روایت شنیدنی از اولین روزهای فوتبال محمد و مهدی
میثم وفایی درباره روزهایی که فوتبال قایدی، محبی و کریمزاده در نقطه شروع بود صحبتهای جالبی مطرح کرد.
به گزارش "ورزش سه"، ستارههای بوشهری فوتبال ایران در این فیفادی حسابی برای تیم ملی درخشیدند. مهدی قایدی و محمد محبی در کنار مهدی طارمی تاثیرگذارترین شاگردان قلعهنویی در گرفتن 6 امتیاز دیگر بودند تا بیش از پیش مورد توجه هواداران فوتبال و رسانهها قرار بگیرند. در این بین ماجرای قایدی و محبی به جهت سن و سال نزدیکشان به یکدیگر و نقطه مشترک آغاز فوتبالشان از همان کودکی و حتی هممسیری این دو بازیکن در ادامه راه در استقلال و بعد در تیم ملی جزء جذابیتهایی باشد که کمتر در فوتبال تکرار شده باشد.
«کارمان را با تعدادی از بچهها در تیم نونهالان بوشهر شروع کردیم. بازیکنانی که کار را از مرحله استانی شروع کردیم تا وقتی به لیگ برتر رسیدیم تغییر نکردند. مهدی و متین و محبی بازیکنان کلیدی و تاثیرگذار آن تیم ما بودند. این بازیکنان در مدرسه فوتبال استعدادیابی شدند و به تیمهای نونهالان و زیر 13 سال ما در شاهین رسیدند. رابطه من و بازیکنان خیلی صمیمی بود. با اینکه فقط 19 ساله بودم اما مدرک B آسیا را داشتم.»
«روزهای سختی را با این بچهها تجربه کردیم و اکثر اوقات با همین مهدی و محبی در زمین خاکی تمرین میکردیم. قایدی استعداد عجیب و غریبی داشتم. درباره او همیشه گفتهام که هیچ مربی به او تکنیک آموزش نداده و هر چه از این بازیکن میبینید از همان اول خدا در وجودش گذاشته بود. به جرأت میگویم 50 درصد از تیم ما با مهدی تکمیل میشد. آن زمان از مهدی به عنوان هافبک راست استفاده میکردم و چون جثه ریز و سیه چرده داشت و تکنیکش بالا بود همیشه و در هر بازی مورد توجه قرار میگرفت.»
«یادم هست یکبار استعدادیابی تیم ملی در بوشهر در یک چمن مصنوعی برگزار شد. خودم رفتم پیش آن استعدادیاب و بازیکنانم را معرفی کردم اما آن شخص در جواب من به مهدی قایدی اشاره کرد و گفت این بازیکن چون ریزنقش است به درد ما نمیخورد. یادمان نمیرود چقدر سر همین قضیه با آن استعدادیاب کلنجار رفتم.در بوشهر یک زمین چمن داشتیم که آنجا تمرین میکردیم اما هر وقت تیم بزرگسالان میآمد ما ادامه تمرین را به زمین کنارش که خاکی بود میرفتیم. هر وقت به خاکی میرفتیم به همین قایدی و محبی و متین میگفتم روزی را میبینم که شما در ورزشگاه آزادی بازی میکنید. آنها با تعجب میپرسیدند و دوست داشتند بدانند بازی در ورزشگاه آزادی چه جوی دارد. همین قایدی و محبی خیلی دوست داشتند ورزشگاه آزادی را از نزدیک ببینند. به آنها میگفتم سختیهایی که امروز میکشید روزی به اتفاقاتی تبدیل میشود که شاید الان در رویایتان باشد.»
«مهدی بیشترین شطینت را نسبت به بقیه داشت و انرژی خوبی برای سر به سر گذاشتن دیگران و کری خواندن داشت ولی محمد کمی خجالتی و سر به زیر بود و فقط به دنبال انجام دادن وظایفش بود. تا دلتان بخواهد مهدی در هنگام همتیمیهایش را به چالش تیر دروازه و دیگر مسائل دعوت میکرد و نفر اول شیطنتها بود.»
«خب واقعیت این است که مهدی استعداد و نبوغ فردی بالایی داشت و چون ریز نقش بود کارش در زمین بیشتر جلوه میکرد. میتوانم بگویم او ریزنقشترین بازیکن تاریخ شاهین بوشهر بود. آن زمان قدش شاید کمی بیشتر از یک متر بود و وزنی هم نداشت اما تا دلتان بخواهد تکنیکی بود. محمد هم آنقدر خوب هر کاری از وی خواسته میشد را اجرا میکرد که داشتنش آرزوی هر تیمی بود.»
«قایدی را که مطمئنم استقلالی بود. خیلی هم استقلالی بود و واقعا تعصب داشت. او همیشه داخل اتوبوس و سر تمرین برای پرسپولیسیها کری میخواند. محمد را زیاد یادم نیست چون همیشه ساکت بود. اگر اشتباه نکنم او هم استقلالی بود اما زیاد اهل کری و این چیزها نبود.»
«شاید جالب باشد بدانید که مهدی در سن 14 سالگی دچار مصدومیت بسیار شدیدی شد. آنقدر شدید که پای او از سه ناحیه دچار شکستگی شد و واقعیت این بود که هیچکس امیدی نداشت که او به فوتبال برگردد اما در عین ناباوری و البته تلاش خود مهدی او توانست کم کم به شرایط بازی برگردد و مثل قبل بدرخشد.»
«آخرین نسل شاهین بوشهر که پیشرفت کردند همین بازیکنان بودند. متاسفانه هزینههایی انجام شد که شرایط را از دست مدیران وقت تیم خارج کرد. متاسفانه این باشگاه مردمی از مردم گرفته شد. اگر یادتان باشد شاهین در لیگ برتر حتی جلوی استقلال و پرسپولیس بازیهای خوبی ارائه میکرد و نتیجه هم میگرفت. بعد تیم برای بانک صادرت شد و همه چیزش غیر بومی شد و در ادامه مشکلاتی به وجود آمد که باشگاه متضرر و بدهکار شد و در نهایت به اینجا ختم شد که تیم را منحل کردند. خیلیها برای این تیم زحمت کشیدند و الان نه فقط آنها بلکه مردم بوشهر این نبودن شاهین ناراحتند و نمیدانیم باید چه کار کنیم. هر چند مدیرکل ورزش و جوانان و رئیس دادگستری استان بوشهر قول دادهاند که مسئله شاهین را حل کنند.»