حسین عادلی: از تحریم بیشتر استقبال نکنیم/ دیپلماسی فعال و پویا ایران با اروپا باید آغاز شود/ ریاست جمهوری ترامپ برای ایران مخاطره آمیز خواهد بود/ روابط ایران و آمریکا گروگان برخی بازیگران منطقه ای و بین المللی شد

جماران . ۱۴۰۳/۹/۷،‏ ۱۲:۴۶


پایگاه خبری جماران، سارا معصومی: رایزنی های سیاسی جمهوری اسلامی ایران با سه کشور اروپایی حاضر در برجام فرانسه، آلمان و بریتانیا به همراه اتحادیه اروپا از اواخر هفته جاری در ژنو از سر گرفته خواهدشد. مسائل دوجانبه، پرونده های مهم منطقه ای و بین المللی و البته مذاکرات نیمه تمام و متوقف شده احیای برجام و رفع تحریم از محورهایی است که گفته شده در این دور از رایزنی ها مورد توجه هیات های سیاسی طرفین قرار دارد.

مجموع تحولات رخ داده در چندسال اخیر که مهم ترین آنها ادعای حمایت ایران از روسیه در جنگ اوکراین بوده عملا بر تعداد برگه های پرونده اختلاف میان ایران و اروپا افزوده است. همزمان با روی کار آمدن دولت چهاردهم، وزارتخارجه در ارائه تعریف جدیدی از اولویت ها، تنش زدایی از رابطه با اروپا و احیای توازن در سیاست خارجی کشور را یکی از شعارهای اعلامی قرار داد.

با این وجود در چندماه گذشته اروپا در چند مرحله به واسطه ادعای کمک نظامی ایران به روسیه در جنگ اوکراین تحریم های جدیدی را علیه ایران اعمال کرده و هفته گذشته نیز علیرغم فضای تعامل به وجود آمده میان ایران و آژانس بین المللی انرژی اتمی، قطعنامه جدیدی را پیرامون برنامه هسته ای ایران تصویب کرد.

سید محمدحسین عادلی سیاست‌مدار، اقتصاددان و دیپلمات که در دوره های متفاوت سفیر ایران در ژاپن،  رئیس کل بانک مرکزی ایران، سفیر ایران در کانادا، سفیر ایران در بریتانیا و دبیرکل مجمع کشورهای صادرکننده گاز بوده، در گفت و گو با جماران از ایده دیپلماسی حداکثری در رابطه با اروپا برای تنش زدایی و بهبود روابط دفاع می کند. عادلی معتقد است که دولت چهاردهم باید در مواجهه با اروپا نیز از دیپلماسی پویایی که در چندماه اخیر در منطقه اجرایی کرده، تبعیت کند.

مشروح این گفت و گو را در ادامه می خوانید:

 سه ماه از آغاز به کار دولت مسعود پزشکیان می گذرد؛ دولتی که با شعار تنش زدایی از رابطه با اروپا و مدیریت تخاصم در رابطه با ایالات متحده آمریکا کار خود را آغاز کرد. متأسفانه در رابطه با اروپا در این مدت شاهد تشدید تنش بودیم، به گونه ای که حتی تحریم های بی سابقه ایران ایر که با اعتراض بخشی از شهروندان ایرانی در اروپا هم مواجه شده بر ایران تحمیل شده است. اخیرا هم که رابطه ایران و آلمان دستخوش تحولات ناخوشایند بی سابقه ای شده است. فکر می کنید دولت چهاردهم چه راه حلی برای تنش زدایی از رابطه با اروپا دارد و در این راه حل سهم سیاست خارجی جدید چه می تواند باشد و مسئولیت کشورهای اروپایی چیست؟

من فکر می کنم اتفاق بزرگی در کشور ما رخ داده و آن هم انتخاب رئیس جمهور جدید است. این رخداد جدید، می تواند آغازگر دوره جدیدی در سیاست خارجی کشور باشد و این دوره آغاز هم شده است. این دوره مانند هر دوره ای در دولت های دیگر دارای ویژگی های خاص خود است. به نظر من؛ می توان سه ویژگی برای دوره ریاست جمهوری مسعود پزشکیان نام برد: نخست، بحث وفاق ملی در داخل  است که نوعی اجماع سازی است و دنیا می داند که تصمیم هایی که در این دوره گرفته می شود حاصل یک نوع اجماع نسبی در داخل و قابل اعتنا و اتکا است. دوم، تاکید مسعود پزشکیان بر این است که جمهوری اسلامی ایران با دنیا دعوا ندارد که به معنای تنش زدایی با کشورهای منطقه ای و فرامنطقه ای است. سوم، اشاره موکد بر سیاست خارجی توسعه و فرصت محور است. این بدان معنا  است که هدف سیاست خارجی کشور، این است که بتوانیم توسعه پیدا کنیم و ایران به مدارج بالای توسعه اقتصادی دست یابد و استاندارد زندگی مردم افزایش پیدا کند.

با در نظر داشت این سه ویژگی متوجه می شویم که مسعود پزشکیان به دنبال این است که با این رویکرد و پیام جدید با دنیا تعامل کند اما این رویکرد جدید هنوز مجال بروز و ظهور کامل پیدا نکرده است. تحولاتی که در منطقه و جهان رخ داده اجازه بروز و ظهور این رویکرد را نداده است. شاید هم بتوان گفت که از آنجا که دشمنان ایران، این پیام جدید را پیام خطرناکی برای خود دیدند و آن را برای ایران راهگشا یافتند از همان ابتدا با دستکاری تحولات، کاری کردند که این رویکرد مجال لازم برای ظهور را پیدا نکند. کشور در حال حاضر در یک وضعیت خاص سیاست خارجی و تحولات منطقه ای قرار گرفته که در سایه آنها هنوز نتوانسته رویکرد جدید در سیاست خارجی را تمام و کمال آغاز کند. اما امید می رود که با این سه ویژگی دولت چهاردهم بتواند این کار را انجام دهد.

دیپلماسی، ابزار اصلی اجرای این رویکرد است. دیپلماسی یک مولفه مهم در بازدارندگی و پیشبرد اهداف فرصت محور و توسعه محور است. واقعیت این است که ما در ایران تجربه این را داشتیم که وقتی دیپلماسی شکست می خورد، جنگ آغاز می شود و زمانی که دیپلماسی پیروز می  شود، جنگ تمام می شود. لذا دیپلماسی هم خاصیت بازدارندگی و هم خاصیت پیش برنده دارد. ما نباید تصور کنیم که بازدارندگی فقط در قدرت سخت است بلکه هم قدرت اقتصادی و هم دیپلماسی می تواند بازدارنده باشد.

اقدام هایی که اخیرا وزیر خارجه دولت چهاردهم در منطقه انجام داده اند، وجه خوبی از دیپلماسی بازدارندگی را به نمایش گذاشت. این رویکرد یک پویایی را به وجود آورده که می تواند ادامه پیدا کند. به نظر من سفر وزیر خارجه به عربستان سعودی، مصر و بحرین و اردن و مذاکره و رایزنی با سران این کشورها، حتما در فضای بازدارندگی که می تواند به وجود آید، اثرگذار بوده است.

الان ما در رابطه با اتحادیه اروپا و رابطه با کشورهای اروپایی همین پویایی که در منطقه رخ داده را باید ادامه بدهیم. این پیام را باید برسانیم که دوره رئیس جمهور جدید در ایران آغاز شده و در این دوره هم اجماع نسبی در داخل وجود دارد، هم تنش زدایی از رابطه با سایر کشورها در اولویت قرار دارد و هم توسعه و همکاری به عنوان هسته اصلی رابطه با اروپا دنبال می شود.

به نظر می رسد که این پیام رسانی به شکل شفاهی دیگر کارآیی ندارد. در رابطه با اروپا به دلیل پرونده های اختلافی متعددی که از اوکراین تا جنگ غزه و مسائل حقوق بشری داریم با پیام شفاهی کار پیش نمی رود. ابزار رساندن این پیام را چه می دانید؟ در میدان عمل جمهوری اسلامی ایران چه باید بکند؟

ما با اتحادیه اروپا چند زمینه کار داریم. نخستین و مهم ترین آنها که در حال  حاضر در اولویت هم قرار دارد زمینه امنیتی و ژئوپلتیک است. در این زمینه بر روی سه محور باید کار کرد. نخست، اوکراین است. به هرحال وزیر خارجه ما هم اعلام کرده که ایران هرگز اشغال بخشی از اوکراین را به رسمیت نشناخته و به تمامیت ارضی این کشور احترام می گذاریم و خواهان رابطه عادی با کی یف هستیم. در نتیجه ما باید به سرعت با اروپا وارد گفت و گو درباره اوکراین شویم و اگر یک سری مشکلات و چالش هایی در این مورد به وجود آمده را رفع کنیم. باید بر این اساس که جمهوری اسلامی ایران در هیچ جنگی در جبهه یکی از طرفین قرار ندارد، با اوکراین و اروپا  گفت و گو کنیم.

دومین بخش که ما در ژئوپلیتیک امنیتی اروپا باید کار کنیم بحث خاورمیانه است. ایران یک بازیگر مهم در خاورمیانه است و اروپا هم بازیگر مهمی است؛ به خصوص الان که برخی از تنش های جنگ غزه به لبنان کشیده شده است، هم ایران نگران تحولات گسترش یافته خاورمیانه است و هم فرانسه و سایر کشورهای اروپایی. در این نقطه هم یک زمینه همکاری خوبی وجود دارد. شاید ایران بتواند در جلوگیری  از گسترش تنش در خاورمیانه نقش مثبتی ایفا و حتی در رسیدن به یک آتش بس دائمی طبق میل فلسطینی ها کمک کند.

سومین حوزه نیز مسأله مذاکرات هسته ای است. در این پرونده نیز اروپا با ایران سابقه کار و گفت و گو دارد و این مسأله برای هر دو طرف ایرانی و اروپایی مهم است. ایران سابقه همکاری های هسته ای با برخی کشورهای اروپایی مانند آلمان و فرانسه را در کارنامه خود دارد.

ایران در این سه زمینه یا حوزه گفته شده باید کار با اروپا را آغاز کند. آغاز دیپلماسی در این زمینه ها و گفت و گو با اروپا به معنی آغاز یک دوره جدید خواهدبود. البته بخش های دیگری نیز وجود دارند. انرژی یکی از این حوزه های همکاری است. بخش زیادی از واردات گاز اروپا حدود 45 درصد از روسیه بوده که اکنون این رقم به کمتر از 5 درصد رسیده است. لذا اروپا برای تأمین این نیاز به منابع خارجی دیگری احتیاج دارد. هنوز 90 درصد از گاز مصرفی اروپا وارداتی است و ایران می تواند در این حوزه همکاری های بلندمدتی با اروپا داشته باشد. اکنون این مراوده در حوزه انرژی می تواند دو طرفه باشد، چرا که رویکرد ایران به انرژی های تجدید پذیر افزایش پیدا کرده و مزارع بزرگ انرژی خورشیدی را فراهم می کند و در این زمینه می تواند با اروپا همکاری داشته باشد.

در سایر زمینه ها مانند تجارت هم فضا برای کار مشترک زیاد است. ما در سالهای پس از حصول برجام که این توافق جان گرفته بود بیش از 20 میلیارد دلار تجارت با اروپا داشتیم که البته اکنون این رقم کاهش بسیار یافته است. در حوزه محیط زیست فضا برای همکاری دو طرف وجود دارد. در گذشته و قبل از ظهور قدرت های جدید، روابط تاریخی و فرهنگی ایران با اروپا رونق بسیار داشته است.

لذا زمینه های همکاری بلندمدت و گفت و گوی ایران با اروپا با یک سری اتفاق های کوتاه مدت تنش زا قابل از میان رفتن نیست. ارتباط استراتژیک میان ایران و اروپا ماندنی است. ما باید با توجه به اینکه رئیس جمهور و وزیر خارجه جدید در ایران کار را با یک رویکرد جدید برعهده گرفته اند، وارد گفت و گو با اروپا شویم. دیپلماسی فعال ایران با اروپا باید هرچه زودتر آغاز شود و اکنون نیز زمینه های این مسأله وجود دارد. امروز دو طرف می توانند توافق هایی درباره منطقه و پرونده های فرامنطقه ای مانند اوکراین با هم داشته باشند.

به نظر می رسد مهم ترین پرونده و گره در رابطه ایران و اروپا، اوکراین است. بسیاری از کارشناسان اروپایی نیز بر این امر صحه می گذارند که در حال حاضر سخت ترین موضوع پرونده اوکراین است. شما اشاره کردید به جنس رابطه ایران و اروپا در گذشته، اگر امروز بخواهیم این رابطه را آسیب شناسی کنیم و چراغ راهنمایی برای رابطه با اروپا و حتی سایر پرونده های فعال سیاست خارجی بیابیم، فکر می کنید ما در تله جنگ اوکراین که شاید روس ها عامدانه برای ایران چیدند گرفتار شدیم و رابطه ما با اروپا قربانی شد؟

علیرغم مواضعی که ایران همواره درباره حفظ بی طرفی در جنگ اوکراین اعلام کرده، اتفاقاتی رخ داد که ما را طرفدار روسیه در این جنگ  نشان داد.

مانند استفاده روسیه از پهپادهای ایرانی در جنگ اوکراین؟

بله. البته ما هنوز دقیق نمی دانیم که آیا این پهپادها پس از حمله روسیه به اوکراین در اختیار این کشور قرار گرفتند یا پیش از آن. اخیرا نیز اتهام ارسال موشک های بالستیک ایرانی به روسیه مطرح شده که ظاهرا مشخص شده صحت ندارد. چه نام این اتفاق را «تله» بگذاریم و چه «گرفتار شدن ناخواسته»، نام ایران در این جنگ به عنوان طرفدار یکی از دو طرف مطرح شده؛ در حالی که هیچ گاه مواضع رسمی و اراده ایران چنین مسأله ای نبوده است. اکنون باید این مسأله را با گفت و گو و البته برداشتن گام های عملی حل و فصل کرد. واقعیت این است که راهنمای ما در رابطه با اوکراین، منافع ملی ما باید باشد و نه چیز دیگر. ما نباید در تله ای که ممکن است سایر کشورها برای ایران گذاشته باشند گرفتار شویم. اگر هم در این تله افتادیم باید تلاش کنیم هرچه سریع تر از آن خارج شویم. پرونده اوکراین را با توجه به مواضع رسمی که نظام اتخاذ کرده باید حل و فصل کرد.

به نظر می رسد که جمهوری اسلامی ایران حداقل در دو دهه اخیر، سیاست ثابتی نسبت به چین و روسیه داشته است و دولت های متفاوت از این سیاست ثابت پیروی کرده اند علیرغم اتهام هایی که به دولت های نزدیک به اصلاحات درباره تمایل بیشتر به غرب زده می شود، اما زمانی که به بطن ماجرا نگاه می کنیم می بینیم که در دولت تدبیر و امید هم رابطه ایران با چین و روسیه توسعه پیدا کرده است. شما سالها درباره رابطه ایران و اروپا کار کردید آیا جمهوری اسلامی ایران سیاست ثابتی در قبال اروپا داشته است؟

مهم این است که اروپا در روابط تاریخی با ایران از جایگاه مثبتی برخوردار بوده است. در واقع مدرن سازی ایران از فرانسه و آلمان آغاز شد و همکاری های ایران و اروپا مثبت بوده است. البته من باید انگلیس را از اروپای مدنظرم جدا می کنم. از سوی دیگر، برخی در داخل ایران، اروپا را همواره به عنوان بخشی از غرب آمریکای مدنظر خود تعریف می کنند و با شعارهای تندروانه ای که درباره غرب به سرکردگی امریکا می دهند اروپا را هم ممزوج کرده اند. در نتیجه، برخی اوقات جمهوری اسلامی ایران در سایه چنین نگاهی، سیاست ثابتی در قبال اروپا نداشته است. گرچه در دولت های مختلف همواره علاقه مندی برای توسعه همکاری با کشورهایی چون فرانسه، آلمان، هلند و یا بلژیک و ایتالیا وجود داشته، اما سیاست های ما نوسان هایی داشته است. بارها در عمل ایران خواسته با اروپا سیاست جدا از آمریکا داشته باشد، ولی وقت شعار داده می شود اروپا را از آمریکا جدا نمی کنند.

اکنون که ایران در حوزه سیاست خارجی رویکرد جدیدی را اتخاذ کرده و یکی از ویژگی های این دوره را تنش زدایی از رابطه با غرب و اولویت بخشی به توسعه دانسته، زمان بسیار خوبی است که ایران با کشورهای اروپایی به شکل دوجانبه و با اتحادیه اروپا ارتباط برقرار کند و همکاری در زمینه دغدغه های مشترک را آغاز کند. اکنون زمان آن فرا رسیده که جمهوری اسلامی ایران، سیاست ثابتی را در قبال اروپا اتخاذ کند.

در صحبت های خود اشاره کردید که در دولت چهاردهم وفاقی در داخل شکل گرفته است فکر می کنید این وفاق در حوزه رابطه ایران با اروپا نیز وجود دارد؟ آیا امروز همه نهادهای تاثیرگذار بر سیاست خارجی ایران موافق تنش زدایی از رابطه با اروپا هستند؟

تصور من این است که در دوره ریاست جمهوری آقای پزشکیان، این اجماع نسبی برای ضرورت تنش زدایی از رابطه با اروپا در حال شکل گرفتن است.

اخیرا شاهد یک اقدام مشترک از سوی سران کشورهای عضو اتحادیه اروپا و سران کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس بودیم. در بیانیه مشترک صادر شده برای نخستین بار از ایران به عنوان اشغالگر برای جزایر سه گانه در خلیج فارس یاد شد. ایران در حال طی یک دوره تنش زدایی از رابطه با کشورهای خلیج فارس هم است که به نظر می رسد دیپلماسی منطقه ای جدید هم به کمک این مسیر آمده است. در چنین شرایطی فکر می کنید اروپا چه انگیزه ای از صدور این بیانیه تند و تیز و زیر سوال بودن حاکمیت و تمامیت ارضی ایران داشت؟

جمهوری اسلامی ایران این رفتار اروپا را محکوم کرده است. اروپا اولا اجازه ندارد در اختلاف های سرزمینی که میان ایران و کشورهای دیگر وجود دارد دخالت کند. اما اگر ریشه یابی کنیم می بینیم که شاید برخی در اروپا تصور می کنند که هم پیمان قلمداد شدن ایران با روسیه در جنگ اوکراین به نوعی تعرض به برخی کشورهای اروپایی است. باید ریشه های این رفتار غیرقابل قبول اروپا را دریافت و آن ریشه ها را از بین برد  و البته اروپا را وادار به تصحیح رفتار خود کرد.

دوباره به آمریکای ترامپ رسیدیم. فکر می کنید با بازگشت دونالد ترامپ و سابقه ناخوشایندی که جمهوری اسلامی ایران از دوره نخست ریاست جمهوری  او دارد چه باید کرد؟ اکنون دو بحث وجود دارد، یکی که می گوید تفاوتی میان آمریکای جمهوری خواهان و دموکراتها وجود ندارد و ایران نباید به سمت مذاکره حرکت کند. بحث دیگری هم وجود دارد که می گوید با توجه به تغییرات رخ داده در منطقه و سیاست منطقه ای متفاوت ایران و هم پیمانی این کشورها بخصوص عربستان و بحرین با ایالات متحده باید ورق جدیدی را امتحان کرد.

پیروزی دونالد ترامپ حتما متفاوت از پیروزی سایرین در این رقابت های انتخاباتی است. این درست نیست که تصور کنیم روسای جمهور آمریکا هیچ کدام با دیگری تفاوتی ندارند. هم از نظر حزبی و هم از حیث رویکرد و شخصی با هم متفاوت هستند. همانطور که روسای جمهور ایران علیرغم اینکه برخی قائل هستند به محدودیت قدرت رئیس جمهور اما هر رئیس جمهوری با دیگری از نظر شخصیتی و فکری و قدرت مدیریت در کشور متفاوت است و دیدیم که آثار متفاوتی را هم از خود به جا گذاشتند. پس اینکه بگوییم تفاوتی میان روسای جمهور آمریکا وجود ندارد، درست و واقع گرایانه نیست. لااقل حتی اگر مواضع روسای جمهور متفاوت با هم یکی باشد اما شدت اجرایی کردن این مواضع با هم متفاوت است.

دوره ریاست جمهوری دونالد ترامپ برای ایران مخاطره آمیز خواهد بود. اگر ما برگردیم به عامل تجربه که چهار سال ریاست جمهوری او را تجربه کردیم و از سوی دیگر شخصیت فردی او که بالاخره شخصیتی است که دوست و دشمن می گویند قابل پیش بینی نیست متوجه سختی و حساسیت مسیر پیش رو خواهیم شد. سوم هم شعارهایی که او در انتخابات اخیر داده نشان می دهد که دوره پر چالشی را برای جمهوری اسلامی ایران در نظر گرفته است.

غیر از  اینکه آنها می خواهند چه کنند ما باید ببینیم که جمهوری اسلامی  ایران چه باید بکند. من فکر میکنم اگر ما از نگاه داخل  و اتفاق جدیدی که روی کار آمدن رئیس جمهور جدید در کشور است به موضوع نگاه کنیم جدا از اینکه چه ترامپ بود و چه فرد دیگری، در ایران مسعود پزشکیان رئیس جمهور است. پزشکیان به دنبال این است که با اجماع نسبی و با رویکرد تنش زدایی و شعار توسعه محوری، سیاست خارجی کشور را پیش ببرد.

حتی اگر دونالد ترامپ هم رئیس جمهور نمی شد ایران باید رویکرد جدیدی را نسبت به امریکا اتخاذ می کرد. در این رویکرد جدید قطعا یک مورد وجود داشت و آنهم این بود که به جای اینکه مذاکره را از طریق بازیگرانی که در این میان دارای منافعی هستند پیش ببریم، مذاکره  و مسائل با آمریکا را با شیوه مستقیم هدایت کنیم. هیچ دلیلی وجود ندارد که ما نگرانی و اعتراض  های خود را نسبت به آمریکا یا هشدارهای خود را از طریق کشورهای دیگر منتقل کنیم. اگر قرار بر مذاکرات سخت است، باید با آمریکا این مذاکرات سخت را پیش ببریم.

دومین کار این است که به هرحال به صورت تاریخی و تجربی نشان داده شده که ما در منطقه دارای اختلاف های عمیق و البته اشتراک های بسیار جالبی با امریکا هستیم. در عین حال که اختلاف های عمیقی داریم اشتراکاتی هم داریم. مگر سقوط طالبان در افغانستان اشتراک منافع ایران و امریکا نبود؟  مگر سقوط صدام اشتراک منافع ایران و امریکا نبود که منجر به نوعی از همکاری های شد. ما الان هم در منطقه دارای یک سری اشتراکات هستیم. به اضافه اینکه روابط ایران و آمریکا متأسفانه گروگان برخی از بازیگران منطقه ای و بین المللی شده است. ما نباید بگذاریم که آن بازیگران شکل، شیوه و درجه رابطه ما با آمریکا را تعیین کنند. رابطه ما با آمریکا از طریق بقیه بازیگران نمی گذرد، بلکه رابطه ما با آمریکا از طریق منافع ملی ما می گذرد. ما باید بر اساس منافع ملی با آمریکا رابطه برقرار کنیم، یا بالاخره مذاکره کنیم. هر گونه کاری که می خواهیم انجام دهیم، باید از دریچه منافع ملی ما باشد؛ نه اینکه کشورهای حوزه خلیج فارس چه می گویند یا اسرائیل چه موضعی دارد و یا روسیه چه فکری می کند.

هیچ کدام از این فاکتورها نباید تعیین کننده رابطه ما با آمریکا باشند. اگر ما رویکرد خود را با امریکا بر اساس مذاکره مستقیم و در نظر داشت منافع خود پیش ببریم، وضعیت قابل مدیریت خواهد بود. ما می توانیم رابطه با آمریکا را به شکلی مدیریت کنیم که برخی از اشتراکات را برجسته کنیم و روی آن اشتراکات، بازدارندگی داشته باشیم و خطرات و تحریم ها را کم کنیم و فرصت ها را برای خود افزایش دهیم. الان تمام کشورهای دنیا از ترس آمریکا با ما رابطه ندارند می توان شدت این مسئله را کم کرد.

من فکر می کنم که از یک سو  مخاطره های دوره ترامپ و از سوی دیگر شعارهای مسعود پزشکیان به گونه ای است که ما را هدایت می کند، به سمت اینکه رویکرد جدیدی را اتخاذ کنیم. اگر بخواهیم به گذشته نگاه کنیم، متوجه می شویم چگونه با رویکرد خود دست کم یک مورد منافع مشترک را تبدیل به تقابل کردیم.

جای تأسف است که اشتراک منافع و همکاری با آمریکا در سقوط طالبان بعد از چند سال تبدیل به تقابل شد و آمریکا طالبان را دوباره در کنار ما جای داد تا همواره تهدید برای ما باشد هم تهدید اقتصادی، هم سیاسی و هم  اجتماعی.

در دوره نخست ریاست جمهوری ترامپ کشورهای حاشیه خلیج فارس مشخصا عربستان تبدیل به تهدیدی برای رابطه ایران و ایالات متحده شدند  و تلاش بسیاری برای خروج امریکا از برجام به خرج دادند . الان با توجه به فضای متفاوت در منطقه، فکر می کنید که این رابطه نوپا با عربستان می تواند مجدد به تهدیدی برای رابطه ایران و امریکا تبدیل شود و یا اتفاقا می تواند از این دیپلماسی منطقه ای فرصت ساخت برای مدیریت تنش با امریکا؟

من فکر می کنم دیپلماسی که با منطقه آغاز شده در صورت تداوم و تعمیق، اثرات بسیار مثبتی بر روی روابط بین المللی ما با امریکا و اروپا خواهد  داشت. ما باید این سیاست منطقه ای را ادامه داده و رویکردهای ما در قبال سایر کشورهای منطقه هم باید به گونه ای باشد که شاهد افزایش تنش زدایی از روابط باشیم و به سمت این برویم که رویکرد جدیدی داشته باشیم. ولی باید وزن ها را در روابط بین الملل مد نظر قرار دهیم. روابط با آمریکا از راه منطقه یا اروپا نمی گذرد. رابطه و تنش زدایی و مدیریت مستقیما از راه مذاکرات و معامله مستقیم با آمریکا می گذرد ولاغیر.

اولویت سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران را چه می دانید؟ ما در منطقه ای زندگی می کنیم که کشورهای پیرامونی توسعه را اولویت نخست خود اعلام کرده اند و حتی برای رسیدن به این اولویت که توسعه اقتصادی بوده حتی از برخی از سیاست های تهاجمی خود در حوزه سیاست خارجی مشخصا عربستان سعودی، فاصله گرفته اند و به احیای رابطه با تهران چراغ سبز نشان دادند. امروز اولویت سیاست خارجی ایران چیست؟ فرض کنیم جمهوری اسلامی ایران می خواهد با توجه به تحولات منطقه ای و فرامنطقه ای بازنگری هایی را انجام بدهد، اولویت ها چه خواهد بود؟

نخستین اولویت ایران این است که سیاست خارجی توسعه محور و تحریم زدا داشته باشد. اولین کاری که سیاست خارجی ما باید انجام بدهد و آن را به عنوان موفقیت می توان عنوان کرد این است که تحریم های ایران کاهش پیدا کند و ایران بتواند کسب درآمد بیشتری داشته باشد و سرمایه گذاری در کشور صورت بگیرد و به یک کشور عادی تبدیل شویم. عادی سازی چهره ایران در صحنه بین المللی  باید یکی از اولویت ها باشد. البته اگر بخواهیم اولویت اقدامی را بگویم این است که باید سایه جنگ را از کشور دور کنیم . تنش زدایی منطقه ای را پیش ببریم و در سایه این تنش زدایی منطقه ای به سمت این برویم که تحریم ها را کاهش دهیم. تا زمانی که این تنش های منطقه ای از بین نروند تحریم ها برداشته نمی شود. این هم زمانی است که شما در سیاست خارجی این گفتمان را داشته باشید که ما می خواهیم یک کشور عادی با رویکرد توسعه محور باشیم و معیشت مردم را پیش ببریم.

برای تحقق این رویکرد اولین اولویت ما تنش زدایی با آمریکا و اروپاست. ما باید در همین دوره انتقالی هم با اروپا و هم با آمریکا با شیوه نرمش قهرمانانه و روشی که عزت ما را خدشه دار نکند وارد مذاکره مستقیم شویم. نباید بگذاریم لابی های دشمنان ما که از هم اکنون شروع شده و سیاستمداران تندرو آمریکا  و اروپا که از جایگاه و اهمیت ایران بی اطلاع اند، اثر بخش باشد و بدون تقابل اتفاق بیفتد.

اخیرا ما شاهد تصویب قطعنامه دیگری در شورای حکام آژانس بین المللی انرژی اتمی پیرامون برنامه هسته ای ایران بودیم. این قطعنامه در حالی با 19 رأی موافق تصویب شد که پیش از آن رافائل گروسی،  مدیرکل آژانس بین المللی انرژی اتمی در سفر به تهران و دیدار با مقام های دولت چهاردهم به طراحی جدیدی برای حل و فصل اختلاف رسیده بود که بازدید از تأسیسات هسته ای نطنز و فردو و موافقت ایران با پیشنهاد توقف انباشت بیشتر ذخایر مواد 60 درصد غنی شده از موارد آن بود. فکر می کنید چرا در چنین فضایی تروئیکای اروپایی به علاوه ایالات متحده مسیر تشدید تنش با تهران را انتخاب کردند؟

تصویب این قطعنامه را باید از چند منظر مورد توجه بسیار جدی قرار داد: اول اینکه این قطعنامه وضعیت ما را روی ریل شرایطی که به مکانیسم ماشه معروف است قرار می دهد. این شرایط بسیار بسیار خطرناک است. یعنی تمام تحریم های ایران به وضعیت قبل برمیگردد. نکند که ایران از گذشته درس نگیرد و دوباره عده ای شعار تحریم ها کاغذ پاره هستند را سر بدهند و به جای مبارزه برای جلوگیری از تحریم، رویکرد استقبال از تحریم و بدبختی ملت را در پیش بگیرند.

دومین نکته تاسف آور این است که گروهی از کشورها به این قطعنامه رأی ممتنع دادند که هم از کشورهای دوست ما هستند و هم معمولا مواضع مستقل دارند. نظیر آفریقای جنوبی که علیه اسرائیل به دادگاه بین المللی شکایت کرد یا الجزایر، هند و امثال آن. آیا این هشداری برای ما نیست؟ سوم اینکه اروپا که می داند خودش و آمریکا هر دو به هیچ یک از تعهدات برجامی خود عمل نکردند، در یک بازی هدفمند برای فرار از اتهام وارده در این زمینه، عمل نکردن ایران به تعهدات پادمانی را محور تهیه و تصویب قطعنامه قرار دادند . این یک بازی نادرست تقسیم تقصیر یا Blame Game است که متأسفانه در روابط بین الملل، به خصوص از سوی قدرتمندان، به عنوان یک ابزار استفاده می شود. ما باید هوشیار باشیم و روش های خنثی سازی آن را یاد بگیریم.

چهارم، به تحولاتی که در روابط ما با اروپا اتفاق افتاده نگاه کنیم. اروپا که در سال 2022 در سیاست انرژی خود تصویب کرده بود که با ایران همکاری انرژی و خرید گاز را آغاز کند و بعد از مدت کوتاهی که از جنگ روسیه - اوکراین سپری  شده بود، در صدد اجرای آن برآمده بود، به تدریج به دلیل آنچه اتحاد ایران با روسیه بر علیه اوکراین می داند، شروع به تغییر مسیر کرد. هرچه اروپا درخواست شفافیت در این مورد کرد به هر صورت پاسخ درست نگرفت. تکذیب های ایران در این زمینه مبهم بود و روسیه به خصوص در حوزه رسانه ای به گونه ای عمل کرد که دریافت این کمک ها و همکاری را تایید کند و اوکراین هم ادلّه خود را ارائه کرده است.

به هر حال پرسش مهم این است که ایران چه رویکردی نسبت به اروپا داشت که این اتحادیه را از آن مواضع مستقل از آمریکا و تصویب سیاست همکاری انرژی با ایران تبدیل به این موضع خصمانه کرد.

 آخرین نکته این است که اکنون تکلیف ایران چیست؟ آیا با رویکرد سنتی به مقابله با آنها بپردازیم و با تظاهرات روبروی سفارت های اروپایی و تهدید دیپلمات های آنان و خدای ناکرده حمله به سفارت خانه های آنها و سخنان تند و تهدید های هسته ای و غیر هسته ای پیش برویم یا رویکرد هوشمندی در پیش بگیریم که هدفش خنثی سازی قطعنامه و تغییر موضع اروپا باشد. برخی تحت پوشش اینکه روش های اولی انقلابی اند باعث می شوند که قطعنامه صادر شده در روندی که برای آن پیش بینی کرده اند پیش رفته و به بازگشت قطعنامه های شورای امنیت ختم شود و اروپا را با امریکا متحد کرده و فشار ها بر ایران را افزایش دهد. نکته مطایبه آمیز این است که چنین شرایطی را توجیه عملکرد خود می دانند.

اما در روش دوم اقدامات از طریق مذاکره، دیپلماسی و معامله صورت می گیرد. عقل سلیم می گوید که رویکرد اول قطعا به شکست می انجامد و اگر شانسی برای موفقیت باشد در رویکرد دوم است. رویکرد دوم با شعارهای آقای پزشکیان تطابق دارد و بنایراین، مردم انتظار دارند که دیپلماسی دوره پزشکیان در این جهت حرکت کند. برای این کار باید از گذشته و از مسأله نفوذ در طراحی و تحمیل سیاست ها در داخل تا نفوذ بازیگران خارجی درس گرفت و از منافع مردم با چنگ و دندان دفاع کرد.

کپی شد
مطالعه خبر در منبع

نظرات کاربران
    برای ارسال نظر، لطفا وارد شوید.

    اخبار مشابه