سید حسـن نصرالله مـردی با اوصاف کم نظیر

کیهان . ۱۴۰۳/۸/۸،‏ ۲۲:۰۴


آیت‌الله سید حسن عاملی 
شهادت سید مقاومت سید حسن نصرالله ضایعه‌ بسیار بزرگی است که هیچ وقت جبران نمی‌شود. ۷۵ سال است که اسرائیل به طور مدام مرتکب جنایت‌ها و کشتارها می‌شود اما این جنایت ‌رژیم صهیونیستی از سایر جنایت‌هایش  شدید‌تر است. این رژیم از تبعات هر جنایتی بتواند خلاصی پیدا کند از این نمی‌تواند خلاص شود.روح این سید و صفا و معنویت این سید‌گریبان این رژیم را می‌گیرد. همان‌گونه که حجاج بن یوسف انسان‌ها بزرگی را کشت اما خداوند به او مهلت داد ولی وقتی سعید بن جبیر را شهید کرد خون‌، آه و نفرین سعید بن جبیر حجاج را گرفت و او بعد از ۱۵ روز به جهنم واصل شد در این ۱۵روز هر شب داد می‌زد.
 این سید جلیل القدر یک پدیده بود. محصول سیستم نبود. در روحانیت شیعه استثنایی‌ترین اوصاف را داشت. الان اوصاف ایشان  می‌تواند الگویی برای نسل جدید ما باشد. زندگی این سید با عظمت ظرفیت بزرگی است که ما می‌توانیم با مراجعه به آن یک نسل فاخر تربیت کنیم. برخی از اوصاف بی‌مثال او عبارتند از:
شجاعت مثال زدنی: 
وصف اول او این است که ترس را ترسانده بود. سفره نترسی را این بزرگوار در عالم پهن کرده بود. در قاموس او کلمه‌ای به نام ترس، دلهره، اضطراب نبود.شایسته است مراکز تحقیقاتی تحقیق کنند که این شخصیت چگونه این ملکه نترسی را پیدا کرده بود.او فقط با اسرائیل جنگ نمی‌کرد. آمریکا در مقابل او بود. تمام اروپا در مقابل او بود. تکنولوژی‌های پیشرفته در مقابلش بودند.
اطاعت پذیری بی‌نظیر از ولایت: 
دومین وصف سید مقاومت این بود که در ولایت ذوب شده بود.اطاعتی که در حزب‌الله مخصوصاً در سید عزیز نسبت به حضرت آقا وجود داشت در میان مریدان و موالیان کم نظیر بود.در ایران انسان‌های بزرگی وجود دارد که در مسیر اطاعت از رهبری از همه چیز خودشان می‌گذرند ولی اطاعت پذیری این سید عجیب بود.
شخص شهید سید حسن نصرالله برای من نقل می‌کرد: یک حادثه‌ای در عالم اسلام اتفاق افتاد، ما گفتیم که این به خیر ما است. چون در آن حادثه به حزب‌الله ظلم شده بود. ما در این خصوص جشنی گرفتیم و خوشحالی کردیم، بعد از چند روز سردار سلیمانی به لبنان تشریف آوردند، من ماجرا را به ایشان نقل کردم و ایشان بعد از بازگشت، ماجرا را به حضرت آقا نقل کرده بود. حضرت آقا گفته بودند نخیر! آن حادثه به ضرر ما بود و حضرت آقا گفته بودند که من آن شب نخوابیدم. سردار سلیمانی دوباره به لبنان آمدند و در جمع کادر مرکزی حزب‌الله ناراحتی حضرت آقا را از آن حادثه نقل کردند.سردار وقتی این قصه را نقل می‌کرد یک وقت دید همه افراد حاضر در جلسه‌گریه می‌کنند.
سردار با تعجب گفت: من چیزی نگفتم که شما‌گریه کنید. گفتیم ما به خاطر این‌گریه می‌کنیم که به ما شبی گذشته که در آن ما خوشحال بودیم و شادی می‌کردیم  در حالی که آقا و مولا و رهبر ما آن شب ناراحت بودند. آیا این چنین ولایت پذیری را کسی سراغ دارد؟
او همان کسی است که خطاب به رهبری می‌گوید: اگر هزار دفعه بمیریم، هزار بار جنازه ما را بسوزانند و هزار بار ما را خاکستر کنند و هزار بار خاکستر ما را به باد بدهند‌،
یا بن الحسین، ما تو را رها نمی‌کنیم.واقعاً اطاعتشان از ولایت اطاعت عجیبی بود. خود ایشان به بنده فرمودند؛ ما  در حساس‌ترین لحظات تصمیم گیری نظر حضرت آقا را اجرا کردیم. در ظاهر پیروزی برای ما بعید به نظر می‌رسید اما بعداً می‌دیدیم که حضرت آقا چقدر نظر دقیق‌، صائب و کارشناسی شده صادر کرده است.
مذل دشمنان:
وصف سوم اینکه ۳۰ سال با آمریکا و اروپا جنگید و آنها را به نقطه ذلت کشاند‌، این یعنی قدرت تدبیر او، فوق‌العاده و معجزه بود.فشار بر ایشان خیلی زیاد بود، هم از طرف آمریکا و اروپا  و هم از داخل لبنان‌،اما با آن همه فشارها و تضییقات توانست یک مجموعه عظیم نظامی را سازماندهی بکند. الان هم می‌بینید که این مجموعه بعد از او مانند ساعت کار می‌کند با اینکه خودش حضور ندارد. این قدرت تدبیرو سازماندهی او واقعاً تماشایی است، به این می‌گویند فرمانده.
اولویت داشتن مصالح امت: 
چهارمین وصف آن سید جلیل القدر این بود که جز به مصالح کلان امت فکر نمی‌کرد.به خاطر فلسطین هزینه بسیار سنگینی پرداخت کرد و در آخر جانش را هم برای قدس فدا کرد
صبوری:
 پنجمین وصف آن بزرگوار این بود که مثل کوه استوار، صبور بود. فشار خیلی زیاد بود، هم از داخل لبنان و هم از خارج آن؛  اما یک لحظه  خودش را گم نکرد و خسته نشد و شکایت و اظهار عجز و درماندگی نکرد. اگر من تفصیلاً آن فشارها را بازگو کنم همه در حیرت می‌مانند که این شخص چگونه در مقابل آن همه فشارها ایستاده بود.اصلاً یک انسان عادی چقدر می‌تواند در مقابل حجم عظیم فشار‌ها ایستادگی بکند.
امید:
 ششمین وصف بزرگ سید مقاومت این بود که به اقتضای قوت توحید خود همیشه امید داشت و هیچ وقت دیو یأس نتوانست بر او غالب شود. او به آینده آرمانی امید داشت. هر چقدر فشارها زیاد می‌شد امیدواری او هم زیاد می‌شد.
به او می‌گفتند:« إِنَّ النّاسَ قَد جَمَعوا لَكُم فَاخشَوهُم» اما نتیجه این می‌شد که: 
« فَزادَهُم إيمانًا»(آل عمران، آیه 173)
 به او می‌گفتند دنیا علیه تو جمع شده است و در برابر جامعه جهانی نمی‌توان مقاومت کرد، شاه کلید دست آنهاست، باید از آنها ترسید اما سید می‌دانست که در طول تاریخ همین ترسیدن‌ها امت را به نقطه ذلت امروزی رسانده و دشمن را هر چه بیشتر جری کرده است خداوند در قرآن می‌فرماید وقتی به مؤمن می‌گویند که دنیا علیه تو جمع شده است و تو تنهای تنها هستی، ایمان او افزایش پیدا می‌کند. این جمله در قرآن در ظاهر جمله خبری است ولی در واقع جمله انشایی است یعنی خداوند می‌گوید مؤمن باید این‌گونه باشد نه اینکه به خودش بلرزد. در قرآن می‌خوانیم:مؤمنین را تشویق به 
قتال کن اگر نیامدند یک تنه وارد میدان قتال شو.(نسا، آیه 84)
امیرالمؤمنین نیز به اصحاب خود فرمود: اگر نیایید به تنهائی وارد میدان خواهم شد:
وَ اللَّهِ إِنَّ امْرَأً يُمَكِّنُ عَدُوَّهُ مِنْ نَفْسِهِ يَعْرُقُ لَحْمَهُ وَ يَهْشِمُ عَظْمَهُ وَ يَفْرِي جِلْدَهُ لَعَظِيمٌ عَجْزُهُ ضَعِيفٌ مَا ضُمَّتْ عَلَيْهِ جَوَانِحُ صَدْرِهِ. أَنْتَ فَكُنْ ذَاكَ إِنْ شِئْتَ، فَأَمَّا أَنَا فَوَاللَّهِ دُونَ أَنْ أُعْطِيَ ذَلِكَ ضَرْبٌ بِالْمَشْرَفِيَّةِ تَطِيرُ مِنْهُ فَرَاشُ الْهَامِ وَ تَطِيحُ السَّوَاعِدُ وَ الْأَقْدَامُ وَ يَفْعَلُ اللَّهُ بَعْدَ ذَلِكَ ما يَشاءُ؛  به خدا سوگند، آن كه دشمن را بر جان خويش مسلط گرداند تا گوشتش را بخورد و استخوانش را بشكند و پوستش را جدا سازد، عجز و ناتوانى‌اش بسيار بزرگ و قلب او بسيار كوچك و ضعيف است. 
تو اگر مى خواهى اينگونه باش، امّا من، به خدا سوگند از پاى ننشينم و قبل از آنكه دشمن فرصت يابد با شمشير آبديده چنان ضربه اى بر پيكر او وارد سازم كه ريزه‌هاى استخوان سرش را بپراكند و بازوها و قدم‌هايش جدا گردد و از آن پس خدا هر چه خواهد انجام دهد. (نهج‌البلاغه، خطبه 34)
جلوداری در سختی‌ها
شهید نصرالله در خوشی‌ها و بهره مندی‌ها در آخر صف بود ولی در سختی‌ها در صف اول.این شاخصه بسیار خوبی برای ارزیابی اخلاص‌ها و اراده‌هاست.راه این است هر که دارد عزم راه بسم الله.
 حالا باید وزیران، نماینده‌ها، مدیران‌، فرماندهان‌، امام جمعه‌ها در این ترازو قرار داده شوند و با این ترازو ارزیابی شوند.
آن سید نازنین در سختی‌ها از همه جلو بود. در عملیات‌ها در خط اول بود‌،می‌توانست در ایران بنشیند و از داخل یک اتاق فرماندهی  اوضاع را مدیریت و کنترل کند، پیشرفت صنعت ارتباطات نیز کاملاً این امر را میسر کرده است اما او این کار را نکرد‌،چون آن را برای خود عار می‌دانست که ملت او زیر آتش دشمن باشند و او زیر آرامش سقف.
به همین جهت مثل ملت خود هزینه‌های سنگینی پرداخت کرد، پسرش شهید شد‌،دامادش شهید شد‌،آخر سر خودش هم شهید شد.
رمز تسخیر دل‌ها همین است.این وصف‌، وصف رسول خدا(ص) است وقتی زمین‌های مدینه را تقسیم می‌کردند برای خود چیزی برنداشت تا اینکه جبرئیل نازل شد و این آیه را برای رسول خدا(ص) قرائت کرد:وَآتِ ذَا الْقُرْبَى حَقَّهُ، یعنی فدک را به حضرت زهرا(س) بده که حق خود اوست.(اسرا، آیه 26) چون قبلاً مال خدیجه بود و در ایام سختی و عسرت با قیمت ارزان به نفع مسلمان‌ها فروخته بود.
رسول خدا(ص) در سختی در صف اول بود، به حدی که امیر المؤمنین(ع) می‌فرماید: وقتی جنگ شدت می‌گرفت رسول خدا(ص) برای ما مثل یک سپر می‌ماند:كُنَّا إِذَا احْمَرَّ الْبَأْسُ اتَّقَيْنَا بِرَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه وآله)، فَلَمْ يَكُنْ أَحَدٌ مِنَّا أَقْرَبَ إِلَى الْعَدُوِّ مِنْهُ. هر گاه آتش جنگ شعله مى كشيد، ما به رسول خدا پناه مى برديم، كه در آن لحظه كسى از ما همانند پيامبر به دشمن نزديكتر نبود.(نهج‌البلاغه، حکمت 260)
جوانمردی:
 او در اوج جوانمردی بود و خیلی جوانمردانه جنگ کرد. جنگ آداب دارد. جنگ شرف دارد. 
در جنگ کودکان را کشتن  هنر در شجاعت نیست، بمباران زن‌ها شرف نیست،بمباران بیمارستان‌ها موفقیت نظامی نیست، با گرسنگی و بی‌آبی، نزدیک به 
دو میلیون جمعیت را به پای مرگ کشاندن جای افتخار نیست بلکه ننگ و عار و روسیاهی کامل است. در حال حاضر اسرائیل در غزه ۹۵ درصد
خانه‌ها را با خاک یکسان کرده است و مردم غزه تماماً داخل چادرهای پاره  پاره، روزگار خود را تشنه و گرسنه می‌گذرانند با این حال اسرائیل آنها را با هواپیما  هدف 
می‌گیرد.
سید حسن نصرالله نگفت هدف‌، وسیله را توجیه می‌کند بلکه گفت راه بخشی از هدف است. اگر هدف مقدس است باید راه آن هم مقدس باشد. در این ۳۰ سال از طریق راه خلاف هیچ وقت به سمت پیروزی نرفت. 
این سبک و روش در این روزگار از یک فرمانده که پیچیده‌ترین سلاح‌ها و خدعه‌ها در برابر او قرار دارد واقعاً عجیب است البته این روش برگرفته از آموزه‌های قرآنی و از سیره رسول‌الله است.
رسول گرامی اسلام(ص) فرمودند:«الاسلام قید الفتک»؛ اسلام جلو ترور را گرفته و ترور را ممنوع کرده است.(کلینی، كافي، تهران، اسلامیه‌، 1374 ش‌، ج 7‌، ص 375.) سید بزرگوار از قرآن و سیره رسول خدا(ص) و از تفکر اهل بیت لحظه‌ای جدا نشد. او می‌توانست با موشک‌های بالستیک شهروندان عادی رژیم صهیونیستی را بکشد و اهرم فشار بزرگی درست بکند اما یک اخلاق با عظمت از خودش در جنگ نشان داد.
آمریکا و اروپا در ظاهر از اسرائیل می‌خواستند شهروندان عادی را نکشد اما پشت پرده به اسرائیل می‌گفتند هرچقدر می‌توانی کودک بکشی بکش‌،هر چقدر می‌توانی زن بکشی بکش، به حدی که احدی از اهالی غزه بر روی زمین نماند تا بتوانی برای همیشه نفس راحت بکشی. اینها را گرسنه نگهدار تا همه بمیرند. 
تجویع یا از گرسنگی کسی را کشتن در جنگ‌ها جرم جنگی است.این‌ها آداب جنگ آرمانی و جوانمردانه نیست.سید حسن نصرالله به این روش‌ها و جنایات معتقد نبود. مانند اسرائیل نبود که به خاطر اهدافش بی‌گناهان را بکشد،اگر می‌خواست مانند اسرائیل عمل بکند، اسرائیل در ظرف چند روز سقوط می‌کرد.
 اگر می‌خواست مردم عادی را فقط در تل‌آویو مورد هدف قرار بدهد ورق به نفع او کاملاً بر می‌گشت، چون یهودی‌ها نسبت به جان خودشان بسیار حساس هستند و از جنگ می‌ترسند. 
در قرآن می‌خوانیم: و یقیناً آنان(یهودیان) را حریص‌ترین مردم به زندگی [دراز مدت] خواهی یافت و [حتی حریصتر] از مشرکان. هر یک از آنان آرزومند است که‌ای کاش هزار سال عمرش دهند، ولی آن عمر طولانی دور‌کننده او از عذاب نیست و خدا به آنچه انجام می‌دهند، بیناست.(بقره، آیه 96)
الان هم اگر حزب‌الله اعلام کند مردم تل‌آویو ظرف ۲۴ ساعت شهر را تخلیه کنند، شهر را مورد هدف قرار خواهیم داد  رژیم اسرائیل کاملاً فلج می‌شود و خدا می‌داند که نتانیاهو به چه روزگاری می‌ افتد. 
سید حسن نصرالله هیچ وقت نگفت آنها زن‌ها و بچه‌های ما را مورد هدف قرار می‌دهند پس ما هم زن‌ها و بچه‌های آنها را مورد هدف قرار بدهیم. می‌توانست به اسرائیلی‌ها بگوید دولت شما این کار را کرده ما هم مجبور هستیم شما را بزنیم. 
همین الان اگر حزب‌الله اطلاعیه بدهد و مطلب فوق را اعلام کند کل اوضاع اسرائیل به هم می‌ ریزد. اما آن سید نازنین تا آخرین روز فرماندهی‌اش فقط پادگان‌ها و مراکز نظامی و کارخانه‌های نظامی و مراکز مهمات را مورد هدف قرار داد. 
حزب‌الله یک پهپاد دارد به نام هدهد، ارتش اسرائیل نمی‌تواند حتی با رادارها آن را ببیند، حزب‌الله هدهد را می‌فرستاد از مراکز نظامی عکس می‌گرفت و فقط همان جاها بمباران می‌شد. 
سید مقاومت تا آخرین روز اجازه تعرض به مردم عادی را نداد، این خصیصه فقط در مسلمان وجود دارد. خداوند می‌فرماید اگر کسی گناهی انجام نداده است در جنگ او را نکشید.
اگر خداوند گفته است: هر کسی که به شما تعدی کرد شما هم همان‌طور به او تعدی بکنید(بقره،آیه 194) این معنای خاص دارد. 
معنای آن این است  اگر دشمن حرمت ماه حرام را نگه نداشت تو هم حرمت ماه حرام را نگه ندار و از خود دفاع کن. 
در مسجد الحرام جنگ، حرام است اگر دشمن حرمت مسجد را نگه نداشت و به تو حمله کرد تو هم دفاع کن حتی در داخل مسجد الحرام.معنای آیه این است نه اینکه خداوند با این آیه بگوید بروید زن و بچه‌های بی‌گناه را بکشید.
 سید مقاومت به جد خودش امیر(ع)اقتدا کرد که فرمود اگر تقوا نبود،«لَكُنتُ أدهَى الناس»؛از همه مردم زیرکتر بودم.
(تحف العقول - ص  ٩٩)
 پیامبر عظیم الشان ما برای ما منشور جنگ و آداب جنگ نوشته‌اند منشوری که باید سازمان ملل آن را به تمام ملت‌ها به عنوان حکم قطعی و رسمی ارسال بکند، زخمی را نکشید، با زن‌ها کاری نداشته باشید، به کودکان تعرض نکنید، درخت‌ها را نکنید، آب را مسموم نکنید‌، کسی که از جنگ فرار می‌کند او را دنبال نکنید؛ و بعد از دستورات مفصل در آخر منشور می‌نویسد لشکر من خیال نکند که اگر چند نفر را اسیر کند بیاورد من خوشحال می‌شوم، خوشحالی من این است که چند نفر را هدایت 
کنید.
حالا حساب کنید خداوند به این سید جلیل‌القدر با آن ایثار و فداکاری بزرگ و رعایت حدود چه پاداشی باید بدهد. او در سخت‌ترین حالات حکم خداوند را زیر پا نگذاشت، طبعاً خداوند تماشا نمی‌کند و بهترین پاداش، مقام‌، رتبه و درجه را به او می‌دهد
 جوانمردی شاه اسماعیل صفوی
به نتانیاهوی غدار و خداع می‌گوییم باید از شاه اسماعیل صفوی آداب جنگ را یاد بگیری. 
شاه اسماعیل قبل از جنگ چالدران شورای جنگ را در بستان آباد تشکیل داد و با فرماندهان خود به مشورت نشست که حالا که سلطان سلیم با لشکر خود به طرف ایران می‌آید با چه تاکتیکی با او برخورد کنیم. در زمان شاه اسماعیل استان دیار بکر ترکیه از استان‌های ایرانی بود.
والی آن منطقه به نام نورعلی خلیفه به شاه اسماعیل گفت: من عثمانی‌ها را می‌شناسم، با آنها همسایه‌ام، روحیات آنها را می‌دانم‌،اگر آنها بیایند و موضع بگیرند دیگر نمی‌توان با آنها مقابله کرد، شما اجازه بدهید قبل از اینکه آنها موضع بگیرند ما به صورت جنگ نامتقارن و به صورت چریکی آنها را تار و مار کنیم.
شاه اسماعیل با شجاعت و با جوانمردی خاص گفت ما حرامی نیستیم که راه را ببندیم، بزنیم و فرار بکنیم، ما مردان جنگ هستیم و مردانه جنگ می‌کنیم، اقدامات ناجوانمردانه در مرام ما نیست.ما دزد نیستیم، راهزن نیستیم که راه را ببندیم مانند شیر وارد میدان می‌شویم و مانند شیر جنگ می‌کنیم و در حین جنگ هیچ کار ناجوانمردانه انجام نمی‌دهیم.
حساسیت به وحدت امت: 
ایشان به وحدت امت بسیار حساس بود و لذا با وجود صداهای متفاوت و مشرب‌های متعارض نگذاشت لبنان تکه تکه بشود و در آتش اختلاف بسوزد شما نمی‌دانید که در لبنان چقدر جریانات فکری وجود دارد، او در این باب واقعاً معجزه کرد. 
هر چقدر به شخص او بد و بیراه گفتند و اهانت کردند غمض عین کرد و نگذاشت لبنان از یکپارچگی بیفتد با اینکه قدرت بزرگی داشت اما درایت با عظمتی هم داشت و هیچ وقت قدرت خود را در مسیر نفسانیات قرار نداد در نتیجه توانست جلوی اختلاف را کاملاً بگیرد.
خطیب بودن: 
وصف دهم  اینکه او یکه تاز میدان خطابه بود. الحق از جهت خطابه کم نظیر یا بی‌نظیر بود. استخدام کلمات‌، استخدام ترکیبات‌، استخدام مفاهیم تسلط بر آیات، تسلط بر روایات و... آنچنان بود که می‌توانست در عرصه استخدام عواطف غوغا کند، 
فراز و فرود‌های حساب شده، استفاده بهینه از اعضای بدن‌،موقعیت شناسی‌، 
دشمن شناسی و... در خطابه‌های او موج می‌زد. او قادر بود در سخت‌ترین لحظات با یک خطابه، قوی‌ترین امید را در دلها زنده کند و در یک کلمه در خطابه سحار(سحر‌کننده)بود. قطعاً در فن خطابه بعد از رهبر معظم انقلاب در دنیا نفر اول بود.
از این مرد بزرگ هر چه بگوییم کم گفته ایم، 
او قیمت بسیار بزرگ و بلکه غیر قابل وصف دارد، بنابراین چگونه می‌توان انتقام چنین شخصیت عظیمی را از رژیم عفن و متعفن اسرائیل گرفت.
انتقام وی با کشتن سه صهیونیست و ده صهیونیست و  بیست یا  هزار صهیونیست برآورده نمی‌شود. 
قیمت این سید خیلی بالاتر از این حرف‌هاست‌،انتقام آن سید با عظمت فقط زمانی محقق می‌شود که رژیم ناپاک صهیونیستی از ریشه‌کنده شده و از بین برود.
خاطره‌ای از شهید نصرالله
در جریان برگزاری  کنگره محقق کرکی که دو سال پیش در لبنان برگزار شد‌، ما حدود ۵ ساعت در خدمت ایشان بودیم. او به بنده  گفت: فلانی من شب‌های قدر برنامه احیای شما را که از شبکه‌های مجازی پخش می‌شود  نگاه می‌کنم. 
با تعجب گفتم حضرت آقا‌، شما که ترکی بلد نیستید! گفت: آن کلمات فارسی که درلابلای سخن تکرار می‌کنید مشکل من را حل می‌کند و من متوجه می‌شوم.
روحش شاد‌،  چقدر باید زمان بگذرد که یک شخصیتی مثل سید حسن نصر الله متولد شود با آن صلابت؛ جای خالی‌شان پر نخواهد شد اگر چه خیلی‌ها می‌آیند ولی جای ایشان پر نخواهد شد.
مطالعه خبر در منبع

نظرات کاربران
    برای ارسال نظر، لطفا وارد شوید.