نشریه فارن افرز در یادداشتی درباره چشمانداز مشارکت ایران و روسیه مینویسد: برای ناظران روسیه و ایران، این مشارکت نباید غافلگیرکننده باشد. این دو کشور از سرسختترین مخالفان غرب هستند. از زمان انقلاب ۱۹۷۹، مقامات ایرانی به شدت ضد آمریکایی بودهاند. در همین حال، ولادیمیر پوتین، رئیسجمهور روسیه، استدلال کرده که جنگ با اوکراین، جنگ با ناتو درندهخویی است که قصد دارد روسیه را نابود کند. این کشورها همچنین از نظر بسیاری از کشورهای جهان، ضد نظم بینالمللی شناخته میشوند و در معرض تحریمهای شدیدی قرار دارند.
اما بهرغم شباهتهایی بین دو کشور، فارن افرز مدعی است که مشارکت آنها میتواند شکننده باشد. ایران و روسیه، نظامهای سیاسی مشابهی دارند. با این حال، آنها سابقه طولانی از تنش دارند که کاملا از بین نرفته است. از نظر اقتصادی، آنها دولتهای نفتی هستند که بر سر بازارهای مشابه رقابت میکنند. همچنین نویسنده مقاله ادعا میکند از نظر سیاسی، آنها بر سر اینکه چه کسی باید قدرت اصلی در قفقاز و آسیای مرکزی باشد، درگیر موازنه قدرت هستند. آنها همچنین رویکردهای متفاوتی نسبت به خاورمیانه دارند. تهران و مسکو فراتر از تضعیف هژمونی غرب، برنامه چندان منسجم بینالمللی برای جایگزینی نظم غیرغربی ندارند. حتی وقتی صحبت از واشنگتن میشود، آنها اختلافات استراتژیک دارند. در انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۲۴ آمریکا، روسیه به دنبال کمک به دونالد ترامپ بود. اما ایران چنین نظری نداشت.
منابع رفتار ایران و روسیه
مشکلات روسیه با غرب به همان آغاز دوران پس از جنگ سرد برمیگردد. هنگامی که اتحاد جماهیر شوروی در سال ۱۹۹۱ سقوط کرد، اصلاحطلبان روسی طرفدار غرب تغییرات مخربی ارائه کردند که برای آزادسازی سریع اقتصاد طراحی شده بود. اما به جای ایجاد رشد گسترده، دهه ۱۹۹۰ به دهه دردناکی برای بیشتر جامعه تبدیل شد؛ زیرا تولید ناخالص داخلی سرانه واقعی روسیه از سال ۱۹۹۰ تا ۱۹۹۸ به میزان ۴۲درصد کاهش یافت. نرخ فقر جمعیت به رکورد ۳۵درصد رسید. نرخ مرگ و میر افزایش یافت و امید به زندگی کاهش یافت. روسها به شدت نسبت به اتحاد جماهیر شوروی نوستالژیک شده و از ایالات متحده خشمگین شدند. بسیاری هم سخن از تئوریهای توطئه به میان آوردند مبنی بر اینکه غرب برای تجزیه اتحاد جماهیر شوروی نقشه و برنامه داشته و پس از فروپاشی آن، از کمکهای اقتصادی مورد نیاز خودداری کرده و در عین حال ضعف روسیه را مورد بهرهبرداری قرار داده است.
در نهایت، آنها از پوتین حمایت کردند که قول داد ثبات را بازگرداند و به دنبال احیای قدرت مسکو بود.مشکلات ایران با غرب نیز سابقه طولانی دارد. ایالات متحده از کودتای سال ۱۹۵۳ حمایت کرد که نخستوزیر منتخب ایران را سرنگون کرد و موضع محمدرضا پهلوی پادشاه طرفدار غرب را تقویت کرد. شاه در اوایل دهه ۱۹۶۰ یک حرکت نوسازی اقتصادی به نام انقلاب سفید را آغاز کرد و وعده داد که رشد و توسعه صنعتی قوی برای ایرانیان به ارمغان خواهد آورد. اما بسیاری از مزایا نصیب طبقات بالا و متوسط شد. میلیونها ایرانی فقیرتر شدند و جمعیت روستایی شاهد فروپاشی شبکههای ایمنی خود بودند. کشور در کل سرگردان بود که همین مساله به انقلاب ۱۹۷۹ و به قدرت رسیدن جمهوری اسلامی ایران کمک کرد.
بنابراین هم ایران و هم روسیه بیاعتمادی آشکار و عمیقی به نظم غرب (و اصلاحات مورد حمایت غرب) دارند. واشنگتن که به خوبی از ساختار نظام سیاسی ایران و روسیه آگاه است، تحریمهای گستردهای را با هدف ناپایدار ساختن آنها وضع کرده است. اما ابتدا ایران که تحریمها بر آن اعمال شد توانست راههایی برای دور زدن تحریمها پیدا کند و روسیه نیز بعدها تلاش کرد که مانند ایران رفتار کند. در ژوئیه ۲۰۲۴، وزارت آموزش مسکو حتی مطالعه اقتصاد ایران را در دبیرستانهای روسیه معرفی کرد؛ چرا که فدراسیون روسیه در حال آماده شدن برای دههها تحریم احتمالی بود.البته همکاریهای نظامی ایران و روسیه از سالها پیش آغاز شده بود.
این دو کشور در سال ۲۰۱۵، زمانی که روسیه به حمایت از دولت بشار اسد در مقابل مخالفان پرداخت، روابط نظامی را برقرار کردند. تهران که از قبل از دمشق حمایت میکرد، به روسیه اجازه دسترسی به یک پایگاه نظامی در داخل ایران را داد که از آنجا میتوانست حملات هوایی را انجام دهد. این کشورها همچنین یک کمیسیون نظامی مشترک را برای تسهیل تعامل در سطح بالا بین ژنرالهای خود، آموزش پرسنل و تهیه تسلیحات ایجاد کردند.
اما از سال ۲۰۲۲، مسکو و تهران همکاری دفاعی خود را به سطح کاملا جدیدی رساندهاند. ادعا میشود که ایران در حال حاضر پهپادهای جنگی، موشکهای بالستیک، گلولههای توپخانه، مهمات سلاحهای کوچک، راکتهای ضدتانک، بمبهای خمپارهای و بمبهای گلاید را به روسیه میدهد. ایران همچنین به روسیه در ساخت کارخانه هواپیماهای بدون سرنشین در منطقه تاتارستان کمک کرد. در مقابل، روسیه با ارسال جتهای جنگنده، هلیکوپترهای تهاجمی، جتهای آموزشی و سیستمهای راداری به تهران موافقت کرده است.
ایران و روسیه در موارد بسیار فراتر از مسائل نظامی متعارف با یکدیگر همکاری میکنند. در واقع، به نظر میرسد که هر مشارکتی با نگاه به سقوط غرب مورد نظر قرار گرفته است. ادعا میشود که کرملین اطلاعات و فناوری محرمانهای را برای کمک به تهران در توسعه برنامه هستهای به اشتراک گذاشته است. روسیه از کرسی خود در شورای امنیت سازمان ملل متحد برای حمایت از ایران استفاده کرده است.
همکاریهای اقتصادی بین کشورها نیز در حال افزایش است. تهران در سال۲۰۲۳ قرارداد تجارت آزاد را با اتحادیه اقتصادی اوراسیا به رهبری روسیه امضا کرد و دعوت برای پیوستن به بریکس را پذیرفت. روسیه صادرات غلات خود به ایران را افزایش داد. هر دو کشور یک مکانیزم نقل و انتقال بین بانکی ایجاد کردند تا بتوانند مستقیما به روبل و ریال مبادله کنند و از تحریمهای غرب که مانع استفاده آنها از یورو یا دلار میشود اجتناب کنند. آنها درباره ایجاد آنچه که آنها کریدور حملونقل بینالمللی شمال-جنوب مینامند - یک مسیر کشتی، ریلی و جادهای که هند، ایران و روسیه را به هم وصل میکند، رایزنی کردهاند.
همسفران عجیب و غریب
ایران و روسیه ممکن است در سالهای آینده نزدیکتر شوند، اما همکاری بیشتر تضمین نشده است. اتحاد روسیه و ایران بهرغم همه چیزهایی که دارد، همچنان حاوی برخی تضادها و تعارضات و بیاعتمادی متقابل است که میتواند دوام آن را تحتتاثیر قرار دهد.یکی از بزرگترین موانع، تاریخ مشترک ایران و روسیه است. این دو کشور که از نظر جغرافیایی با دریای خزر گره خورده بودند، قرنها را به عنوان امپراتوریهای رقیب سپری کردند. نیروهای شوروی بخشی از ایران را در طول جنگ جهانی دوم اشغال کردند، زمانی که ایران بخش مهمی از اردوگاه غرب در طول بیشتر دوران جنگ سرد بود. البته بعد از انقلاب ۱۹۷۹ این وضعیت تغییر کرد.
از زمان جنگ دوم قره باغ، در سال ۲۰۲۰، مسکو در تلاش است تا به باکو کمک کند تا کریدور جمهوری آذربایجان را به ترکیه وصل کند. در همین حال، تهران اجازه نمیدهد که این کریدور دسترسی مستقیم آن به ارمنستان را قطع کند و در این رابطه هشدار جدی داده است. ایران و روسیه نیز در خاورمیانه هم بعضا منافع همسو ندارند. برای مثال، ایران و اسرائیل، دشمنان آشکاری هستند. اما روسیه روابط کاری قوی با اسرائیل دارد. اما از سال گذشته که جنگ در غزه آغاز شد، پوتین از اسرائیل انتقاد کرده و حتی یک هیات حماس را به روسیه دعوت کرد. تسلیحات روسی همچنین در اختیار بسیاری از دشمنان منطقهای اسرائیل قرار گرفته است.
روسیه همچنین روابط نزدیکتر با کشورهای عربی خاورمیانه برای دستیابی به سرمایه منطقه خلیج فارس و انتقال سرمایه تحریم شده روسیه به این منطقه دنبال کرده است. این نیازها طبیعتا روسیه را به ملاحظات جهان عرب نسبت به ایران حساستر میکند. ایران و روسیه صرفا منافع ژئوپلیتیک متفاوتی ندارند. با وجود تمام همکاریها در مورد ایجاد مشارکتهای تجاری، هر دو کشور وابسته به صنایع هیدروکربنی خود هستند و از آنجا که تحریمهای غربی توانایی آنها را برای فروش به کل جهان محدود میکند، مجبور هستند نفت را در همان بازارهای انگشتشمار مشترک عرضه کنند. بزرگترین این بازارها، چین، در حال تجربه کندی رشد اقتصادی است که ممکن است تقاضای انرژی آن را تضعیف کند.
در نهایت، در سطحی اساسیتر، ایران و روسیه فرهنگهای استراتژیک متفاوتی دارند. در بیشتر قرن بیستم، مسکو رهبری یکی از دو ابرقدرت جهانی را بر عهده داشت و همچنان حسی تاریخی از استثناگرایی دارد. اگرچه ایرانیان رویاهای هژمونیک دارند، اما این رویاها عمیقا منطقهای هستند. برای قرنها، ایرانیان احساس میکردند که توسط دولتهای قدرتمندتر از جمله روسیه استثمار شدهاند. در دهه ۲۰۱۰، مسکو با تحریمهای غرب برای تحت فشار قرار دادن ایران همکاری کرد.در حال حاضر، واشنگتن به دنبال این است که ایران و روسیه را در کنار هم قرار دهد و با آنها به عنوان نوعی محور تجدیدنظرطلب رفتار کند که منافع آمریکا را تهدید میکنند. واشنگتن به جای اینکه این دو را با هم پیوند دهد، باید صبورانه به دنبال راههایی برای جدا کردن آنها از یکدیگر باشد.
ایالات متحده میتواند با هوشمندی در مورد تحریمها شروع کند. آنها به یک جریان ثابت درآمد نیاز دارند که به راحتی میتوان آن را هدف قرار داد. در ایران و روسیه، این درآمدها عمدتا از طریق صادرات سوخت فسیلی به دست میآید. با این حال، دولت بایدن ثبات بازارهای انرژی را نسبت به فشار کامل بر ایران و روسیه در اولویت قرار داده است، بنابراین دو کشور توانستهاند تولید خود را حفظ کنند. اما در جهانی که اکنون پر از ظرفیت مازاد است، ایالات متحده میتواند در مورد کاهش درآمد هیدروکربنی خود تهاجمیتر عمل کند. اگر واشنگتن اجرای تحریمها را تشدید کند، حق بیمهای را که چین برای خرید نفت خود میخواهد، افزایش میدهد و در نتیجه درآمدهای ایران و روسیه را کاهش میدهد. اجرای سختگیرانه سقف قیمتی که ایالات متحده و سایر کشورهای گروه ۷ بر نفت روسیه در سال ۲۰۲۲ تحمیل کردند، همین کار را انجام میدهد. به ادعای فارن افرز، به همین ترتیب، ایالات متحده باید راههای دیگری را که در آن منافع دو کشور در تضاد است، برجسته کند. استراتژی ایالات متحده باید کمک به افزایش این تنشها باشد، نه نادیده گرفتن آنها.