صدای پای فروپاشی صهیونیسم

جام جم . ۱۴۰۳/۹/۵،‏ ۱۵:۳۸


هشدار اخیر رئیس سابق شاباک مبنی‌‌بر انهدام ساختار داخلی قدرت در اراضی اشغالی، نقطه آشکارساز بحرانی عمیق و چندلایه در تل‌آویو محسوب می‌شود. نشانه‌های این بحران قبل از جنگ غزه، به‌خصوص در جریان منازعات داخلی تل‌آویو بر سر اصلاحات قضایی نتانیاهو، ظهور و بروز اولیه داشت اما جنگ غزه منجر به تشدید شکاف‌های داخلی در اراضی اشغالی و حتی خلق شکاف‌های تازه در این مجموعه شیطانی شده‌است.
اختلال توازن در تل‌آویو
یورام کوهن، رئیس سابق شاباک در گفت‌وگویی با شبکه ۱۲تلویزیون اسرائیل، اعلام کرد: حمله نتانیاهو و اطرافیانش به شاباک بعد از انجام تحقیقات در مورد نشت اطلاعات که منجر به دستگیری ایلی فیلدشتاین شد، بیانگر آن است که رهبری اسرائیلی توازن خود را از دست داده است.واقعا من از اظهارات(و انتقادات) نتانیاهو علیه شاباک شگفت‌زده شده‌ام، زیرا او به‌هرشکل رئیس مستقیم شاباک و رئیس آن است، چنین شرایطی اصلا قابل تصور هم نیست، واقعا چرا باید رئیس شاباک به‌جای دریافت حمایت و پشتیبانی از نخست‌وزیر این‌گونه مورد حمله قرار بگیرد؟
   
صورتبندی یک فروپاشی
صورتبندی اظهارات اخیر کوهن مشخص است: مناسبات بنیادین قدرت در اراضی اشغالی مخدوش شده و تاثیر خود را در مناسبات روبنایی این رژیم نیز نشان داده است. زمانی که تابوها و ثوابت مناسبات زیربنایی قدرت در ساختاری شکسته شود، دیگر نمی‌توان سخن از مدیریت بحران به میان آورد، بلکه باید در انتظار افزایش بحران و درنهایت انهدام آن ساختار بود. این قاعده به‌صورت خاص درباره رژیم اشغالگر قدس و شرایط کنونی آن صدق می‌کند. اکنون مشکل اصلی صهیونیست‌ها، درگیری با بحران‌های ترکیبی، ناتوانی در مدیریت بحران و از همه مهم‌تر، انهدام بنیان‌ها، ثوابت قدرت در این رژیم جعلی و نامشروع است. این بدترین وضعیتی است که صهیونیست‌ها ازسال۱۹۴۸میلادی(زمان اشغال فلسطین)درگیر آن هستند. رژیم صهیونیستی آشفتگی و تلاطم را در عمیق‌ترین مناسبات زیربنایی و راهبردی خود حس می‌کند. حتی پایان جنگ غزه و لبنان نیز نمی‌تواند مانع استمرار این روند در اراضی اشغالی شود. این بحران راهبردی، استراتژی‌ها و تاکتیک‌های میدانی، سیاسی، اطلاعاتی و اجتماعی اراضی اشغالی را مستقیما هدف قرار داده است. 
   
خیال خام لاپید و گانتز
یائیر لاپید وبنی‌گانتز تلاش می‌کنند از آشفتگی ایجادشده در اراضی اشغالی نهایت استفاده ممکن را ببرند و زمینه را برای تسخیر کنست (مجلس رژیم صهیونیستی) و تشکیل کابینه ائتلافی جدید پس ازبرکناری اجباری نتانیاهو از قدرت مهیا کنند. اختلاف میان نتانیاهو و گالانت، وزیر جنگ رژیم اشغالگر قدس بر سر خروج ازمحورهای مناقشه‌برانگیز نیز به موضوع مهمی در روند بررسی و تحلیل مناقشات اخیر در اراضی اشغالی تبدیل شده است.بااین‌حال، جابه‌جایی قدرت در تل‌آویو و سقوط نتانیاهو نیز نمی‌تواند منتج به بازتعریف بنیان‌ها و ثوابت ساختاری در این رژیم شود. نکته مهم‌تر این‌که افزایش بحران‌های زیربنایی در اراضی اشغالی و تسری آن به لایه‌های اصلی قدرت، موضوعی نیست که بتوان آن را برای طولانی‌مدت از دید افکار عمومی دنیا پنهان نگاه داشت. رسانه‌های غربی و صهیونیستی صورت‌بندی تحولات اخیر در اراضی اشغالی را در قالب همین دوگانه (نتانیاهو و مخالفان) شکل داده‌اند و هرگز از ابعاد فرامتنی و زیربنایی بحران در تل‌آویو سخن به میان نمی‌آورند؛ گویا واکاوی عمق بحران‌های ایجادشده در اراضی اشغالی خط قرمزی است که جریان‌های پنهان و آشکار قدرت در غرب بیش از پیش نگران ورود به آن هستند. اخیرا یسرائیل زیو، ژنرال ارتش صهیونیستی درگفت‌وگو با شبکه۱۲ این رژیم به نکته کلیدی و مهمی پرداخت و گفت:در اینجا(اراضی اشغالی) همه تابوها شکسته‌شده و اعتمادمیان صهیونیست‌ها، ارتش وکابینه از بین رفته است. اعتمادی که صهیونیست‌ها به کابینه داشتند، کجا رفته است؛کابینه‌ای که با تصمیمات غیراخلاقی و غیرمسئولانه، اعتماد رانابود کردواین بسیاروحشتناک است‌.این ژنرال صهیونیست همانندبسیاری از راهبردنویسان این رژیم به واقعیتی با عنوان انهدام مثلث قدرت در اراضی اشغالی پرداخت که اضلاع این مثلث را دستگاه اطلاعاتی، ارتش و کابینه جنگ تشکیل می‌دهند.
   
صدای پای فروپاشی صهیونیسم
 از سال ۱۹۴۸ میلادی تاکنون مناسبات این سه ضلع قدرت از قواعد، حدود و ثغور مشخص و محکمی تبعیت می‌کرد اما اکنون محو یا بسیار کمرنگ شده است. شکسته شدن تابوها به معنای درهم شکستن مناسبات کلان قدرت در اراضی اشغالی و تسری آن به لایه‌های پیچیده‌تر است. اتفاقی که اکنون نیز رخ داده است.آنچه امروز با عنوان اعتراضات خیابانی، کشمکش‌های سیاسی -امنیتی و اختلاف میان ژنرال‌های ارتش صهیونیستی بر سرادامه جنگ غزه و…مشاهده می‌کنیم، انعکاسی از وقوع بحران‌هایی عمیق و راهبردی در ساختار اصلی قدرت در اراضی اشغالی است و قطعا در هفته‌ها و ماه‌های آتی شاهد گسترش دامنه و عمق آن خواهیم بود. زمانی که تابوها و ثوابت مناسبات زیربنایی قدرت در ساختاری شکسته شود، دیگر نمی‌توان سخن از مدیریت بحران به میان آورد، بلکه باید در انتظار افزایش بحران و درنهایت انهدام آن ساختار بود. این قاعده به صورت خاص درباره رژیم اشغالگر قدس و شرایط کنونی آن صدق می‌کند.
مطالعه خبر در منبع

نظرات کاربران
    برای ارسال نظر، لطفا وارد شوید.