اقتصاد ۲۴- جلال خوش چهره، روزنامه نگار در بیان مهمترین ویژگی مدیران رسانه، بخصوص رسانههای دولتی و حاکمیتی به شفقنا رسانه میگوید: مدیران ما باید قبل از هرچیزی صلاحیتشان بیشتر از بختشان برای کسب موقعیت مدیریتی باشد و دولت هم در انتخاب آنها باید به این نکته بیشتر توجه کند. در کارنامه دولتهای گذشته در رابطه با انتخاب مدیران رسانه معمولاً مدیرانی انتخاب میشدند که کمتر رسانهای بودند و به دلیل اینکه در سیستم بروکراسی ما معمولاً رابطه حکمفرماست برخی از مدیران رسانهای ما قبل از دارا بودن صلاحیت، بخت بالایی برای کسب این موقعیت مدیریتی داشتهاند.
او ادامه میدهد: در بزنگاههای کنونی که نیازمند انسجام ملی و بازگشت مرجعیت و اعتبار به رسانهها به ویژه رسانه دولتی هستیم، دولت باید در انتخاب مدیران رسانههای دولتی توجه کند. معمولا مدیران رسانههای دولتی بلافاصله تبدیل به یک بروکرات میشوند و این از خصلتهای بدیست که در ساختار سازمانی و بروکراسی ما حاکم است. به عبارتی حتی اگر از جنس رسانه هم باشند درگیر مسائل بروکراتیک میشوند و بیشتر برای ماندن و ارتقاء خودشان تلاش میکنند تا ایجاد رسانهای موفق.
خوش چهره میگوید: مدیران رسانهای قاعدتاً باید دارای ایده روشن در حوزه کاری خود باشند. اگر این ایده وجود نداشته باشد و صرفاً کسب موقعیت و منصب مورد نظر باشد طبیعتاً کارآمدی سازمان رسانهای در هر سطحی از بین میرود. رسانههای ما در بخش دولتی باید دو کار مهم انجام دهند. اول؛ مدیر رسانه باید سازمان را (چه در زمینه انتشار اخبار و ایدهها و چه کادر اداری) اداره کند. دوم؛ تولید محتوای مناسب و حرفهای صورت بگیرد که بر عهده سردبیران رسانه هاست. به همین دلیل باید یک هماهنگی لازم بین مدیران و سردبیران در چارچوب آنچه دولت به دنبال آن است، به وجود بیاید. مدیر هم باید بسترساز فعالیت راحت سردبیر باشد.
با این اوصاف آیا انتصابهای صورت گرفته در سالها و دوران اخیر توانسته است که این رسانهها را ارتقا دهد؟ او پاسخ میدهد: متاسفانه در دولتهای گذشته شاهد این بودیم که انتخاب مدیران در یک بستر رانتی انجام میشود و افرادی را برای این سمت انتخاب میکردند که فاقد تجربه حرفهای در حوزه رسانه بودند و دولت فعلی باید به شدت از این قضیه پرهیز کند.
او ادامه میدهد: به عقیده من انتصابهای دورههای گذشته ناموفق بوده است چراکه رسانههای دولتی ما مرجعیت و اعتبار خود را در نزد افکار عمومی به خاطر عملکرد ضعیف مدیرانشان از دست دادهاند. وظیفه رسانه دولتی پیوند افکار عمومی با ایدههای دولت است تا این دو بتوانند در یک هم فهمی و درک مشترک به تعقیب اهداف ملی خود از منظر اقتصادی، سیاسی و فرهنگی بپردازند. متاسفانه دلیل بخشی از انشقاقی که بین افکار عمومی با دولتها به وجود آمده، متوجه رسانههای دولتی است. چون دولتها انتظار داشتند که این رسانهها صرفاً بلندگوهای تبلیغاتی آنها باشند. حتی بدون اینکه توجه کنند آیا این مدیران میتوانند واضع منطقی، واقعی و علمی برنامههای دولت باشند؟ آیا توانستهاند بازتابی از افکار عمومی را در رسانه هایشان به نمایش بگذارند؟ طبیعتا پاسخ خیر است.
خوش چهره تاکید میکند: دلیل این نتوانستن به این برمی گردد که این رسانهها تنها نقش بلندگوی تبلیغاتی را برای این دولتها داشتهاند؟ انجام یکسری وظایف پروتکلی (رئیس جمهور چه گفت؟ معاون چه گفت و …) یعنی یکسویه نگاه کردن به افکار عمومی، درحالی که ما در عصر رسانه با وجود شبکههای اجتماعی در وضعیت تعاملی قرار داریم. از این رو مدیرانی باید در مسند امور قرار بگیرند که شرایط را درک کنند و از صلاحیت لازم بیش از بخت خودشان برخوردار باشند و مهمتر از همه تلاش کنند تا افکار عمومی را با دولتها پیوند دهند و از نگاه یکسویه پرهیز کنند. این درحالیست خیلی از مدیران رسانههای دولتی ما بیش از اینکه یک عنصر رسانهای باشند که در حوزههای سیاسی قلم میزنند، بیشتر سیاست مدارانی هستند که در حوزه رسانه نفوذ کردهاند. چون این افراد بیشتر کنشگر سیاسی هستند بیشتر نگاه تک ساحتی به کارکرد رسانه دارند و معتقدند رسانه باید بلندگوی تبلیغاتی دولت باشد نه ایجاد کننده تعامل سازنده بین مطالبات افکار عمومی با ایدههای دولت.
این روزنامه نگار انتقاد میکند: شوربختانه افرادی برای مدیر رسانههای دولتی انتخابات شدهاند که بیشتر بروکرات هستند تا اینکه درک واضح و روشنی از کارکرد رسانه داشته باشند. وقتی وارد رسانه میشوند کنشگران سیاسی و همسو با نگاهشان را وارد رسانه میکنند. طبیعتا این افراد با این رویکرد دارای مرجعیت، اعتبار و محبوبیت در بین مردم و حتی کارگزاران تحریریههای آن رسانه نیستند و این مسئله سبب شده تا رسانههای دولتی در پیوند بین مردم با ایدههای دولت ناتوان باشند. متاسفانه در چنین شرایطی این نوع رسانه بیش از آنکه به منافع ملی توجه کنند به منافع جناحی توجه دارند و با تغییر دولتها رویکرد رسانه هم کامل تغییر میکند.
خوش چهره میگوید: دولتهای گذشته متکی به درآمدهای نفتی بودند و نگاه دولت به رسانه و مرجعیت رسانه برایشان در اولویت نبوده است ولی الان با ایدههای انقباضی که دولت چهاردهم در حوزه اقتصادی دارد، رسانههای دولتی با مشکل مالی روبه رو خواهند بود و همانند گذشته نمیتوانند بی توجه به نگاه افکار عمومی و مخاطبانشان باشند. این درحالیست که افکار عمومی باید در کنار دولت قرار بگیرد بنابراین باید مدیران آن هم صلاحیت لازم در حوزه رسانه را داشته باشند. وقتی مدیری برای رسانههای دولتی انتخاب میشود من به عنوان یک روزنامه نگار به این توجه میکنم که آیا میتوانم صلاحیت حرفهای او را تایید کنم؟ آیا این مدیران از درک و فهم لازم در بخشهای سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و… برخوردار هستند تا ایده هایشان را برای نقد و بررسی افکار عمومی و نخبگان درمیان بگذارند؟ بنابراین به عقیده من دولت آقای پزشکیان بیش از هرچیزی به ایجاد و تقویت اعتماد عمومی و مشروعیت زایی محتاج است و رسانههای دولتی میتوانند کمک کنند تا به یک انسجام ملی برسیم و نمیتوان صرفا با ورود به درگیریهای جناحی و سیاسی صرف به انسجام ملی رسید.