مرتضی عقیلی: خارج از کشور افسرده بودم و مدام گریه می‌کردم

خبرگزاری دانشجو . ۱۴۰۳/۹/۴،‏ ۱۰:۵۲


مرتضی عقیلی در بیست‌وسومین مراسم سینمایی تلویزیونی دنیای تصویر ، جشن حافظ جایزه یک عمر فعالیت هنری( تندیس حافظ علی معلم) را دریافت کرد.

مرتضی عقیلی در سال ۱۳۲۳ در تهران متولد شد. مرتضی عقیلی در کودکی با بازی در تعزیه دو طفلان مسلم به بازیگری علاقه‌مند شد؛ زیرا عمویش تعزیه‌خوان بود.وی ، بازیگر سینما و تئاتر حدود۳ سال پیش هم‌زمان با بازگشت به صحنه تئاتر ایران پس از ۴۰ سال، تأکید دارد که در تمام سال‌های غربت و دوری از وطن، به فکر ایران و بازگشت به کشورش بوده است. 

تندیس حافظ یک عمر فعالیت هنری به  مرتضی عقیلی به پاس یک عمر فعالیت هنری اهدا شد.در این بخش آذر معماریان و شهاب حسینی روی سن حضور یافتند تا جایزه را به مرتضی عقیلی اهدا کنند.

شهاب حسینی متن لوح را به شرح زیر خواند:

«کاش نقش‌ها چنان پر رنگ و در یاد و خاطر بمانند که حتی دوری از صحنه نیز کوچک ترین خدشه‌ای بر این میراث وارد نمی‌سازد و گذر زمان آن را جلا می‌دهد حیات سینما ایران با نام‌هایی بزرگ گره خرده است

چه با نقش آفرینی‌های خود در قامت یک ستاره چه با منش خود در پشت صحنه.

این جایزه به مرتضی عقیلی اهدا می شود.»

مرتضی عقیلی در سخنانی گفت: حال بدی دارم و حال خوشی دارم.

یاد روزی افتادم که مادرم آمد ما رو در قبرس ببیند شروع کرد به خندیدن و گریه کردن و گفت خنده‌ام برای اینکه تورو دوباره دیدم و گریه‌ام برای اینکه بابات نیست تورو ببیند.

امشب ذوق من برای اینه که شما اینجایید و شمایید که مرا باور دارید و بغض من برای اینکه یاران من دوستان من استادان من آرزوی یک همچین شبی رو داشتند و بهشون ندادند!

مثل “ رضا ملک مطیعی “ و زنده باشه ان شاالله “ بهروز وثوقی “ به امید روزی که برای هیچ هنرمندی حکم ممنوعیت نیاد، ما یک عمر گذشتیم و چقدر ممنونم از خانم معلم (معماریان). پارسال نیامدم و امسال آمدم.او در پایان با اشاره به شهاب حسینی گفت: این افتخار نصیبم شد جایزه‌ام رو از دست کسی (شهاب حسینی) بگیرم که جایزه بگیر جهانی‌ست.

مرتضی عقیلی: خارج از کشور افسرده بودم و مدام گریه می‌کردم

مرتضی عقیلی، بازیگر و کارگردان پیشکسوت که پس از انقلاب اسلامی کشور را ترک کرده بود، این روزها پس از ۴۳ سال دوری از وطن، با نمایش «فلزات چکش‌خوار» به نویسندگی و کارگردانی آرش سنجابی در تالار حافظ روی صحنه است. 

او در مورد سختی‌های مهاجرت چنین می‌گوید: «در آن‌جا تلاش کردم کار تئاتر انجام دهم اما تجربه‌های موفقیت‌آمیزی نبود و به لحاظ روحی افسرده شدم و مدام در خانه بودم و بیشتر اوقات گریه می‌کردم. پدر و مادرم را زمانی که در غربت بودم از دست دادم و به لحاظ روحی شرایط خوبی نداشتم. تنهایی در خیابان قدم می‌زدم و برای‌شان اشک می‌ریختم. در مقطعی از زمان، شب‌ها تب و لرز می‌کردم و به مرور رنجور و رنگ‌پریده شدم. در مراجعه به پزشک به من گفته شد که مبتلا به سل شده‌ام و همه اطرافیانم باید قرنطینه شوند. خیلی به لحاظ ذهنی درگیر شده بودم و به همین خاطر به فرهنگ لغات معین مراجعه کردم تا ببینم درباره بیماری سل چه چیزهایی نوشته است. در آن فرهنگ لغت آمده بود که بیماری سل یعنی «مرض دق» و علائم آن را هم نوشته بود. یک شب با خودم شروع به فکر کردن و حرف زدن کردم درباره این که چه کسی هستم و در غربت چه می‌کنم، کسی من را نمی‌شناسد و با من سلام و احوالپرسی نمی‌کند. با خودم کنار آمدم و به سراغ کارهای دیگر گشتم و به عنوان راننده امداد خودرو مشغول به کار شدم و حدود ۳ سال به آن کار مشغول بودم.»

عقیلی که در همان اوایل سال‌های مهاجرت و در شرایط سخت مالی، پیشنهاد فعالیت سیاسی را رد کرده بود، می‌افزاید: «با وجود این که زندگی‌ام در غربت به لحاظ مالی سخت بود، پیشنهاد فعالیت سیاسی را نپذیرفتم زیرا هیچ‌وقت آدمی سیاسی نبوده و نیستم و عاشق مردم و کشور ایران هستم. در زندگی من پرونده‌ای مبنی بر انجام کاری خلاف وجود ندارد زیرا فقط به هنر فکر می‌کردم و فکر می‌کنم و با هنرم زندگی می‌کنم.»

ظهور فیلمسازان خوب در سینمای پس از انقلاب

مرتضی عقیلی معتقد است نباید این واقعیت را نادیده گرفت که وقتی نسل جوانی وارد سینما می‌شود اتفاقات خوبی را رقم می‌زند و این اتفاق در سینمای بعد از انقلاب رخ داد؛ «به مرور افراد تحصیل‌کرده وارد عرصه سینما شدند و شاهد ساخت فیلم‌های متعدد و خوب و همچنین ظهور فیلمسازان خوبی در سینمای ایران هستیم. آقای اصغر فرهادی جایزه اسکار را برای سینمای ایران به ارمغان آورد و این امر نشان می‌دهد بدنه سینما ویژگی لازم برای تأثیرگذاری را داراست. در سینمای قبل از انقلاب فیلمساز خوب کم داشتیم ولی در سینمای بعد از انقلاب فیلمسازان خوب متعددی داریم.»

به زمانی اشاره می‌کند که در اواسط سال ۵۶ سینمای ایران رو به تعطیلی رفت و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی به دعوت هوشنگ منظوری مدیر تئاتر پارس، به همراه همایون، عزت‌الله مقبلی، فرزانه تأییدی و نادره خیرآبادی در اجرای نمایش «بازرس» به کارگردانی پورسعید به نقش‌آفرینی پرداخته بود. بعد از اجرای «بازرس» گوگول که ایرانیزه شده بود، یک سالی در تئاتر پارس فعالیت داشتند که دادستانی این سالن را مصادره می‌کند؛ «بعد از مصادره، هنرمندان و کارکنان قدیمی تئاتر پارس با من صحبت کردند که بروم و تئاتر پارس را از دادستانی اجاره کنم. به عنوان نماینده این گروه به دادستانی رفتم و تئاتر پارس را اجاره کردم. پس از بازگشایی مجدد این تئاتر، آقایان بهمن مفید، بهروز به‌نژاد و زنده‌یاد عرفانی را هم به تئاتر پارس آوردم.»

خود را تابع قوانین جمهوری اسلامی ایران می‌داند و این را در سال ۵۸ در دادگاه انقلاب بیان کرده است؛ «در سال ۵۸ دادگاه انقلاب تعدادی از هنرمندان را خواست و در آنجا هیچ صحبتی درباره اینکه ممنوع‌الکار هستیم نبود و سؤال و جواب‌هایی رد و بدل شد و آنجا اعلام کردیم که تابع قوانین نظام جمهوری اسلامی ایران هستیم زیرا من معتقدم انسان باید همیشه تابع قانون باشد و بر اساس آن زندگی کند.»

اما در سال ۵۹ شرایط برای فعالیت مرتضی عقیلی در تئاتر پارس سخت می‌شود و به مرور از فعالیت کنار گذاشته شده و به او گفته می‌شود «ممنوع الچهره» است و این سرآغاز مهاجرت از ایران است؛ «صحبت‌هایی درباره ممنوع‌الچهره شدنم مطرح شده بود که باعث نگرانی و ترس خودم و خانواده‌ام شد. در آن زمان با مشکلات بسیاری به همراه خانواده‌ام اقدام به مهاجرت کردم. ۶ ماه در ترکیه بودیم و پس از آن به اسپانیا سفر کردیم. مدتی در اسپانیا ماندیم و سپس به آمریکا مهاجرت کردیم.»

مطالعه خبر در منبع

نظرات کاربران
    برای ارسال نظر، لطفا وارد شوید.