا همین تفکر را دارند و از آنها همین را می خواهند. بنابراین آنها خارج از چارچوب وظایف خود عمل نکردند. اگرچه حتی این مساله خارج از چارچوب منافع ملی باشد.این البته صورت ظاهری ماجراست. اما می توان در مورد ابعاد پنهان و اهداف آنها از این عمل با مردم بیشتر سخن گفت.
بودن یا نبودن ظریف
بهتر است دولت با مردم بیشتر سخن بگوید. بودن و نبودن ظریف در پست معاونت راهبردی چندان اهمیتی ندارد. از همان ابتدا که ظریف به عنوان یکی از اصلیترین اعضای تیم برنده دولت پزشکیان نتوانست در نقطهای مانند معاون اولی قرار بگیرد، طبیعی است که سایر جایگاهها را نباید متناسب با او ارزیابی کرد. ظریف در این باره در نقطه «دولتسازی» قرار دارد. از همین جهت یک پست تشریفاتی نمیتواند جایگاه واقعی او را در دولت نشان دهد.
رئیس جمهور هم اگر تمایل داشته باشد از مشورتها و ظرفیت او استفاده کند، نیازی به این ندارد که حتما او را در چنان پستی حفظ کند. این امکان هست که ظریف را به عنوان یک مشاور ارشد نزد خود در اتاق تصمیمگیری نگه دارد.
با این حال اما مردم و تیم قالیباف باید بدانند که تن دادن به خواسته افراطیها منجر به ایجاد شکاف در میان دولت و بخش اصولگرایان معتدل خواهد شد. پاجوشها تلاش میکنند تا همه را به باتلاقی که در آن قرار دارند فرو بکشند. به طور طبیعی حتی اگر دولت هم این مساله را از چشم کلیت مجلس نبیند، اما هواداران پزشکیان از چشم مجلس و قالیباف خواهند دید. لاجرم این موضوع به ایجاد شکاف میان دولت و راس مجلس منتهی میشود. بهترین راهحل این است که دولت با اقناع نمایندگان معتدل مجلس کاری کند تا مقابل پاجوشها بایستند.
ظریف اما در نهایت راه خود را خواهد رفت. او ظرفیتی است برای ایران؛ ایرانی که تمایل داشته باشد به رفاه، توسعه و پیشرفت فکر کند. در آن روز ظریف، وظیفه خودش را انجام خواهد داد، حتی اگر پاجوشها نخواهند.
به گزارش رویداد۲۴، مخالفان دولت با سه هدف کوتاه مدت، میان مدت و بلندمدت، پروژه حذف ظریف را کلید زدهاند و قصد دارند تا پایان راه ادامه دهند. از آنطرف، دولت هم تلاش میکند از طریق مسیرهایی قانونی در مقابل این موضوع بایستد. اهداف جریان مخالف دولت از این هدف گذاریهای سه گانه چیست و چرا دولت تلاش میکند با آن مقابله کند؟
صورت مساله این است که از میانه دهه ۹۰ جریان ضدبرجامی با هدف قرار دادن کسانی که تابعیت کشورهای دیگر را دارند، اما در عین حال ظرفیت کمک به کلانپروژههای ایران را دارند، وارد شد. یکی از این فازها پرونده محیطزیستیها بود که کلید خورد و پروندهای بزرگ را در دولت قبل کلید زد. بعد از آن جریان پایداری در دوره قبل مجلس طرح مخالفت با فعالیت دوتابعیتیها را در مجلس تصویب کرد و سپس به سراغ کسانی رفت که نه فقط خودشان بلکه فرزندانشان هم تابعیت دیگری داشتند. حالا تابعیت قهری فرزندان ظریف که در زمان دانشجویی او به دنیا آمدهاند دلیلی شده برای حذف او از حضور در دولت.
از آن طرف مسعود پزشکیان با خوشحالی خبر میدهد که دولت قرار است برای طرحهای توسعه خلیج فارس، مکران و خزر از مشورت کارشناسان بینالمللی با رتبههای بالا استفاده کند اما حواسش نیست که مخالفان دولتش حتی مشاوران داخلی را هم بر نمیتابند.
با این حال دولت برای حل مشکل تمام کسانی که فرزندانشان تابعیت کشوری دیگر را دارند اما ظرفیت و توان کمک به حل مسائل کشور را دارند؛ لایحهای به مجلس برد. در اولین قدم دولت و مجلس دچار چالش زمانی هستند. از یک سو کمیسیون امنیت ملی مجلس بعد از بررسی موضوع مسئولیت ظریف در معاونت راهبردی، خواهان قرائت گزارش در صحن علنی و ارسال این تخلف به قوه قضائیه است، از سوی دیگر با تصمیمگیری در مورد لایحه ظریف روبهرو هستیم.
از همین رو دولت خواهان فوریت در بررسی لایحه شد. اما مجلس به فوریت این لایحه رای نداد و معتقد بود که باید این لایحه در زمان مقرر خود در هفته آینده بررسی و در مورد آن تصمیمگیری شود. از سوی دیگر روز سهشنبه که قرار بود گزارش کمیسیون امنیت ملی در صحن علنی قرائت شود، مجلس تعطیل شد.
پاجوشها به قالیباف حمله کردند که چرا در این روز مجلس را تعطیل کرد؟ پاسخ هم این بود که اولاً تصمیمگیرنده در خصوص مجلس شخص قالیباف نیست و ثانیا سهشنبههای نظارتی را قالیباف خودش راه اندازی کرده تا مساله نظارت نمایندگان بر دولت برگزار شود. یکی از سایتهای نزدیک قالیباف دراینباره نوشته بود که حمید رسایی با راهانداختن «داد و قال عملاً مجلس را به سخره گرفته» تا «به اهداف سیاسی خود برسد».
سایت نزدیک به قالیباف نوشت: «اینکه رسایی برای این موضوع و کاملاً برخلاف منویات و دستورات رهبر معظم انقلاب، تنش ایجاد کند و اذهان جامعه را بههم بریزد، چه علتی جز نفعبری سیاسی میتواند داشته باشد؟ باید به رسایی و دوستانش گفت که به جای نگرش سیاسی و تنشزایی در مجلس کشور آنهم در این شرایط خاص کشور و منطقه، به فکر اولویتها باشند که با یک هفته تاخیر در قرائت آن گزارش، زمین به آسمان نخواهد آمد.» هدف پاجوش ها قالیباف هم هست
با این حال جریان پاجوشهای مجلس تلاش میکنند انتقامشان از قالیباف را هم با ماجرای حذف ظریف بگیرند. آنها معتقد بودند که قالیباف باید در انتخابات به نفع جلیلی کنار برود. قالیباف اما ماند و آنها این بار مدعی هستند که این قالیباف بود که عامل شکست جریان انقلاب شد. پس از انتخابات هم رایآوردن تمامی کابینه پزشکیان درحالی که حتی رئیسی هم نتوانسته بود همه کابینهاش را به یکباره از مجلس عبور دهد، نقطه قوتی بود بر یک ائتلاف بالادستی میان قالیباف و پزشکیان. آنها این ائتلاف نانوشته را نمیخواهند.
برای پاجوشها قالیباف بدتر و مذمومتر از پزشکیان است، چراکه معتقدند قالیباف در جبهه خودی قرار دارد و نمیتوان به راحتی به او حمله کرد. لذا طرح حذف ظریف و تبدیل کردن موضوع به یک مساله حیثیتی میان مجلس و دولت با سه هدف زیر طراحی شده که بر روابط مجلس و دولت هم تاثیرگذار خواهد بود.
هدف کوتاه مدت: انتقامگیری به خاطر انتخابات ریاست جمهوری از ظریف و همچنین از قالیباف؛
هدف بلند مدت: حذف ظریف از کل سیاست ایران به این معنا که در هیچ مقطعی امکان بازگشت به سیاست در سطح ریاست جمهوری را نداشته باشد؛
هدف میان مدت: برهم زدن رابطه وفاق دولت و مجلس – مشخصاً تخریب رابطه قالیباف و پزشکیان و زمینهسازی برای حذف قالیباف از ریاست مجلس در سال بعد. حملات مشخص این جریان به قالیباف موید این مساله است.
دولت و مجلس برای مواجهه با این اهداف دو راه بیشتر ندارند. یا طیشدن مسیر قانونی و یا برقراری موازنه قوا. ظاهراً دولت اول به سراغ مساله برقراری توازن قوا حرکت کرده است. از همین رو سعی کرده با با نمایندگان مجلس وارد فاز تقابل نشود.
در عین حال معاون پارلمانی دولت در اظهارنظری از رهبری اینطور نقل قول میکند: «رهبر معظم انقلاب شخصا به دکتر پزشکیان فرمودند با اصلاح قانون تابعیت قهری موافق هستم، نظر من را در مجلس شورای اسلامی اعلام کنید تا این قانون مانع استفاده از نیروها در مشاغل مختلف نشود.» این اظهارات در واقع تلاش برای برقراری توازن قدرت با استفاده از نیرویی قویتر و راضیکردن مجلس است.
واقعیت این است که باید بپذیریم مجلس و نمایندگان آن حق قانونگذاری دارند. دولت هم میتواند پیشنهادات لوایح خود را به مجلس ارائه کند. مجلس این حق را دارد که این لوایح را بپذیرد یا با آن مخالفت کند. اینکه نیت و هدف مخالفان ظریف -به واسطه سابقهای که از آنها داریم- چه چیزی است، موضوع دیگری است. اما صورت وقایع اینگونه است که دولت نباید به خاطر تصویب نظر خودش از مقامات بالاتر استفاده کرده تا نمایندگان را مجاب کند.
البته نمایندگانی که تمایلی به دانستن نظرات مقامات عالی دارند میتوانند با استمزاج نظر آنها را دریافته و براساس تکلیف خود عمل کنند. اما مساله واضح و علنی این است که نمایندگان از سوی ملت نمایندگی دریافت میکنند تا نظر آنها را اعمال کنند. این واضح است که نمایندگانی که کمر به حذف ظریف بستند، با رای حداقلی مردم به مجلس رفتند اما در عین حال واقعیت دیگر این است که مردمی که به آنها رأی دادند دقیقا همین تفکر را دارند و از آنها همین را می خواهند. بنابراین آنها خارج از چارچوب وظایف خود عمل نکردند. اگرچه حتی این مساله خارج از چارچوب منافع ملی باشد.این البته صورت ظاهری ماجراست. اما می توان در مورد ابعاد پنهان و اهداف آنها از این عمل با مردم بیشتر سخن گفت.
بودن یا نبودن ظریف
بهتر است دولت با مردم بیشتر سخن بگوید. بودن و نبودن ظریف در پست معاونت راهبردی چندان اهمیتی ندارد. از همان ابتدا که ظریف به عنوان یکی از اصلیترین اعضای تیم برنده دولت پزشکیان نتوانست در نقطهای مانند معاون اولی قرار بگیرد، طبیعی است که سایر جایگاهها را نباید متناسب با او ارزیابی کرد. ظریف در این باره در نقطه «دولتسازی» قرار دارد. از همین جهت یک پست تشریفاتی نمیتواند جایگاه واقعی او را در دولت نشان دهد.
رئیس جمهور هم اگر تمایل داشته باشد از مشورتها و ظرفیت او استفاده کند، نیازی به این ندارد که حتما او را در چنان پستی حفظ کند. این امکان هست که ظریف را به عنوان یک مشاور ارشد نزد خود در اتاق تصمیمگیری نگه دارد.
با این حال اما مردم و تیم قالیباف باید بدانند که تن دادن به خواسته افراطیها منجر به ایجاد شکاف در میان دولت و بخش اصولگرایان معتدل خواهد شد. پاجوشها تلاش میکنند تا همه را به باتلاقی که در آن قرار دارند فرو بکشند. به طور طبیعی حتی اگر دولت هم این مساله را از چشم کلیت مجلس نبیند، اما هواداران پزشکیان از چشم مجلس و قالیباف خواهند دید. لاجرم این موضوع به ایجاد شکاف میان دولت و راس مجلس منتهی میشود. بهترین راهحل این است که دولت با اقناع نمایندگان معتدل مجلس کاری کند تا مقابل پاجوشها بایستند.
ظریف اما در نهایت راه خود را خواهد رفت. او ظرفیتی است برای ایران؛ ایرانی که تمایل داشته باشد به رفاه، توسعه و پیشرفت فکر کند. در آن روز ظریف، وظیفه خودش را انجام خواهد داد، حتی اگر پاجوشها نخواهند.
اخبار مشابه
خوشا به حال ظریف با این مخالفان
فرارو . ۳ روز پیش
پشت پرده پیامک های آلوده در بهارستان
روز نو . ۳ روز پیش
بیم تندروها از محبوبیت ظریف
روز نو . ۴ روز پیش
ماجرای بیخبری آقای نماینده از اصل موضوع!
روز نو . ۵ روز پیش
مصائب فرزندان خارجی برای مسئولان ایرانی
روز نو . ۶ روز پیش
همیشه پای یک «محمد جواد ظریف» در میان است!
فرارو . ۶ روز پیش