️به گزارش مشرق، کانال تلگرامی نواصولگرا نوشت:
با تصویب قطعنامهی شورای حکام آژانس، مشخص شد که مسیر بسیار دشوار سال آخر برجام آغاز شده است. مسیری که با اروپای تهاجمی و آمریکای ترامپ همراه خواهد بود و احتمالا با کاهش تنش در اوکراین، روسیه را نیز از ما دور خواهد نمود. سه کشور اروپایی برای رفتن به سمت اسنپبک نیاز به بهانه دارند و این قطعنامه، بهانهی لازم در شش ماه آینده را به آنها خواهد داد. غربیان خود را در مقابل دو گزینه خواهند دید؛ یکی اینکه ایران هستهای بدون تحریم سازمان ملل را بپذیرند یا برای تنش بیشتر بجنگند.
گزینههای روی میز دو طرف هم نشان از سطح تنش مذکور دارد. یکی بازگرداندن تحریم و دیگری خروج از انپیتی را روی میز گذاشته است. داور این میان هم گروسی است که رسما به نفع غربیان صوت خواهد زد؛ او نامزد دبیرکلی سازمان ملل است و به حمایت ترامپ امیدوار است. بیش از دو دهه مسئله هستهای ایران به این نقطه رسیده تا برای همیشه حل شود اما غربیان در لحظات آخر دبه خواهند کرد. ایران هم به علل مختلف هنوز تصمیمی برای رفتن به سمت سلاح هستهای ندارد.
اما لازم است فهم کنیم که مسئله اصلی در اینجا بازهم هستهای نیست. همه طرفها میدانند که بهانهی دوره اوباما یعنی گریز هستهای که به بحث مواد لازم برای بمب اشاره داشت، ماههاست برای ایران گذشته؛ مواد موجود و گزارش شده توسط آژانس، حتی برای بیش از دو بمب هم کافی است اما ایران ارادهای برای این موضوع ندارد؛ پس مسئله اصلی غربیها چیست؟ مسئله برای اروپاییها، موضوع روسیه و برای آمریکا، موضوع چین است. ما در میانهی چند داستان بزرگتر هستیم و برای آن چوب میخوریم، بدون آنکه استفاده لازم و حداکثری از آن را ببریم. بدون آنکه به صورت واقعا راهبردی و غیرقابل تحریم با این کشورها ارتباط برقرار کنیم و از آن سود ببریم.
آنچه پیشروی ماست، یک سال سخت خواهد بود. تیم وحشی ترامپ قطعا به صورت غیرمتعارف به ایران فشار خواهند آورد تا توافقی دیگر برای عقب انداختن بیشتر مسئله هستهای به دستشان بیاید. اما مسئله صرفا به این موضوع منتهی نخواهد شد و مانند خواستههای ۱۲گانه دوره قبلی ترامپ، به موضوعاتی بسیار فراتر از هستهای انتقال خواهد یافت. اینجا مشکل اصلی برای هر مذاکره مجددی بروز خواهد کرد. به ویژه آنکه این مسیر بیست و پنج ساله قرار است تا کی با تمدید مضاعف روبهرو شود؟ از طرف دیگر، برگشت تحریم ایران در سازمان ملل و خروج از انپیتی، قطعا به ضرر کشور خواهد بود و مسیری پرخطر و کم نفع را پیش روی ما خواهد گذاشت. یعنی هدف کارآمدی را به ما نخواهد داد.
خلاصه اینکه تنها راه موجود، ارتباط راهبردی با کشورهای غیرغربی است؛ روابطی که فعلا وجود ندارد و با چیزهایی مثل موافقتنامهی ۲۵ ساله و... عملا موجب سردرگمی کشور شده است. همزمان گفتگو با غربیان و استفاده از سیاستهای سخت و در برخی موارد امتیاز دادن، لازم خواهد بود؛ یعنی یک دیپلماسی مبتنی بر عقلانیت. مانند کاری که تیم آقای عراقچی در قضیه اخیر انجام داد. توجه به امر داخلی و تقویت اقتصاد نیز بسیار ضروری خواهد بود. القای پالس ضعف به هر شکل از داخل، یک سم مهلک برای این مسیر است. وحدت و انسجام داخلی در میان ملت و میان مسئولن و این دوباهم، ضروریترین پیشنیاز در این یک ساله خواهد بود.