ابعاد امنیتی تنش زدایی ایران و عربستان سعودی

روز نو . ۱۴۰۳/۹/۳،‏ ۱۲:۲۰


یکی از جنبه‌های برجسته این بهبود روابط، پیشرفت سریع همکاری‌های دفاعی است که در سال جاری با سرعت بی‌سابقه‌ای دنبال شده است. در ۱۰ نوامبر، ژنرال فیاض الرویلی، رئیس ستاد کل نیرو‌های مسلح عربستان، به منظور دیدار با همتای ایرانی خود، ژنرال محمد باقری، به تهران سفر کرد.
روزنو :

بهبود روابط ایران و عربستان سعودی به سرعت به همکاری‌های نظامی و امنیتی دوجانبه منجر شده و نشان‌دهنده تمایل عربستان برای فاصله‌گیری از اتحاد‌های سنتی خود با آمریکا علیه ایران است. این روند تحت تأثیر سیاست «اول همسایگان» تهران و با هدف کاهش نفوذ آمریکا و جلوگیری از تشدید تنش‌ها دنبال می‌شود. همزمان، احتمال بازگشت سیاست «فشار حداکثری» از سوی ترامپ، عربستان را به سمتی سوق داده که به جای تکیه بر واشنگتن، به تعمیق روابط با ایران بپردازد تا امنیت خود را به شکل مستقل‌تری تأمین کند.

جورجیو کافیرو کارشناس ارشد مسائل بین الملل موسسه خاورمیانه.

به گزارش فرارو به نقل از مرکز عربی واشینگتن دی سی، توافق عادی‌سازی روابط میان عربستان سعودی و ایران که در تاریخ ۱۰ مارس ۲۰۲۳ در پکن به امضا رسید، موجب کاهش چشمگیر تنش‌ها میان ریاض و تهران شده است. حتی در شرایطی که جنگ اسرائیل علیه غزه به لبنان، سوریه و سایر مناطق گسترش یافته، این روابط بهبود یافته همچنان استوار باقی مانده است. عزم مشترک ریاض و تهران برای چشم‌پوشی از منابع حل‌نشده اختلافات و حمایت از اقدامات کاهش‌دهنده تنش‌های منطقه‌ای، سبب شده است هر دو کشور این روند را در راستای منافع خود و امنیت منطقه تلقی کنند.

پیشرفت سریع همکاری‌های دفاعی ایران و عربستان؛ از نشست‌های دو جانبه تا رزمایش‌های مشترک دریایی

یکی از جنبه‌های برجسته این بهبود روابط، پیشرفت سریع همکاری‌های دفاعی است که در سال جاری با سرعت بی‌سابقه‌ای دنبال شده است. در ۱۰ نوامبر، ژنرال فیاض الرویلی، رئیس ستاد کل نیرو‌های مسلح عربستان، به منظور دیدار با همتای ایرانی خود، ژنرال محمد باقری، به تهران سفر کرد. این دو مقام درباره همکاری‌های امنیتی دوجانبه گفتگو کردند و این مذاکرات بر پایه نشست‌های پیشین میان هیئت‌های عالی‌رتبه نظامی دو کشور در اواخر ۲۰۲۳ و اوایل ۲۰۲۴ پیش برده شد.

دو هفته پیش از آن، در تاریخ ۲۳ اکتبر، نیروی دریایی عربستان سعودی و ایران، همراه با نیرو‌های دریایی چند کشور دیگر، در رزمایش‌های مشترکی در دریای عمان شرکت کردند. اندکی پس از این رویداد، گزارش شد که دریادار شهرام ایرانی، فرمانده نیروی دریایی ایران، از درخواست عربستان سعودی برای برگزاری رزمایش‌های مشترک در دریای سرخ خبر داده است. همچنین در ۱۹ اکتبر، ایران، عمان و روسیه رزمایش‌های دریایی مشترکی را در شمال اقیانوس هند برگزار کردند که عربستان و قطر نیز به‌عنوان ناظر در آن حضور داشتند. این رزمایش‌ها که با عنوان «IMEX ۲۰۲۴» شناخته شدند، با هدف تقویت «امنیت جمعی منطقه، توسعه همکاری‌های چندجانبه و نمایش حسن نیت و توانمندی‌ها برای حفظ صلح، دوستی و امنیت دریایی» انجام شدند.

در میانه جنگ‌های اسرائیل علیه غزه و لبنان، برگزاری رزمایش‌هایی با هدف تضمین امنیت مسیر‌های دریایی و حفاظت از تجارت جهانی، گامی مهم در جهت تقویت روابط و آشتی میان ریاض و تهران به شمار می‌آید. قابل توجه است که روابط میان عربستان سعودی و ایران در مدت زمانی کوتاه دستخوش تحولی چشمگیر شده‌اند. همکاری نظامی این دو کشور در حوزه امنیت، که زمانی بین سال‌های ۲۰۱۵ تا ۲۰۲۰ غیرقابل تصور به نظر می‌رسید، اکنون به واقعیت تبدیل شده است.

همکاری نظامی اخیر میان عربستان سعودی و ایران، نه‌تن‌ها بیانگر تمایل ریاض به فاصله‌گیری از ائتلاف‌ها و اتحاد‌های بین‌المللی طراحی‌شده برای منزوی‌سازی و اعمال فشار بر تهران است، بلکه عزم عربستان را برای ارائه خود به‌عنوان شریکی امنیتی به ایران به نمایش می‌گذارد. در این مرحله جدید، «قواعد جدیدی برای درگیری» میان ایران و اسرائیل شکل گرفته است. «جنگ سایه» میان تهران و تل‌آویو، که پیش‌تر از طریق نیرو‌های مقاومت و اسرائیل به‌طور غیرمستقیم جریان داشت، از آوریل ۲۰۲۴ جای خود را به رویارویی مستقیم میان دولت‌ها داده است. در حالی که جمهوری اسلامی ایران، ائتلاف واشنگتن و تل‌آویو را تهدیدی برای خود می‌بیند، چنین همکاری دفاعی با ریاض می‌تواند چشم‌انداز آشتی پایدارتر میان عربستان و ایران را تقویت کند.

سیاست «اول همسایگان» تهران؛ تلاش برای کاهش نفوذ آمریکا در منطقه

همکاری‌های امنیتی عربستان سعودی و ایران را باید تا حدی در چارچوب سیاست «اول همسایگان» تهران تحلیل کرد. این سیاست با هدف دور نگه‌داشتن کشور‌های منطقه از هرگونه کمپین به رهبری ایالات متحده علیه جمهوری اسلامی تدوین شده است. این هدف ممکن است در مارس ۲۰۲۴ به تحقق پیوسته باشد، زمانی که عربستان سعودی و سایر اعضای شورای همکاری خلیج فارس  از استفاده ایالات متحده از پایگاه‌هایشان برای انجام عملیات نظامی علیه گروه‌های مقاومت در خاورمیانه جلوگیری کردند. همچنین، کشور‌های عضو شورای همکاری خلیج فارس از جمله عربستان سعودی، در جریان حملات هوایی اسرائیل به ایران در اکتبر ۲۰۲۴ اجازه استفاده از حریم هوایی خود را به اسرائیل ندادند. علاوه بر این، تنها چند هفته پیش از این حمله، عربستان سعودی موفق شد دولت بایدن را تحت فشار قرار دهد تا اسرائیل را از بمباران میادین نفتی ایران بازدارد.

محکومیت سریع حملات هوایی اسرائیل به ایران توسط عربستان سعودی که آن را «نقض جدی تمامیت ارضی ایران و در تضاد با اصول و قوانین بین‌المللی» توصیف کرد، از اهمیت ویژه‌ای برخوردار بود. در نشست مشترک اتحادیه عرب و سازمان همکاری اسلامی که در تاریخ ۱۱ نوامبر در ریاض برگزار شد، محمد بن سلمان به صراحت بیان کرد: «ما از جامعه بین‌المللی می‌خواهیم اسرائیل را ملزم کنند تا به حاکمیت ایران احترام بگذارد و از حمله به خاک این کشور دست بردارد.» او همچنین اسرائیل را به «نسل‌کشی در غزه» متهم کرد. لحن قاطع و زبان صریح رهبری سعودی در واکنش به اقدامات اسرائیل، به‌ویژه پس از وقایع ۷ اکتبر ۲۰۲۳، نشان‌دهنده ایجاد نوعی همگرایی میان عربستان سعودی و ایران در طول ۱۴ ماه گذشته است.


با توجه به تمایل ایران برای بهره‌گیری از سیاست «اول همسایگان» در راهبرد خارجی خود، تصمیم عربستان سعودی برای تعمیق روابط نظامی با جمهوری اسلامی، دلیلی دیگر برای تهران فراهم می‌کند تا باور کند که روند تنش‌زدایی با ریاض در حال به ثمر نشستن است. در عین حال، این همکاری نظامی انگیزه‌های تازه‌ای برای ایران به وجود می‌آورد تا به منافع امنیت ملی عربستان توجه بیشتری نشان دهد.

لحن شدید محمد بن سلمان در محکومیت اقدامات اسرائیل علیه ایران و غزه، تنها شش روز پس از پیروزی دونالد ترامپ در انتخابات، پیامی واضح از تعهد عربستان به آشتی با جمهوری اسلامی و مخالفت قاطع با پیوستن به «توافقات ابراهیم» ارسال کرد. علاوه بر این، نسل‌کشی در غزه فضای هرگونه بحث درباره گسترش عادی‌سازی روابط با اسرائیل را در منطقه به‌شدت مسموم کرده است. در شرایط فعلی، برای هر رهبر عرب از جمله محمد بن سلمان، خطرات سیاسی  رسمی‌سازی روابط دیپلماتیک با اسرائیل بسیار بالا است. با توجه به فشار‌های داخلی و منطقه‌ای، محمد بن سلمان به‌خوبی دریافته است که ورود عربستان به توافقات ابراهیم می‌تواند بحران‌های جدی ایجاد کند. از این رو، ریاض در این مقطع زمانی هیچ تمایلی به حرکت در مسیر عادی‌سازی روابط با اسرائیل نشان نمی‌دهد.

بازگشت ترامپ به کاخ سفید و احتمال احیای سیاست «فشار حداکثری» علیه ایران

با بازگشت ترامپ به کاخ سفید در ۲۰ ژانویه ۲۰۲۵، تغییرات در مسیر روابط ایالات متحده و ایران می‌تواند پیامد‌های مهمی برای کشور‌های عضو شورای همکاری خلیج فارس به همراه داشته باشد. در دوران نخست ریاست‌جمهوری خود، ترامپ سیاستی تهاجمی با عنوان «فشار حداکثری» علیه ایران اتخاذ کرد. این راهبرد که با هدف تضعیف نفوذ تهران در خاورمیانه طراحی شده بود، منجر به خروج ایالات متحده از برجام، اعمال تحریم‌های سختگیرانه علیه ایران، تحریم صادرات نفت این کشور و استفاده از تهدیدات نظامی و مواضع شدید علیه گروه‌های مقاومت در منطقه شد تا جمهوری اسلامی را به انزوا بکشاند. دلایل بسیاری وجود دارد که پیش‌بینی کنیم که دونالد ترامپ در دوره دوم ریاست‌جمهوری‌اش نیز سیاست «فشار حداکثری ۲.۰» را علیه ایران دنبال خواهد کرد.

با وجود اینکه عربستان سعودی، امارات متحده عربی و بحرین در دوره نخست ریاست‌جمهوری ترامپ با اشتیاق از تلاش‌ها برای تضعیف توافق هسته‌ای ایران و اعمال تحریم‌های فلج‌کننده علیه تهران حمایت کردند، بعید است که دولت دوم ترامپ بتواند انتظار همراهی مجدد این کشور‌های عضو شورای همکاری خلیج فارس (GCC) را در اجرای دور جدیدی از سیاست فشار حداکثری داشته باشد. درس مهمی که ریاض و ابوظبی از این دوره آموختند این بود که سیاست فشار حداکثری دولت ترامپ نه تنها امنیت آنها را تقویت نکرد، بلکه این کشور‌ها را در برابر خشم و عصبانیت تهران آسیب‌پذیرتر ساخت.

در شرایط کنونی، تمامی اعضای شورای همکاری خلیج فارس تلاش دارند از وقوع جنگی تمام‌عیار میان اسرائیل و ایران که می‌تواند خاورمیانه را شعله‌ور کند، جلوگیری کنند. این کشور‌ها با آگاهی از توانایی ایران در وارد آوردن ضربات شدید به آنها، به‌عنوان مجازات نقشی که ممکن است در تسهیل هرگونه تجاوز علیه جمهوری اسلامی داشته باشند، به دنبال اتخاذ رویکردی مبتنی بر گفتگو، دیپلماسی و کاهش تنش با تهران هستند. هدف از این رویکرد، ایجاد صلح و امنیت پایدار در خلیج فارس است—شرایطی که برای تحقق اهداف توسعه اقتصادی و تنوع‌بخشی اقتصادی این کشور‌ها حیاتی به نظر می‌رسد. در عمل، این به معنای حفظ روند آشتی با تهران است، حتی اگر عربستان سعودی و تا حدی سایر اعضای شورای همکاری خلیج فارس همچنان دیدگاهی بدبینانه نسبت به جمهوری اسلامی داشته باشند.

کاهش اعتماد ریاض به واشنگتن؛ عربستان به‌دنبال استقلال بیشتر در سیاست‌های امنیتی

دولت آینده ایالات متحده باید تغییرات عمیق و بنیادینی را که از دوران نخست ریاست‌جمهوری ترامپ در روابط عربستان سعودی و ایران رخ داده است، درک و مورد توجه قرار دهد. اگر ترامپ سیاست فشار حداکثری را مجدداً به اجرا بگذارد، در حالی که همکاری‌های امنیتی میان عربستان و ایران همچنان ادامه دارد، روابط دولت او با ریاض ممکن است به دلیل اختلافات اساسی مرتبط با ایران دچار پیچیدگی شود. این شرایط تفاوت آشکاری با دوره نخست ریاست‌جمهوری ترامپ خواهد داشت، زمانی که ایالات متحده و ریاض در قبال تهران تا حد زیادی رویکردی همسو داشتند. پیامد‌های چنین تغییری می‌تواند بسیار گسترده باشد و اجرای سیاست فشار حداکثری ۲.۰ برای ایالات متحده به دلیل دشواری در یافتن شرکای منطقه‌ای، به‌جز اسرائیل، با چالش‌های جدی مواجه شود.

بخش عمده‌ای از این وضعیت ناشی از کاهش اعتماد عربستان سعودی و سایر کشور‌های عضو شورای همکاری خلیج فارس به ایالات متحده به‌عنوان تضمین‌کننده‌ای مؤثر و قابل‌اتکا در زمینه امنیت منطقه است. این کشور‌ها سیاست خارجی واشنگتن را که به‌طور فزاینده‌ای بر حمایت از اسرائیل متمرکز شده است، عاملی برای بی‌ثباتی و آشفتگی در خاورمیانه می‌دانند.  

تعمیق همکاری‌های نظامی میان عربستان سعودی و ایران پس از بازگشت ترامپ به کاخ سفید پیامی قوی به ایالات متحده ارسال خواهد کرد: ریاض به‌دنبال استقلال بیشتر از واشنگتن است و به اتخاذ رویکرد‌های مستقل‌تر در قبال امنیت خلیج فارس روی آورده است. این مسیر در واقع ادامه روندی است که در جریان خیزش‌های عربی سال‌های ۲۰۱۰-۲۰۱۱ آغاز شد، زمانی که عربستان سعودی احساس کرد دولت اوباما از جنبش‌های مخالف وضع موجود در جهان عرب، مانند اخوان‌المسلمین در مصر، حمایت می‌کند—جنبش‌هایی که به‌باور رژیم‌های شورای همکاری خلیج فارس، تهدیدی جدی برای نظم سیاسی مورد نظر آنها و ثبات و مشروعیت حکومت‌هایشان به شمار می‌آمدند.

نقش محمد بن سلمان در دیپلماسی میان ایران و دولت دوم ترامپ

دو دولت پیشین ایالات متحده و احتمالاً دولت جدید ترامپ نیز، توافق دیپلماتیک میان عربستان سعودی و اسرائیل را به‌عنوان یکی از ارکان کلیدی برای تقویت امنیت در خاورمیانه تلقی کرده‌اند. با این حال، تحولات ۱۴ ماه گذشته، به‌ویژه اقدامات اسرائیل در غزه که بسیاری آن را نسل‌کشی می‌دانند، احتمال پیوستن ریاض به جریان عادی‌سازی روابط با اسرائیل را به‌شدت کاهش داده است. در عوض، جنگ غزه فضایی ایجاد کرده که عربستان را به سوی تعمیق آشتی با ایران سوق خواهد داد.

همزمان، پیش‌بینی‌ناپذیری ترامپ و نبود اصول ثابت در سیاست خارجی او این احتمال را مطرح کرده که ممکن است وی به‌طور دیپلماتیک به ایران نزدیک شود. از زمان برگزاری انتخابات در ایالات متحده، رهبران جمهوری اسلامی اقداماتی را برای ارسال پیام‌های مثبت به رئیس‌جمهور منتخب و تیم او آغاز کرده‌اند، با این هدف که ترامپ را از بازگشت به سیاست فشار حداکثری بازدارند.

اگرچه مقامات تهران چنین دیدار‌هایی را تکذیب کرده‌اند، اما گزارش‌هایی منتشر شده که نشان می‌دهد سفیر ایران در سازمان ملل، در تاریخ ۱۱ نوامبر در منهتن با ایلان ماسک، یکی از افراد نزدیک به ترامپ، ملاقات کرده است. گفته می‌شود که در این دیدار، پیامی از سوی تهران منتقل شده که حاکی از تمایل جمهوری اسلامی برای اجتناب از رویارویی مستقیم با ایالات متحده و تلاش برای توقف گسترش جنگ‌های غزه و لبنان است. تنها چهار روز پیش از این دیدار، محمدجواد ظریف، معاون رئیس‌جمهور در امور راهبردی و وزیر خارجه پیشین ایران، در شبکه اجتماعی ایکس نوشت: «جمهوری اسلامی تحت تأثیر تهدید‌ها قرار نمی‌گیرد، اما احترام را نیز درک می‌کند.»

هنوز مشخص نیست دولت دوم ترامپ چگونه به پیام‌های آشتی‌جویانه ایران پاسخ خواهد داد. اگرچه ترامپ در دوران نامزدی ریاست‌جمهوری، علاقه خود را به دستیابی به توافق هسته‌ای با تهران در دوره دومش ابراز کرده بود، موانع متعددی این هدف را دشوار می‌سازند. از جمله این موانع می‌توان به مخالفت تندرو‌های ضدایرانی در کنگره ایالات متحده اشاره کرد. به نظر می‌رسد سیاست خارجی دوره دوم ترامپ در قبال جمهوری اسلامی به شکلی متناقض پیش برود: از یک سو، دشمنی آشکار و تأکید بر رویکرد اسرائیل‌محور در منطقه و از سوی دیگر، تمایل به مذاکره و تلاش برای دستیابی به توافقی با تهران. اگر این دولت همچون دوره نخست ترامپ عمل کند، سطح بالای ناکارآمدی و ناهماهنگی، احتمال موفقیت در دیپلماسی، چه در قبال ایران و چه در سایر موضوعات، را کاهش خواهد داد.

با این حال، در صورت ورود دولت دوم ترامپ به دیپلماسی با ایران، نقش محمد بن سلمان، که روابط نزدیکی با ترامپ و حلقه داخلی او دارد، و همچنین رهبران دیگر کشور‌های عضو شورای همکاری خلیج فارس  به‌ویژه عمان و قطر، به‌عنوان میانجی‌گران میان دو طرف، حائز اهمیت خواهد بود. با این وجود، به نظر می‌رسد عربستان سعودی باید خود را برای بازگشت سیاست فشار حداکثری آماده کند و در نتیجه، با پویایی‌های جدید و پیچیده‌ای در روابط خود با ایالات متحده مواجه شود؛ پویایی‌هایی که عمدتاً ناشی از اختلاف‌نظر‌های ریاض و واشنگتن در نحوه تعامل با تهران خواهند بود.

مطالعه خبر در منبع

نظرات کاربران
    برای ارسال نظر، لطفا وارد شوید.