اظهارات احمدینژاد علیه هولوکاست بود که از وی یک سیاستمدار متفاوت ساخت و عدم موضعگیریاش در برابر هولوکاستی که امروز در فلسطین و جنوب لبنان در حال رخدادن است، تمام باقیمانده وجاهت او را نابود خواهد کرد.
خبرگزاری اصولگرای تسنیم در گزارشی با اشاره به سکوت محمود احمدی نژاد در واکنش به جنایات اسرائیل نوشت: بیش از یک سال از آغاز عملیات طوفان الاقصی و همچنین جنایات صهیونیستها در غزه میگذرد و منطقه دستخوش حوادث متعددی شده است؛ تقریباً همه مردم ایران هر روز اخبار تحولات رخداده را دنبال میکنند و غیرسیاسیترین افراد هم نسبت به برخی از آنها موضعگیری میکنند و در این فضا، قطعاً بیتفاوتی آن هم از جانب شخصی که زمانی به مواضع ضدصهونیستی شناخته میشد، عجیب و البته غیرقابل توجیه است.
محمود احمدینژاد رئیس جمهور اسبق را که محبوبیت خود را در سالهای ابتدایی ریاستجمهوری چه داخل ایران و چه در برخی کشورهای اسلامی، مدیون مواضع خود علیه رژیم صهیونیستی بود، شاید بتوان بیتفاوتترین سیاستمدار ایرانی نسبت به اتفاقات منطقه دانست.
سخنرانی وی علیه هولوکاست در ابتدای دوران ریاستجمهوری یکی از جنجالیترین اظهارات در آن سالها محسوب میشد (هرچند نحوه طرح آن هم محل تأمل و نقد بود) اما بسیاری در دنیا احمدینژاد را با نفی هولوکاست میشناختند؛ برگزاری همایش بینالمللی بررسی هولوکاست در سال ۸۵، ارتباط با سران گروههای مقاومت فلسطینی یا سفر خاطرهانگیز به لبنان در سال ۸۹ و استقبال بینظیر مردم این کشور، در ساخت یک چهره ضدصهیونیستی از او مؤثر بود.
اگرچه در سالهای پایانی ریاستجمهوری احمدینژاد شاهد دگردیسی در برخی مواضع وی و رفتارهای خارجعرفی همچون خانهنشینی ۱۱روزه و یا همراهی با اسفندیار رحیم مشایی در ثبتنام انتخابات بودیم، اما اظهارات ضدصهیونیستی تا روزهای پایانی مسئولیت او ادامه داشت و در آخرین سخنرانی مراسم روز قدس در تاریخ ۱۱ مرداد ۹۲ (چند روز پیش از اتمام دوره ریاستجمهوری) باز هم هولوکاست را نفی و از عدم تحقیقات آزاد درباره این مسئله انتقاد کرد.
وی در همان سخنرانی از کشورهای اروپایی انتقاد کرد که همه ادعاهای حقوقبشری خود مبنی بر آزادی، دموکراسی، حقوق زنان و کودکان را پای صهیونیستها قربانی کردهاند و طرح مسئله دودولتی را هم سادهلوحی و سادهاندیشی دانست.
با گذشت بیش از یک دهه از آن دوران، احمدینژاد که تلاش داشته است با مصاحبهها و واکنشهای خود، چهرهای جدید به جامعه ارائه کند، در مسئله فلسطین نیز تصویری از یک شخصیت بیتفاوت را به نمایش گذاشت.
احمدینژاد در یک سال گذشته و پس از عملیات طوفان الاقصی، تنها دو واکنش به حوادث منطقه داشت؛ اولی اظهارنظری دوپهلو به عملیات وعده صادق۱ بود که در پاسخ به سؤالی درباره حمله ایران به اسرائیل گفت: هر کشوری به سایر کشورها غیرقانونی حمله کند، باید پاسخ آن را دریافت کند و این حق کشوری است که مورد تهاجم قرار گرفته است.
واکنش دوم پیام تسلیت برای شهید سیدحسن نصرالله است که در متن پیام بدون هرگونه اشاره به جنایت رژیم صهیونیستی در ترور دبیرکل حزبالله، تنها به تسلیت و اظهار تألم اکتفا کرد.
علیرضا بیگی نماینده سابق مجلس شورای اسلامی و از نزدیکان احمدینژاد در مصاحبهای گفته بود؛ "رئیس جمهور اسبق نهتنها درباره مسائل غزه بلکه درباره هیچ موضوع سیاسی اظهارنظر نمیکند"! این ادعای بیگی البته بیاساس است و احمدینژاد در طول یک سال گذشته رفتارهای سیاسی متفاوتی از خود بروز داد؛ ثبتنام در انتخابات ریاستجمهوری بعد از شهادت آیت الله رئیسی، سفر به ترکیه و گواتمالا، مصاحبه با رسانههای داخلی و خارجی و توئیت بسیار عجیب وی بعد از ترور نافرجام تروریستی بهنام دونالد ترامپ که نوشت: "ترور و تروریسم دولتی و غیردولتی، از جمله زشتترین اقدامات ضدانسانی است که واژگان از انعکاس عمق پلیدی آن ناتوانند" و... تنها بخشی از مواضع یک سال گذشته اوست.
از سویی باید توجه داشت که مسئله فلسطین فارغ از جنبههای سیاسی، مسئله انسانی است و یا برخی اتفاقاتی که در یک سال گذشته رخ داده است همچون حمله به کنسولگری ایران در دمشق یا شهادت سردار نیلفروشان و ترور اسماعیل هنیه رئیس دفتر سیاسی حماس داخل خاک ایران، جنبه ملی و میهنی دارد و روزه سکوتگرفتن قطعاً امری شنیع و قرارگرفتن کنار سران کشورهای اروپایی و برخی حکام مرتجع منطقه است؛ از همین دیدگاه انسانی است که شاهد بودیم تقریباً همه شخصیتها و جریانها و حتی چهرههای منتقد نظام داخل کشور مانند نهضت آزادی هم نسبت به جنایات رژیم اشغالگر و یا ترور اسماعیل هنیه ـ البته از زاویه دید خودشان ـ واکنش نشان دادند.
احمدینژاد بعد از پایان دوران ریاستجمهوری تلاش کرد تقریباً در همه رویکردهای سابق خود دندهمعکوس حرکت کند و مواضع و رفتارهای کاریکاتوری و متفاوت بروز دهد؛ نامه به بنسلمان در ماجرای جنگ یمن و تقاضای مصالحه از وی، عدم رأیدادن در انتخاباتهای ریاستجمهوری، پیام تسلیت برای سالگرد فوت مایکل جکسون، مصاحبههایی که وی تلاش میکند خود را یک طالب آزادیهای وسیع اجتماعی نشان دهد و...، اما از آنجا که این واکنشها با شخصیت احمدینژاد همخوانی ندارد، نهتنها جامعه این نسخه او را نپذیرفت بلکه بهدرستی به ریاکاری و رادیکال شدن متهم شد و حامیانش رفته رفته کمتر و کمتر شدند.
در حقیقت اگر زمانی مواضع ضدصهیونیستی احمدینژاد موجب محبوبیت شده بود، به همان درجه سکوت امروز او موجب تنفر است چراکه همین اظهارات او علیه هولوکاست بود که از وی یک سیاستمدار متفاوت ساخت و عدم موضعگیری در برابر هولوکاستی که امروز در فلسطین و جنوب لبنان در حال رخدادن است، تمام باقیمانده وجاهت او را نابود خواهد کرد.