امپراتوری‌ ابدی نیست؛ حتی برای شما آقای گواردیولای عزیز

فرارو . ۱۴۰۳/۹/۶،‏ ۱۵:۰۸


لغزش بی‌سابقه منچسترسیتی ممکن است آغازِ یک زوال باشد و حالا رهبرِ برتر جهان فوتبال، با این اتفاق اجتناب‌ناپذیر مبارزه خواهد کرد. 

پنج باخت متوالی. سه باخت متوالی در لیگ برتر انگلیس. شکسته شدن رکورد ۵۲ بازی شکست‌ناپذیری در خانه. فاصله هشت امتیازی با صدر جدول. سنگین‌ترین شکست خانگی پپ گواردیولا، آن‌هم مقابل تاتنهامی که در بازی قبلی‌اش، در خانه خود مقابل ایپسویچ شکست خورده بود.

انحطاط امپراتوری‌ها در ابتدا به‌طور تدریجی شروع می‌شود و فروپاشی به شکل ناگهانی اتفاق می‌افتد. البته نبوغ گواردیولا و ثروت منچسترسیتی به قدری هست که هنوز کسی آنها را از معادله‌ها کنار نمی‌گذارد، اما حالا این معادله تغییر کرده و این دیگر همان لیگی نیست که می‌شناختیم. احتمالاً حالا یورگن کلوپ از خودش می‌پرسد که یک سال زود کنار نرفته است؟ 

چون نام این تیم منچسترسیتی است، میل به یافتن توضیح‌هایی وجود دارد و پیش‌فرض این است که آنها به حالت معمول باز خواهند گشت. درست است که آنها معمولاً در اواخر پاییز می‌لغزند، درست است که رکورد بازی‌های گواردیولا مقابل تاتنهام به شکل عجیبی بد است (او در دوران مربیگری خود، ۹ بار به تاتنهام باخته که بیش از هر باشگاه دیگری است)، درست است که در میان موجی از آسیب‌دیدگی و خستگی‌ها، آنها نه‌تن‌ها رودری، برنده توپ طلا را از دست داده‌اند بلکه متئو کواچیچ، نزدیک‌ترین جایگزین به او را هم ندارند، اما این هم درست است که سیتی به راحتی می‌توانست همه پنج بازی اخیر خود را پیروز شود؛ حتی در بازی شنبه مقابل تاتنهام، با وجود این‌که شاخص xG پایین‌تری نسبت به تاتنهام داشتند (۲.۱ به ۲.۵)، اما ۲۳ شوت به‌سوی دروازه زدند و حریف، ۹ شوت به‌سوی دروازه شلیک کرد. فقط گل شدن شوت‌های هالند، کافی بود تا بازی را ببرند. 

با همه اینها، چیز‌هایی عوض شده است. داده‌های اوپتا به ما می‌گوید منچسترسیتی تا این‌جای فصل، سومین تقویم آسان بازی‌ها را در میان تیم‌های لیگ برتری داشته است، اما اگر هفته آینده در آنفیلد شکست بخورند، فاصله‌شان با صدر جدول به ۱۱ امتیاز خواهد رسید (باید اشاره داشت، گواردیولا پس از تاتنهام، بیشترین شکست‌هایش را مقابل لیورپول تجربه کرده). آن هاله شکست‌ناپذیری از بین رفته و حریفان، بوی ضعیف شدن سیتی را استشمام می‌کنند. این وضعیت شبیه چلسیِ ۱۷-۲۰۱۶، منچستریونایتدِ دیویس مویس یا لیورپول ابتدای دهه ۹۰ است. حالا تیم‌ها برای جلوگیری از تحقیر شدن مقابل سیتی بازی نمی‌کنند بلکه باور دارند می‌توانند مقابل این حریف، به نتیجه چشمگیری برسند.

این چیزی است که ذهنیت‌ها را تغییر می‌دهد. شنبه شب، تاتنهام همان چیزی را می‌دانست که برایتون دو هفته پیش آن را فهمید؛ اگر بتوانند با حمله‌های اوایل بازی مقابله کنند، موقعیت‌هایی برایشان ایجاد می‌شود. منچسترسیتی هنوز هم در مقاطعی از بازی می‌تواند فوتبال بی‌نظیری بازی کند، اما گونه‌ای از آسیب‌پذیری در آنها به چشم می‌خورد.

تیم‌های گواردیولا همیشه برابر توپ‌های ارسالی به پشت خط دفاعی‌شان، آسیب‌پذیر بوده‌اند. بازی با خط دفاعی بسیار بالا، نقطه‌ضعف آسیب‌پذیری در صورت از دست دادن توپ را نمایان می‌کند. هر چهار گل تاتنهام در این بازی، روی انتقال‌هایش به‌ثمر رسید؛ سه ضدحمله از داخل نیمه زمین خودی و یک پاس اشتباه از یوشکو گواردیول. سؤال این‌جاست که چنین مسئله‌ای این‌قدر آشکار شده است؟ 

باید گفت غیبت رودری بخشی از این ماجرا است. او احتمالاً بهتر از هرکسی در تاریخ فوتبال، از فضای جلوی خط دفاعی محافظت می‌کند. به‌چشم نیامدن غیبت او، تقریباً غیرممکن است، به‌خصوص با توجه به این موضوع که کواچیچ حدود یک ماه دیگر هم در دسترس نخواهد بود. 
مصدومیت رباط صلیبی رودری

شاید همه‌چیز از این‌جا شروع شد....

اما بازیکنان دیگری هم هستند که در فرم آرمانی خود قرار ندارند یا در شرایط مساعدی نیستند؛ در واقع نوعی خستگی همه‌گیر میان بازیکنان، حس می‌شود. کایل واکرِ ۳۴ ساله حالا به‌نظر می‌رسد آن سرعت همیشگی‌اش را از دست داده و بالا رفتن سن ایلکای گوندوعان، کوین دی بروین و برناردو سیلوا به چشم می‌آید. فیل فودن و جان استونز از زمان برگشتن‌شان از یورو ۲۰۲۴ هنوز در شرایط مطلوبی نیستند و ارلینگ هالند هم با وجود این‌که بهترین گلزن لیگ است، فرصت‌های گلزنی مهمی خراب می‌کند. البته همان‌طور که گواردیولا بعد از بازی با تاتنهام گفت، شاید اندکی از انگیزه‌های بازیکنان سیتی هم کاسته شده باشد؛ و همان‌گونه که آریگو ساکی می‌گوید، فوتبال یک پدیده چند بُعدی است؛ بازیکنی که خوب بازی کند، باعث می‌شود اطرافیانش هم بهتر شوند و بازیکنی که بد بازی کند، دور و بری‌هایش را هم ضعیف می‌کند. به‌عبارتی مشکل، مشکل می‌آورد. 

منچسترسیتی هنوز در رده دوم جدول است. از این حیث، وضعیت مشابه آخرین ماه‌های ژوزه مورینیو در چلسی نیست. احتمال اخراج گواردیولا هم هرگز جدی نبوده و نیست. امضای قرارداد جدیدِ گواردیولا هم نکته قابل توجهی است؛ برای فوتبالی‌های بی‌طرف، تماشای تلاش او برای درست کردن این وضعیت، جذابیّت دارد. اگر او حس کند که تیم نیاز به بازسازی دارد، بودجه لازم در دسترس باشگاه است. اگرچه پرونده ۱۱۵ تخلف مالی لیگ برتر علیه منچسترسیتی ممکن است بازیکنان برای پیوستن به این تیم احتیاط کنند؛ چرا که ممکن است سیتی با طیف گسترده‌ای از مجازات روبه‌رو شود؛ از محرومیت در نقل‌وانتقالات تا سقوط به دسته پایین‌تر.

اگرچه این احتمال - هرچند کم‌رنگ - مطرح است که مسئله فراتر از فصل جاری باشد. هیچ امپراتوری‌ای ابدی نیست. فصل سه‌گانه و ورود ارلینگ هالند، شاید در گذر زمان شبیه به دوران پرافتخار آژاکسِ استفان کواچ فصل ۷۳-۱۹۷۲ یا لیورپولِ کنی دالگلیش فصل ۸۸-۱۹۸۷ به‌نظر برسد؛ دوران باشکوهی که سرآغاز یک پایان بود. در واقع زمانی که همه محدودیت‌ها از بین رفتند و شکوفایی کامل اتفاق افتاد، آینده‌ای جز حرکت رو به زوال وجود نداشت.

البته فوتبال امروز، متفاوت است و ساختار‌های مالی نیز عوض شده‌اند. ثروتمندترین باشگاه‌ها می‌توانند بازی را عوض کنند. شاید این لغزش، موقت باشد. البته جذابیّت ماجرا، کشف حقیقت است؛ دیدن گواردیولا، یکی از بزرگ‌ترین سرمربیان تاریخ، که با سرنوشت محتوم حرکت به‌سوی زوال، دست‌وپنجه نرم خواهد کرد.

مطالعه خبر در منبع

نظرات کاربران
    برای ارسال نظر، لطفا وارد شوید.