چرا اسرائیل جبهه صهیونیستی در سوریه را فعال کرد؟
بولتن نیوز . ۱۴۰۳/۹/۱۱، ۱۸:۳۷
به گزارش بولتن نیوز به نقل از فارس، چهار پنج روزی است که خبرهای سوریه به سان سالهای دهه نَود، که شعله آتش بحران در آن زبانه میکشید، داغ شده و هر روز تحولی جدید رخ میدهد. این آتش یک روز پس از آن زبانه کشید که بنیامین نتانیاهو نخست وزیر رژیم موقت در سخنرانی آتشبس با لبنان، از میان بیش از پنجاه کشور اسلامی، بشار اسد رئیس جمهور سوریه را برای تهدید کردن انتخاب کرد.
نتانیاهو در این تهدید خطاب به بشار اسد گفت، «اسد باید بفهمد که دارد با آتش بازی میکند». در ادامه نتانیاهو مقصودش از این جمله را واضحتر بیان کرد. او گفت اسرائیل «همه تلاشهای ایران و حزب الله و ارتش سوریه برای انتقال سلاح به لبنان را نابود میکند». همانطور که این جمله نتانیاهو نشان میدهد، روشن است رژیم موقت چقدر از دست دمشق و حکومت بشار اسد بابت کمک سوریه به محور مقاومت و پشتیبانی از حزب الله خشمگین است.
همین خشم سبب شده تا رژیم موقت با همراهی آمریکا و متحدان غربی و نقش پررنگ ترکیه، بار دیگر، گروههای مسلح در شمال غرب سوریه پس از تجهیز و آمادگی قبلی، دوباره آتش جنگ در سوریه را شعلهور کنند.
انگیزههای اسرائیل برای حمایت از آشوب در سوریه کاملا روشن است. اما قبل از آنکه به این انگیزههای اشاره شود، حرف آخر را باید اول زد و گفت، آیا نتانیاهو و رژیم موقت مطمئن هستند که این بحرانسازی جدید در سوریه، در نهایت دامن این رژیم را نمیگیرد و خودش مقدمات ضربات جدید به پیکر طوفانزده اسرائیل را از جولان گرفته تا نقاط دیگر، فراهم نمیکند؟ پس باید منتظر باشد و منتظر روزهای پسین این جنگ بماند. و اما انگیزهها:
1- در جنگ غزه، نه تنها افکار عمومی مسلمانان بلکه کل دنیا علیه اسرائیل متحد شد. نوعی اتحاد در جهان اسلام حول محور فلسطین شکل گرفت. اما با روشن کردن مجدد بحران در سوریه، این اتحاد دوباره میتواند به اختلاف و تضارب آرا تبدیل شود.
2- منحرف کردن تمرکز جهانی و فشار بر اسرائیل بخصوص در سایه صدور قرار بازداشت نتانیاهو و یوآو گالانت وزیر جنگ سابق، اکنون توجه رسانهای به سوریه معطوف شده و نتانیاهو فشار کمتری حس میکند
3- در جنگ غزه اگر عنوان درگیری عربی- اسرائیلی یا اسلامی - اسرائیلی و عناوینی شبیه به این بود، اکنون در سوریه درگیری عربی-عربی، اسلامی - اسلامی و عناوینی شبیه به این است.
4- در پوشش این عناوین، هدف اصلی، بر هم زدن تمرکز مجموعه محور مقاومت و تضعیف کردن راهبرد «وحدت الساحات» (وحدت میادین) است چون اسرائیل توان تحمل فشار از چند جبهه را ندارد.
5- تضعیف حزب الله از طریق تلاش برای بستن مسیر پشتیبانی از سوریه و این هدف در سخن نتانیاهو که ابتدای یادداشت به آن اشاره شد، بروشنی قابل مشاهده است.
6- مشغول کردن ایران در میدان سوریه و بر هم زدن تمرکز آن در حمایت از اعضای محور مقاومت.
نکته در این است که نتانیاهو گمان میکند با ایجاد بحران در دل بحران، میتواند خود یا رژیم موقت را از وضعیت بحرانی که دچارش هستند، نجات دهند. تجربه بحران سوریه و قبل و بعد آن نشان میدهد، اسرائیل هیچگاه با وجود ضرباتی که در سوریه زده است، موفق نشده حمایت از حزب الله را قطع کند و حزب الله بخشی از توان خود را در آتش زدن تلآویو و دیگر مراکز اسرائیل نشان داد.
اگر تا الان ملاحظاتی در خصوص فعال کردن برخی خطوط نبرد علیه اسرائیل وجود داشت، با کاری که نتانیاهو در سوریه شروع کرده، باید مطمئن باشد که در نهایت این بحران میتواند کاملا به ضررش تمام شود تا جایی که با فعال شدن آن خطوط باز هم برخی سران داخلی رژیم، نتانیاهو را بابت ایجاد مشکلات جدید و فراهم کردن زمینه مناسب برای محور مقاومت، ملامت کنند.
تجربه نشان داده تروریستهای اجارهای در نهایت، میتوانند کمی برای رژیم موقت زمان بخرند و رژیم از هماکنون باید خود را برای اتفاقات نه چندان دور، آماده کند.
همانطور که سید شهید مقاومت، سید حسن نصرالله در سالهای گذشته تأکید میکرد که «ان عُدتُم عُدنا» (اگر بازگردید، بازمیگردیم)، اکنون به جبهه صهیونیستی در سوریه گفته میشود که «إن عادت العقربُ، عُدنا لها وكانت النعلُ لها حاضرة».