نقد فیلم یادگار جنوب تمام شده در دقیقه پنجم
گیمفا . ۱۴۰۳/۹/۷، ۱۰:۰۰
فیلم یادگار جنوب محصول ۱۴۰۱ و سینمای ایران است که نخستین بار در جشنواره فجر به اکران در آمد. این فیلم در ۱۴۰۳ به اکران آنلاین رسید.
یادگار جنوب به کارگردانی حسین امیری و پدرام پورامیری یک اثر مشترک است که بازیگرانی چون وحید رهبانی، الناز شاکردوست، پژمان جمشیدی و سحر دولتشاهی در آن به ایفای نقش پرداختهاند. فیلم یادگار جنوب ظاهرا در ژانر عاشقانه ساخته شده است اما واقعیت آن است که ژانر فیلم چندان مشخص نبوده و اثر در قصه و فیلمنامه در بسیاری از موارد به قدری گیج و شلخته میباشد که تعیین ژانر برای آن کار دشواری به نظر میرسد.
از همین ابتدا میتوان از نام فیلم شروع کرد. “یادگار جنوب” نامی است که برای این فیلم انتخاب شده و دلیل آن چندان مشخص نیست. ربط فیلم و اتفاقات آن به جنوب مبهم است و چیزی هم در فیلم از جنوب ساخته نمیشود. صرف نمایش لنج و دریا و چند دست لباس محلی جنوب نمیسازد و این فیلم ابدا به جنوب وابسته نیست و میتوان قصه آن را در هر شهر دیگری نیز روایت کرد چرا که بجث قاچاق در هر جای دیگری نیز اتفاق میافتد. بنابراین دلیل انتخاب چنین اسمی برای این اثر مشخص نبوده و نام آن در بیربطترین حالت ممکن به فیلم و اتفاقات آن میباشد. حرف درباره قصه فیلم بدون اسپویل کمی سخت است اما تا این حد میتوان گفت وحید کاراکتر اصلی قصه بوده که بینهایت عاشق دختری است که با وجود در کما بودن او، با آن دختر ازدواج میکند.
فیلم یادگار جنوب در همان دقیقه پنجم تمام میشود و ادامه روند آن بیفایده بوده و هر چقدر هم دست و پا زده و تلاش میکند، موفق نمیشود. اما چرا این اتفاق رخ میدهد؟ تمام بنای فیلم و نیروی محرکه درام بر اساس عشقی است که اصلا در فیلم وجود ندارد. این عشق نه آنکه بد و سطحی پرداخت شده و یا ناقص باشد، خیر این عشق اصلا در فیلم نیست. کاراکتر اصلی فیلم یعنی وحید به میزان بسیار زیاد و اغراق شدهای عاشق دختری است. تمام اتفاقات فیلم و فراز و فرودهای فیلمنامه و گرههای موجود به همین عشق بین این دو بازمیگردد. اما در فیلم ما حتی چهره دختری که وحید عاشقانه میتوان گفت او را میپرستد را نمیبینیم.
در سکانس افتتاحیه فیلم چیزی نزدیک به سه دقیقه تنها پشت سر او را در لباس عروس میبینیم که در حال تصور کردن یک زندگی مشترک محال با وحید است. در نتیجه این عشق آن هم به میزان زیاد و نه یک عشق معمولی در فیلم وجود نداشته و قابل لمس نیست و در ادامه این نقص، تمام اقدامات عجیب و بعضا مریضگونه کاراکتر وحید در فیلم درک نمیشود. فیلم از همین لحظه که دقیقه پنجم آن است ضربه میخورد و تا انتها هر چه تلاش میکند نه موقعیت میسازد و نه شخصیت.
فیلم در شخصیتپردازی ابدا موفق نبوده و حتی قادر نیست تیپ بسازد. ما حتی شاهد یک تیپ عاشقپیشه نیز نیستیم چون شیوه و مقدار عشق وحید عجیب و غیر عادی است. کاراکتر وحید به عنوان شخصیت اصلی فیلم قابل همذات پنداری و درک نیست. او بیش از آنکه عاشق باشد گویی مریض است. شخصی که پس از از دست دادن عشق خود حال زنی به نام رعنا (با بازی الناز شاکردوست) را وارد زندگی خود کرده و تلاش میکند او را شبیه به عشق خود کند. وحید سعی دارد تا شبیه به ربات رعنا را برنامه نویسی کرده و به او بگوید چگونه حرف بزند، با کدام دست غذا بخورد و یا چه مقدار فلفل در غذای خود استفاده کند تا شبیه همسر سابقش شود. آیا چنین رفتاری تصویری از عشق است؟ وحید بیشتر شبیه فرد مریضی است که ابدا رفتاری انسانی با شخص مقابل خود یعنی رعنا ندارد. چنین کاراکتری ابدا موفق به ایجاد سمپاتی نبوده و در نتیجه در انتهای فیلم نیز با هر بلایی که سرش میآید و واقعیاتی که برملا میشود، دل ما به حال او نمیسوزد.
فیلم یادگار جنوب در فیلمنامه گیج و شلخته است که این موضوع باعث قطع کردن حس هر چند اندک مخاطب با اتفاقات میشود. دلیلی برای یک روایت غیر خطی در این قصه که بنا است در ابتدای امر برای ما عشق و از دست رفتن او را تصویر کند، وجود ندارد. فیلم با روایت غیر خطی مخاطب را گیج میکند. مخاطب تا جایی از فیلم خیال میکند وحید دو همسر دارد در حالی که بسیار ادعای عاشقی داشته است. اما واقعیت چنین نیست و ما شاهد روایتی غیر خطی هستیم و این تصمیم غلط به حس مخاطب نسبت به شخصیت و موقعیت لطمه زده است. در کارگردانی نیز شاهد پلانهای بعضا کشیده و طولانی و همچنین در دکوپاژ استفاده زیاد از نماهای پشت سر هستیم که علاوه بر کارکرد نداشتن کلافهکننده نیز هستند. به عنوان مثال در همان سکانس افتتاحیه چند دقیقه دوربین پشت سر دختری را نشان میدهد و این موضوع به شدت میتواند شما را کلافه کند.
در فیلمنامه یادگار جنوب اما ایرادات مهم و بنیادی دیگری نیز وجود دارد که در ادامه با اسپویل به آن خواهیم پرداخت.
هشدار اسپویل
در قصه مشخص میشود که رعنا با نقشه قبلی صالح (برادر سحر) جهت انتقام او از وحید وارد زندگی وحید شده است. در فیلمنامه اما شیوه روایت این قصه به گونهای است که هم تعلیق و هم غافلگیری را از بین برده و نتوانسته هیچکدام از این دو را بسازد. اگر بنا بود فیلمنامه بر اساس تعلیق نوشته شود، مخاطب باید از ابتدا از نقشه رعنا و همکاری او با صالح آگاه میشد تا حال با فضایی دارای تعلیق اتفاقات و اقدامات وحید را تماشا کند. اما فیلمنامه این شیوه را پیش نگرفته و مخاطب از ابتدا به این نقشه آگاه نبود. از طرف دیگر اگر فیلمنامه بنا داشت تا نه از تعلیق بلکه از غافلگیری استفاده کند، در آن صورت باید در انتهای فیلم که وحید تمام دارایی و پول خود را از دست میدهد، پرده از راز بزرگ فیلم برمیداشت. اما فیلمنامه در لحظهای این نقشه را برای مخاطب افشا میکند که هنوز مقدار قابل توجهی از فیلم باقی مانده و مخاطب هیچ دلیلی برای ادامه آن ندارد. این غافلگیری ضربه مهلک را جایی به مخاطب میزد که پس از نابودی وحید برملا میشد. بنابراین یادگار جنوب در فیلمنامه نه تعلیق را به درستی پیاده کرده تا مخاطب درگیر شود و نه غافلگیری را درست اجرا میکند تا مخاطب شوک لازم را در یک فیلمنامه دارای غافلگیری تجربه کند.
در پایان باید گفت فیلم یادگار جنوب اثری ضعیف در تمام ابعاد مختلف است که یک هسته اصلی داستان شاید جالب را با شیوه روایت و یک فیلمنامه غلط از بین برده است. فیلم نه در ساخت شخصیت موفق است و نه میتواند موقعیتهای مختلف بسازد. یادگار جنوب نه عشق میسازد، نه انتقام، نه تلاش برای نجات برادر و نه هیچ چیز دیگری. فیلم تنها یک گریم باورنکردنی خوب برای صابر ابر دارد و دیگر هیچ.
امتیاز نویسنده به فیلم: ۲ از ۱۰
اخبار مشابه
چهار گام مهم قصه گویی را به ترتیب نام ببرید
ساتین . ۳ روز پیش
نقد و بررسی فیلم Sing Sing در پروسه خلق هنر
گیمفا . ۱۰ روز پیش
در حـد اسانـس!
کیهان . ۱۲ روز پیش
«باغ کیانوش»؛ پیوند میان ادبیات و سینما
مهر نیوز . ۱۵ روز پیش